انتقال: از مطهِّرات/ گرديدن از حالتى به حالتى ديگر يا از حكمى به حكمى ديگر و يا جابه جا شدن ملك يا حقّى از شخصى به ديگرى.
از انتقال به معناى نخست در باب طهارت سخن رفته و مراد از آن، انتقال نجس به جسم پاك و جزئى از آن شدن است، همچون انتقال خون انسان يا حيوان داراى خون جهنده به بدن پشه كه خون جهنده ندارد يا انتقال ادرار نجس ـ مانند ادرار انسان ـ به گياه از راه ريشه.
انتقال، از مطهِّرات( --> مطهِّرات)است به شرط آنكه نجس حقيقتاً به جسم پاك نسبت داده شود. براى نمونه، در مثال اول، خون پشه بر آن صدق كند. بنابراين، اگر پس از انتقال، اين نسبت، مشكوك باشد، حكم به طهارت آن نمىشود.(1)
از انتقال به مفهوم دوم به مناسبت در بابهاى طهارت، صلات، حجر، ضمان، طلاق، ظهار و ارث سخن گفتهاند.
حكم:حكم انتقال بر حسب موارد، مختلف است كه بدان اشاره مىشود.
انتقال به بدل:هرگاه ردّ اصل در موارد ضمان، امكانپذير نباشد، انتقال به بدل( --> بدل)واجب مىشود، مانند تلف شدن مال غصبى كه پرداخت بدل، يعنى مثل( --> مثلى)يا قيمت آن بر غاصب واجب است(2)و نيز در تكليفهايى كه انجام دادن اصل آنها ممكن نيست تكليف به بدل ـ در صورت داشتن بدل ـ منتقل مىشود، مانند كسى كه به جهت دسترسى نداشتن به آب يا زيان داشتن آن، نمىتواند وضو بگيرد يا غسل كند، تيمّم( --> تيمّم)براى نماز بر او واجب مىشود(3)و نيز در كفّارات داراى بدل، در صورت ناتوانى از اصل، بدل آن را به جا مىآورد(4)( --> كفّاره). همچنين مكلّف در صورتى كه نتواند ايستاده نماز بخواند، بايد بنشيند و در صورت ناتوانى از نشستن، بايد خوابيده نماز بگزارد.(5)
انتقال حق:حقوق به لحاظ انتقال و عدم انتقال پذير بودن دو گونهاند: