كسى كه به خاطر شايستگى يا برخوردارى از شرايط خاص، از سوى ديگرى عهده دار كارى شده است، مانند وكيل(1)( --> وكالت)، وصىّ(2)( --> وصيّت)، قاضى(3)( --> قضاوت)و متولّى موقوفه(4)( -->وقف)در صورت از دست دادن شايستگى يا فقدان شرط، به طور قهرى از سمت خود بركنار مىشود و نيازى به عزل(-->عزل)وى نيست. چنان كه انعزال در مثل وكيل و وصىّ با عزل نيز تحقق مىيابد.
انعقاد
انعقاد: بسته شدن، مقابل انحلال.
مراد از انعقاد به لحاظ متعلّق آن (عقد، عبادت و نطفه) مختلف است و در بيشتر بابها، اعم از عبادات، عقود، ايقاعات و احكام به كار رفته است.
عبادات:انعقاد عمل در عبادات، مانند نماز، روزه و حج، به دخول در آن عمل با نيّت و قصد قربت، همراه ديگر شرايط آن، محقّق مىشود.(1)نماز جماعت با امام جامع شرايط و حضور يك مأموم(2)( -->نماز جماعت)و نماز جمعه با پنج يا هفت نفر ـ بنابر اختلاف در مسئله ـ كه يكى از آنان امام است،(3)منعقد مىگردد( -->نمازجمعه).
عقود و ايقاعات:انعقاد عقود( -->عقد)با ايجاب و قبول لفظى يا فعلى و انعقاد ايقاعات( --> ايقاع)با انشاء لفظى، همراه با ساير شرايط در هر دو مورد است.
قضاوت:مقام قضاوت( --> قضاوت)براى قاضى با تحقّق شرايط آن، مانند ايمان، عدالت، بلوغ ونصب منعقدمىشود.(4)
انعقاد نطفه:اگر پدر و مادر كودك يا يكى از آن دو هنگام انعقاد نطفه، يعنى زمان آبستن شدن مادر مسلمان باشند، احكام اسلام بر كودك بار مىشود(5)(-->اسلام).