الغاى خصوصيّت، حذف اوصاف و ويژگيهايى است كه در دليل حكم، همراه موضوع است، امّا نزد عرف يا به قراينى دخالتى در ثبوت حكم براى آن موضوع ندارد و نتيجه آن، شمول حكم نسبت به موضوعاتى است كه فاقد آن اوصاف است. براى مثال، آيه{وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الُمحْصَنَـتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَآءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَـنِينَ جَلْدَةً }(1)حدّ قذف كننده(--> قذف)زنان محصن(-->احصان)را بيان مىكند و نسبت به قذف كننده مردان محصن ساكت است؛ امّا با الغاى خصوصيّتِ زن بودن، حدّ ياد شده نسبت به قذف كننده مردان نيز جارى مىشود.
تفاوت الغاى خصوصيّت با تنقيح مناط:گروهى از اصوليان اين دو را يكى دانستهاند؛ ليكن برخى بين آن دو تفاوت قائل شده و گفتهاند: تنقيح مناط عبارت است از به دست آوردن ملاك و علّت حكم با حذف ويژگيهايى كه احتمال مىرود جزء علّت باشند، كه نتيجه آن تعميم موضوع حكم است(-->تنقيح مناط)؛ امّا الغاى خصوصيّت، حذف ويژگيهاى مورد نَصّ است؛ هرچند احتمال علّت بودنِ محذوف نرود. از اين رو، در الغاى خصوصيّت، به صرف حذف اوصاف، حكم عموميّت مىيابد؛ هرچند علّت بودن آن معلوم نگردد.
البته با الغاى خصوصيّت، به اجمال مىتوان فهميد كه علّت حكم در موضوعِ داراى خصوصيّت و موضوعِ فاقد آن يكى است؛ چنان كه در تنقيح مناط نيز با به دست آوردن علّت، دخالت نداشتن ويژگيهاى همراه موضوع در حكم معلوم