وقف:از شرايط صحّت يا لزوم وقف ـ بنابر اختلاف در مسئله ـ اقباض به معناى قبض موقوف عليه با اذن واقف است. بنابر قول به شرط بودن اقباض در لزوم وقف، عقد وقف پيش از اقباض مال وقفى به موقوف عليه، جايز است و واقف مىتواند آن را فسخ كند(11)و اگر پيش از اقباض بميرد وقف باطل مىشود.(12)از شرايط مال وقفى آن است كه اقباض آن صحيح باشد. بنابراين، وقف خوك براى مسلمان و نيز مالى كه در دريا است، صحيح نيست(13)(--> وقف).
صدقه:در صحّت صدقه علاوه بر ايجاب و قبول(-->ايجاب و قبول)اقباض به معناى قبض (گرفتن) آن به اذن مالك نيز شرط است و با قبض بدون اذن مالك، صدقه به گيرنده آن منتقل نمىشود.(14)
سُكنى، رقبى و عمرى:اقباض به معناى قبض به اذن مالك در سُكْنى(-->سكنى)، رُقْبى(-->رقبى)و عُمْرى(-->عمرى)شرط است؛ ليكن در اينكه شرط لزوم است يا صحّت، اختلاف است.(15)
هبه:كسى كه مالى به او هبه شده با اقباض هبه كننده، مالك آن مىشود.(16)اگر هبه كننده، به هبه و اقباض مال هبهاى اقرار(--> اقرار)كند، عليه او حكم صادر مىشود؛ هرچند مال هبه شده در دست او باشد. بنابر اين، انكار اقباض پس از اقرار پذيرفته نيست؛(17)ليكن اگر بگويد هبه كردهام، امّا مال هبه شده را تحويل ندادهام، سخنش پذيرفته مىشود(18)(-->هبه).
غصب:غاصبى كه مال غصبى در دستش تلف شده، در صورت مثلى بودن(-->مثلى)ضامن مثل آن است و در فرض موجود نبودن مثل، بايد قيمت مثل در روز اقباض را به مالك بپردازد(19)(--> غصب).
ديه:كسى كه ملزم به پرداخت شتر حامله به عنوان ديه است، چنانچه شتر پس از حاضر شدن و پيش از اقباض آن سقط نمايد، بايد شتر حامله ديگرى بپردازد.(20)
ضمان پيش از اقباض:از قواعد معروف فقهى، قاعده ضمان قبل از اقباض است؛ بدين معنا كه اگر كالاى