responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 1  صفحه : 655

استفاده ديگرى از مكان اقطاعى است؛ هرچند «مُقطَع له» به طور موقّت آن جا را ترك كرده باشد.(12)

اقطع

اَقطَع: دست يا پا بريده.

از آن در بابهاى طهارت، حج، كفّارات، قصاص و ديات بحث شده است.

طهارت:اگر دست كسى از زير آرنج قطع شده باشد، شستن باقى مانده آن از آرنج در وضو بر او واجب است و چنانچه از آرنج يا بالاتر از آن قطع شده باشد، وجوب ساقط است.(1)اگر مقدارى از محلّ مسح پا قطع شده باشد، مسح باقى مانده واجب است و چنانچه از كعب (بر آمدگى روى پا به قول مشهور) بريده شده، مسح ساقط است، امّا وضو ساقط نمى‌شود(2)(-->وضو). كسى كه يكى از دو كف دست وى يا بعض آن قطع شده باشد، بايد با دست ديگر يا باقى مانده آن دست تيمّم(--> تيمّم)كند، و در صورت بريده بودن هر دو كف، هر چند وجوب مسح بر دستان ساقط مى‌شود، امّا وجوب تيمّم باقى است. چنين شخصى براى تيمّم، بايد پيشانى خود را بر آنچه تيمّم بر آن صحيح است بكشد.(3)

حج:مستحب است كسى كه دستش قطع شده با محلّ قطع شده حجرالاسود را استلام(--> استلام)كند.(4)

كفّارات:آزاد كردن برده‌اى كه هر دو پايش قطع شده، در كفّاره كفايت نمى‌كند.(5)

قصاص و ديات:كسى كه انسان دست بريده‌اى را كشته، چنانچه مقتول ديه دست خود را گرفته باشد يا دستش در قصاص قطع شده باشد، اولياى مقتول، پيش از قصاص قاتل بايد ديه دست را به اولياى وى بدهند. همچنين اگر جانى


نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 1  صفحه : 655
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست