مركّب مىشود و به هر جزئى، سهمى از آن تعلّق مىگيرد كه به آن سهم و حصّه «امر نفسى ضمنى» گفته مىشود، مانند وجوب متعلّق به نماز كه بر اجزاى آن پخش و هر جزئى، مأمور به امر ضمنى مىشود. از اين رو، در دَوَران امر بين اقل و اكثر( --> اقل و اكثر)برائت( --> اصل برائت)جارى مىشود؛ زيرا براى مثال، شك در جزئيّت سوره در نماز، به شك در تعلّق امر ضمنى به سوره در نماز بر مىگردد و اصل، عدم تعلّق آن است.
دو. انحلال نسبت به افراد:اگر موضوع حكم تكليفىاى كه با يك انشاء از مولا صادر شده است، داراى مصاديق و افراد متعدّد باشد، حكم واحد از نظر عقل و عرف، به احكام مستقل متعدّدى (به تعداد همه مصاديق) تجزيه مىشود، مانند اينكه مولا بگويد:«أكْرِم كُلَّ عالمٍ»(هر دانشمندى را اكرام كن) يا بگويد:«لا تَكذِب»(دروغ نگو) كه گويا براى اكرام هر دانشمندى، وجوب مستقلى و براى پرهيز از هر دروغى، نهى جداگانهاى انشاء كرده است؛ هر چند هر يكازوجوب اكرام و حرمت كذب با يك انشاء بيان شده است.(4)
انحلال عقود؛ قاعده --> قاعده انحلال عقود
انحناء
انحناء: خم شدن.
از آن در باب صلات سخن رفته است.
انحنا در ركوع به اندازهاى كه انگشتان دست به زانو برسد، از واجبات ركوع است؛(1)هرچند بر زنان مستحب است قدرى كمتر خم شوند.(2)ناتوان(3)و كسى كه نشسته نماز مىخواند،(4)بايد به اندازه ممكن، و عريان به قدرى كه عورتش بر ناظر محترم( --> ناظر محترم)نمايان نشود(5)براى ركوع خم شوند( --> ركوع). انحنا در سجده نيز به اندازهاى كه محل قرار گرفتن پيشانى از محلّ ايستادن بيش از حدّ معمول (چهار انگشت بسته) بالاتر نباشد، از واجبات سجده است(6)( -->سجده).