جدا شدن خريدار و فروشنده از يكديگر است يا زمان وقوع عقد، اختلاف است.(7)
در صحّت معامله جز بيع صرف(--> بيع صرف)تقابض (تحويل ثمن و مثمن) پيش از جدا شدن دو طرف شرط نيست. در بيع صرف، تقابض قبل از افتراق شرط است.(8)
در بيع سلف(-->بيع سلف)اگر فروشنده و خريدار پيش از دريافت ثمن از يكديگر جدا شوند، معامله باطل مىشود، و در صورتى كه بخشى از ثمن دريافت گردد معامله نسبت به همان مقدار درست و نسبت به باقى مانده باطل است.(9)
افتضاض
افتضاض ] = اقتضاض ]: اِزاله بكارت.
از آن در باب نكاح و ديات سخن گفته شده است.
در اينكه شرط عدم ازاله بكارت در عقد دائم از سوى زن صحيح و لازم الوفا است يا فاسد، و در صورت فساد موجب بطلان عقد مىشود يا نه، اختلاف است. برخى، اين شرط را تنها در عقد موقّت صحيح و لازم الوفا دانستهاند.(1)
اگر اجنبى، اعم از مرد و زن، بكارت زن آزاد را از بين ببرد، ضامن مهرالمثل(--> مهر المثل)او است ـ خواه با آميزش باشد يا غير آن ـ و به قول مشهور، اگر بكارت كنيز را زايل كند بايد يك دهم قيمت او را بپردازد.(2)برخى پرداخت ارش(--> ارش)آن را واجب دانستهاند.(3)
به قول مشهور، اجنبى در صورت ازاله بكارت از غير طريق آميزش، تعزير(-->تعزير)مىشود. برخى آن را موجب ثبوت حدّ (هشتاد تازيانه) دانستهاند.(4)افتضاض در عقد نكاح موقّت مكروه است.(5)اگر باكره با انگشت بكارت دخترى را زايل كند، در صورت امكانِ رعايت مساوات، قصاص مىشود و در صورت عدم امكان، ارش بكارت (مهر المثل) بر او ثابت مىگردد.(6)برخى تنها ديه (ارش) را ثابت دانستهاند.(7)