خواهان (مدّعى) ـ به شرط امنيت راه و وجود مَحرم يا فرد مورد اعتماد براى همراهى او در طول مسير ـ مكلّف به حضور مىشود؛ برخلاف زن «مُخَدَّره» كه مكلّف به خروج از منزل و حضور در دادگاه نمىشود، بلكه حاكم كسى را به منزل وى مىفرستد تا در آنجا از او شهادت بگيرد يا بين او و طرف دعوا حكم كند.(2)
برسام
بَِرسام: التهاب سينه.
برسام التهابى است كه در پرده ميان كبد و قلب عارض مىشود و درصورت رسيدن حرارت آن به مغز، بيمار هذيان مىگويد. به فرد مبتلا به اين بيمارى «مُبَرسَم» گفته مىشود. از اين عنوان در بابهاى جهاد، ضمان، وصيّت و اقرار به مناسبت ياد شده است.
برسام از جمله بيماريهاى سنگينى است كه پيدايى آن موجب رفع تكليف جهاد از مبتلاى به آن مىشود. از شرايط اهليّت(-->اهليّت)عقل و شعور است. بيمارى برسام از آن جهت كه موجب زوال شعور و آگاهى فرد مىگردد، او را در مرحله اداى تكليف از اهليّت ساقط مىسازد؛ از اينرو مبرسم در محجورٌعَلَيه بودن(1)و بىاعتبارى اقرارهايش و نيز آنچه به عنوان عقد(-->عقد)يا ايقاع(-->ايقاع)انشاء مىكند، همچون ديوانه است(2)(-->ديوانگى).
بُرْش -->اَبْرَش
بَرَص -->پيسى
برطلّه
بُرطُلَّه:نوعى كلاه.
برطلّه نوعى كلاه بلند بوده كه در قديم استفاده مىشده و بر پايه روايتى شيوه و منش يهود بوده است.(1)عنوان ياد شده در باب صلات و حج آمده است.
صلات:گذاشتن برطلّه بر سر در حال نماز بلكه در همه احوال بنابر تصريح برخى فقها مكروه است.(2)