انشاى بيع، پرتاب سنگريزه، جايگزين صيغه بيع مىشد، بدين معنا كه فروشنده به خريدار مىگفت: هرگاه اين ريگ را پرتاب كنى كالاى مورد توافق از آنِ تو خواهد بود.
4. پرتاب سنگريزه نشانه لزوم بيع بود و فروشنده به خريدار مىگفت: اين كالا را به فلان قيمت به تو فروختم به شرط آنكه هر زمان سنگريزه را پرتاب كردم بيع لازم گردد.(1)
به اين عنوان در باب تجارت اشاره شده است.
بيع حصاة از داد و ستدهاى عصر جاهليت بوده(2)كه شارع مقدّس از آن نهى كرده است، از اينرو از معاملات باطل شمرده شده است.(3)
بيع خيار
بيع خيار:بيع داراى خيار يا مشروط به عدم خيار/ بيع به شرط وجود حقّ خيار براى فروشنده(-->بيع شرط).
از آن در باب تجارت سخن رفته است.
بيع خيار به معناى نخست، بر سه قسم است.
1. بيعى كه دو طرف معامله پس از تحقّق آن، تا زمانى كه از هم جدا نشدهاند حقّ خيار دارند و از آن به خيار مجلس تعبير مىشود(-->خيار مجلس).
2. بيعى كه در آن شرط عدم خيار مجلس شده است.
3. بيعى كه در آن براى مدّتى معيّن شرط خيار شده است(1)(-->خيار شرط).
در قسم نخست دو طرف معامله تا قبل از جدا شدن از يكديگر حقّ فسخ معامله دارند، برخلاف قسم دوم كه هيچكدام چنين حقّى ندارند. در قسم سوم نيز براى كسى كه شرط خيار شده حقّ فسخ معامله در مدّت معيّن ثابت است.
(-->خيار)
بيع خيار رؤيت
بيع خيار رؤيت: خريد وفروش چيزى با بيان وصف و جنس آن بدون مشاهده(-->خيار رؤيت).