مشهور،(5)حيوانات موذى، مانند مار و درندگان به انگيزه ايذاء(6)و نيز در صورت بيم از آزار رساندن آنها،(7)آلات لهو و قمار،(8)كتابهاى ضالّه ـ مگر به جهت ردّ و ابطال مطالب آنها ـ و هيكلهايى كه در آيينهاى باطل جهت تقرّب به خدا ساخته شدهاند، مانند بت و صليب،(9)حرام است. در كراهت يا حرمت نگهدارى مجسّمه چيزهايى كه داراى روح هستند، مانند انسان و حيوان اختلاف است.(10)
اِقحاط --> اكسال
اِقدام؛ قاعده --> قاعده اقدام
اَقراء--> قُرء
اقرار
اقرار: اعتراف به حقّى ثابت بر ضرر خود يا نفى حقّى براى خود از ذمّه ديگرى.(1)
عنوان اقرار، از بابهاى فقهى است كه مباحث مربوط به آن به تفصيل در اين باب آمده است. افزون بر اين، از آن به مناسبت در ديگر بابها، مانند تجارت، نكاح، قضاء، حدود و تعزيرات نيز سخن گفتهاند.
اقرار كننده (مُقِرّ) يا ابتدا، نزد حاكم شرع اقرار مىكند و يا در پاسخ مدّعى. در هر دو صورت، اقرار امرى مشروع و داراى آثارى بسيار است(2)كه در اين جا به مباحث كلّى آن اشاره مىشود:
اركان:
1. صيغه:هر لفظى كه بيانگر حقّى ثابت بر ضرر خود يا نفى آن از عهده ديگرى براى خود باشد اقرار است، مانند اينكه فردى بگويد: بر عهده من يا نزد من يا در ذمّه من براى تو حقّى است يا بر عهده فلانى براى من حقّى نيست.(3)در شخص ناتوان از سخن گفتن، مانند لال، اشاره جايگزين لفظ مىشود.(4)صيغه بايد در مفهوم اقرار، ظهور عرفى داشته باشد و اقرار با وجود احتمال اراده غير آن ـ در صورتى كه احتمال نزد عرف مخلّ ظهور كلام در اقرار باشد ـ صحيح و نافذ نيست.(5)