در آن حديث متوقّف بر تقدير گرفتن لفظ يا معنايى مانند «عقاب» مىباشد. بنابر اين، معيار در دلالت اقتضا دو چيز است:
1.دلالت، مقصود گوينده باشد.
2.صدق يا صحّت كلام متوقّف بر آن باشد؛ خواه لفظى در تقدير گرفته شود يا معناى مقصود متكلّم از باب مجاز در اسناد باشد؛ به نحو حقيقى يا مجازى(3)(-->دلالت).
ب . ملازمه عقلى:از جمله مباحثى كه اصوليان در بحث ملازمات عقلى مطرح كردهاند اين است كه آيا امر به چيزى مانند نماز عقلاً اقتضاى نهى از ضدّ(--> ضدّ)آن، همچون خوردن و آشاميدن را دارد؟(4)و نيز مطرح كردهاند كه آيا نهى از عبادت يا معامله عقلاً مقتضى فساد و بطلان آن هست؟(5)اقتضاء در اين دو مسئله به معناى استلزام عقلى است(-->ملازمات عقلى).
اِقتضاض--> افتضاض
اقتعاط
اِقتعاط: عمامه بستن بدون تحت الحنك.
از آن به مناسبت در باب صلات سخن رفته است.
نماز خواندن با عمامه بدون تحت الحنك(--> تحنيك)مكروه است.(1)
(--> عمامه)
اقتناء
اِقتناء: اندوختن مال نه براى تجارت.
از آن در باب زكات و تجارت سخن رفته است.
زكات در اثاث منزل و لباسهاى فراهم آمده براى نگهدارى و مصرف، مستحب نيست.(1)همچنين در مالى كه براى تجارت خريده، ليكن بعد قصد اقتناى آن را كرده است.(2)
اقتناى زمين، كتابهاى علمى و ابزار عبادت(--> آلات عبادت)مستحب است.(3)اقتناى عين نجس، مانند خون، چنانچه منفعت عقلايى داشته باشد جايز است.(4)