مدّت معلوم باشد؛ بازگرداندن مثل بهاى دريافتى از مشترى بدون كم و زياد، شرط شود و كالا از چيزهايى نباشد كه در مدّت تعيين شده در معامله، فاسد گردد.
پس از تحقّق بيع با شرايط يادشده اگر فروشنده مثل ثمن را در مدّت تعيين شده به خريدار بازگرداند، بيع اقاله مىشود و اگر استرداد پس از مدّت تعيين شده باشد خريدار بين اقاله و عدم آن مخيّر خواهد بود.(1)
برخى قدما چنين شرطى را در معامله مطلقا فاسد دانسته و گفتهاند: در هر صورت خريدار مخيّر بين اقاله و عدم آن است.(2)در مقابل، برخى از متأخّران شرط اقاله را مطلقا صحيح دانستهاند، هرچند كالا مثلى نباشد يا شرط ردّ مثل ثمن نشده باشد.(3)
بيّعان
بَيِّعان:خريدار و فروشنده(-->بيع).
بيعانه
بيعانه[= عَرَبون؛ عُرْبون]:پيش پرداخت.
از آن در باب تجارت سخن رفته است و برخى معاصران در اين خصوص رسالهاى مستقل نگاشتهاند.(1)در معاملات متعارف است كه دو نفر بر بيع يا اجارهاى به نحو وعده ابتدايى با يكديگر به توافق مىرسند تا در آينده آن را قطعى كنند. گاه كسى كه درصدد خريد يا اجاره است براى استحكام كار، مبلغى در اختيار طرف مقابل مىگذارد كه به آن بيعانه گفته مىشود. حكم توافق و نيز بيعانه نياز به تبيين دارد.
توافق:توافق گاه از همان ابتدا همراه تحقّق عقد بيع يا اجاره است، ليكن با جعل حقّ فسخ تا مدّتى معيّن براى يكى از دو طرف يا هر دو. و گاه در حدّ صِرف وعده و سخن ابتدايى (مجرّد اظهار قصد و ابراز تمايل بدون تعهّد) به انجام دادن بيع يا اجاره در آينده. گاهى نيز به صورت التزام دو طرف بر بيع يا اجاره در آينده است؛ بدين معنا كه هر دو نسبت به يكديگر يا يكى نسبت به ديگرى ملتزم مىشود كه در زمانى معيّن چيزى را به او بفروشد