فردى انگورديگرى را به شراب(-->شراب)تبديل كند يا با ادرار در آب پاك، آن را نجس نمايد و يا حيوان ديگرى را كه معمولاً از گوشت آن استفاده مىشود، مانند گاو و گوسفند وطى كند(--> آميزش با حيوان). نتيجه اين محروميّت، عدم جواز خريد و فروش در صورت نخست، عدم جواز استفاده از آب در امور مشروط به طهارت در مورد دوم و لزوم سر بريدن، سوزاندن و دفن كردن حيوان موطوء در مثال سوم است.(1)
افسادى كه به عمل تعلّق مىگيرد ـ خواه عمل عبادى، مانند نماز و روزه، يا معاملى، همچون بيع ـ با اخلال به شرايط و اركان عمل محقّق مىشود. چنين افسادى با ابطال يكى است(-->ابطال). گاهى نيز افساد متعلّق به عمل، به معناى از بين بردن اجر و پاداش عمل است، مانند عُجب پس از عمل عبادى كه پاداش و ثواب آن را از بين مىبرد(2)(-->عُجب).
افسار
افسار: ريسمان و دهنى حيوان.
از آن به مناسبت در بابهاى طهارت، جهاد، اجاره و قضاء سخن رفته است.
زينت كردن افسار به نقره، جايز و به طلا، حرام است.(1)ذمّى(--> اهل ذمّه)در كشور اسلامى نمىتواند افسار حيوان خويش را به نقره يا طلا مزيّن كند.(2)لوازم مورد نياز حيوانِ اجاره داده شده، مانند افسار و زين، در صورت توقّف استفاده از حيوان به آن، بر عهده اجاره دهنده است(3)( --> اجاره).
چنانچه فردِ سوار بر حيوان و فردى كه افسار آن را در دست دارد، بر سر مالكيّت حيوان اختلاف كنند، در اينكه حكم به مالكيّت سواره مىشود يا حكم به مالكيّت هر دو به تساوى، اختلاف است.(4)
دشمنى كه با مسلمانان مىجنگد، اگر با اسب باشد و مسلمانى او را بكشد، اسبش جزء سَلَب( --> سلب)محسوب مىشود كه به كشنده او تعلّق مىگيرد؛ هرچند سوار بر آن نباشد و تنها افسار اسب را گرفته باشد.(5)