صيد و ذباحه:بىحس كردن حيوان قبل از ذبح، اگر به صورت شوك وارد كردن و سست شدن باشد و حيوان زنده بماند اشكال ندارد.(2)
حدود و قصاص:موضوع بىحس كردن اعضاى محكوم به اعدام يا قطع عضو يا شلاق را برخى معاصران طرح كردهاند كه جواز آن در ميان آنان محلّ اختلاف است.(3)
بيد
بيد: درختى معروف و بىبار.
از آن به مناسبت در باب طهارت نام برده شده است.
مستحب است همراه ميّت دو چوب تازه (جريدتين) با كيفيّتى خاص در قبر بگذارند. بهتر است آن دو ـ در فرض عدم دسترسى به درخت خرما يا سدر ـ از چوب درخت بيد باشد(1)(-->جريدتين).
بيداء
بَيداء[= ذاتُ الجَيْش]: سرزمينى بين مدينه و مكّه در يك ميلى ذوالحُلَيْفَه به طرف مكّه.
علّت نام گذارى آن به بيداء و ذات الجيش، نابود شدن لشكر سفيانى در اين مكان مىباشد؛ بدين جهت در شمار مكانهايى قرار گرفته كه بر آنها غضب شده است. از اين عنوان در بابهاى صلات و حج سخن رفته است.
حج:در اينكه افضل براى حاجىاى كه از راه مدينه به مكّه مىرود تأخير تلبيه(-->تلبيه)تا بيداء است يا افضل آن است كه پيش از رسيدن به بيداء صدا را به تلبيه بلند نكند و چون به بيداء رسيد بلند تلبيه گويد و نيز در اينكه افضليت تنها به كسى كه سواره به حج مىرود اختصاص دارد يا شامل پياده نيز مىشود، اختلاف است. برخى، افضليتِ گفتن تلبيه از بيداء را مربوط به تلبيه مستحب دانستهاند نه واجب؛ بدين معنا كه گفتن