responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 1  صفحه : 628

روايات ديگران مقدّم مى‌دارند(3)(--> تعادل و تراجيح).

افكندن

افكندن: انداختن.

از آن به تناسبِ چيزهايى كه بدان اضافه مى‌شود درباب حج و قصاص سخن رفته است.

به قول مشهور، انداختن شپش بى آزار از بدن در حال احرام(--> احرام)حرام است. در ثبوت حكم ياد شده نسبت به ديگر حشرات، مانند پشه، كك و كنه اختلاف است.(1)

اگر كسى به عمد خود را از بلندى روى ديگرى بيفكند و او بميرد، در صورتى كه با اين كار قصد كشتن او را داشته يا نحوه افكندن به طور غالب، كشنده باشد قصاص مى‌شود؛ چنانچه خود او نيز هلاك شود، خونش هدر است.(2)

بر كسى كه ديگرى را جلوى حيوان درنده‌اى افكنده و او ـ به جهت آنكه راه نجات، هرچند گريختن نداشته است ـ به وسيله آن حيوان كشته شده، قصاص ثابت مى‌گردد.(3)

جسد كسى كه در كشتى مرده و قبل از فاسد شدن انتقال آن به خشكى ناممكن و يا دشوار است، پس از تجهيز (غسل، كفن و نماز) به دريا افكنده مى‌شود.(4)

اگر كسى، ديگرى را به عمد در آتش يا دريا افكند و او توان رهايى داشته باشد، امّا بيرون نرود تا بميرد، بر افكننده نه ديه ثابت است و نه قصاص. امّا اگر توان رهايى نداشته باشد، افكننده قصاص مى‌شود.(5)

افلاس

اِفلاس: ورشكستگى.

به كسى كه دچار افلاس شده، «مُفْلِس» گويند و پس از حكم حاكم شرع به افلاس او، «مُفَلَّس» ناميده مى‌شود(--> تفليس).

افيون --> مواد مخدّر


نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 1  صفحه : 628
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست