ريبه در لغت به معناى تهمت، بدگمانى و شك آمده است.(1)اهل ريبه به كسى گفته مىشود كه به لحاظ رفتارِ مشكوكى كه از وى سرمىزند مورد اتهام و بدگمانى ديگران است.(2)از اين رو، به كسانى كه در جامعه مرتكب خلاف مىشوند اهل ريبه گفته مىشود؛ زيرا رفتار بد آنان در جامعه موجب سلب اطمينان ديگران نسبت به ايشان مىگردد و آنان را در كارهايشان در موضع شك و اتهام قرار مىدهد. در رواياتى به بدعتگذار اهل ريبه اطلاق شده است؛(3)چنان كه به انسانهاى شرور و فسادگر در اجتماع نيز اهل ريبه گفته مىشود.(4)از آن در بابهاى تجارت، شهادات و حدود سخن گفتهاند.
غيبت اهل ريبه (انسانهاى شرور و بدعتگذار) و بازگويى كارهاى ناشايست و عقايد باطل و انحرافى آنان، جايز، بلكه به انگيزه آگاهى دادن به مسلمانان جهت دورى گزيدن از ايشان و در دام فتنه و فساد آنان نيفتادن، واجب است.(5)هرگاه گواهان در موضع اتّهام (اهل ريبه) باشند، بر قاضى مستحب است بين آنان جدايى بيندازد، تا هريك به تنهايى گواهى دهد.(6)آيا در تحقق عنوان محارب پيشينه اهلريبه (شرور و مفسد) بودن شرط است يا نه؟ قول مشهور عدم اشتراط است(7)( --> محاربه).
اهل سنّت --> مخالف
اهل سَواد --> روستايى
اهل شرَف --> اَشراف
اهل ضلال
اهل ضَلال: گمراهان.
در فقه، عنوان اهل ضلال به سه گروه اطلاق شده است: غير شيعه دوازده امامى( --> مخالف)، كفّار( --> كفر)و مستضعفان( --> مستضعف).