از حدّ اضطرار( -->اضطرار)بدان نياز داشته باشد. درصورت مضطر بودن مالك، در جواز تقدّم ديگرى برخود اختلاف است،(4)مگر آنكه وى افضل ازمالك باشد، مانند پيامبر صلّى اللّه عليه و آله يا امام عليه السّلام.
ايثار حرام:اگر در مثال ياد شده كافر، مضطر و مؤمن مالك غذا باشد و خود نيز در حدّ اضطرار به آن غذا نيازمند باشد، جايز نيست كافر را بر خود مقدّم بدارد.(5)
ايجاب و قبول
ايجاب و قبول: دو انشاء مرتبط با يكديگر در عقود.
ايجاب و قبول كه از اركان هر عقدى به شمار مىروند عبارتند از دو انشاء مرتبط با يكديگر كه نخست، ايجاب از سوى يكى از دو طرف عقد (موجِب)انشاء مىشود، سپس قبول ايجاب از سوى طرف ديگر عقد (قابل) صورتمىگيرد( -->عقد).
ايجار
ايجار: ريختن چيزى مانند شير، آب و غذا در حلق ديگرى/ اجاره دادن (--> اجاره).
ايجار به معناى دوم مصدر «آجَرَ» با ريشه «أَجَرَ» است، بر خلاف ايجار به معناى اول كه مصدر «أَوْجَرَ» با ريشه «وَجَرَ» مىباشد و از آن به مناسبت در بابهاى صوم، نكاح، اطعمه و اشربه و حدود سخن رفته است.
ريختن آب در حلق روزهدار به اكراه، موجب بطلان روزه نمىشود،(1)ليكن بر روزه دار جايز نيست به جايى برود كه مىداند در آن جا با وى چنين رفتارى مىكنند.(2)
ريختن شير به حلق كودك، موجب نشر حرمت در مسئله رضاع( --> رضاع)نمىشود. تحقّق آن به قول مشهور، منوط به خوردن شير از پستان شير دهنده است.(3)
اگر چارهاى جز ريختن غذا در حلق شخص بيهوش نباشد و مالك غذا به قصد دريافت عوض، آن را در حلق او بريزد، در استحقاق مالك براى دريافت عوض اختلاف است.(4)