responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 1  صفحه : 720

انخناس

اِنخناس: جمع شدن و عقب ماندن.

واژه انخناس در كاربرد فقهى، به بدن نسبت داده شده است و انخناس بدن به كمان كردنِ جلوى بدن به سمت پشت يا يكى از دو طرف بدن به سمت ديگر و يا كمان كردن زانو و عقب گرفتن بدن، تحقّق مى‌يابد.(1)اين عنوان به مناسبت در باب صلات به كار رفته است.

بر نمازگزار واجب است به اندازه‌اى در ركوع خم شود كه دستهايش به زانو برسد و رساندن دستها به زانو به حالت انخناس (كمان كردن زانو و به جلو آوردن) يا حالت انخناسِ توأم با انحنا كفايت نمى‌كند،(2)ليكن در صورت تحقّق انحنا به قدر واجب، انخناس مكروه است.(3)

انخناس ـ همچون انحنا ـ در حال قيامِ واجب، موجب بطلان نماز است.(4)

اندار

اِندار: كم كردن وزن تقريبى ظرف كالا در معامله.

در كالايى كه هنگام خريد و فروش معمولا آن را با ظرفش وزن مى‌كنند و مى‌فروشند، كم كردن وزن تقريبى ظرف از مجموع وزن كالا و ظرف را «اندار» گويند. از آن در باب تجارت سخن رفته است.

اندار در جايى مطرح است كه وزن مجموع ظرف و مظروف (نه وزن هريك به تنهايى) معلوم، و مقصود، معامله مظروف به تنهايى باشد. در اين صورت بنابر قول به كفايت علم به وزن مجموع آن دو و شرط نبودن علم به وزن مظروف به‌تنهايى، اگر همه مظروف يكباره به بهايى معيّن فروخته شود، نيازى به اندار نخواهد بود، زيرا ثمن و مثمن معلومند؛ ليكن اگر به گونه قيمت گذارى فروخته شود، به اين صورت كه فروشنده بگويد: اين روغن، هر سيرى از آن را به صد تومان به تو فروختم. در اينجا براى تعيين مقدار پولى كه فروشنده از خريدار طلب دارد، نياز به اندار است.(1)


نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 1  صفحه : 720
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست