responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 1  صفحه : 606

دست اعسم قائل به ارش(--> ارش)شده‌اند.(2)

اعشى

اَعشى: شب كور.

از آن به مناسبت در باب قصاص و ديات سخن گفته شده است.

اگر جنايتكار بر چشم اعشى آسيب رساند قصاص مى‌شود؛ هرچند چشم وى سالم باشد.(1)

ديه چشم اعشى همانند ديه چشم سالم است. بنابر اين، در هر دو چشم، ديه كامل و در يكى نصف ديه خواهد بود.(2)

اعضاى سجده--> سجده

اعفاء لحيه

اِعفاء لِحيه: واگذاشتن ريش و انبوه گردانيدن آن.

عنوان ياد شده از حديث نبوى صلّى اللّه‌ عليه و آله برگرفته شده كه در آن به چيدن شارب(--> شارب)و اعفاء لحيه امر شده است(1)( --> ريش).

اعفاف

اِعفاف: عفيف گردانيدن خود يا ديگرى با تزويج.

اعفاف عبارت است از اينكه انسان با فراهم كردن زمينه‌هاى پاكدامنى، ديگرى را عفيف بگرداند؛ به اينكه براى وى همسرى برگزيند يا شرايط ازدواج را برايش فراهم كند.(1)

اعفاف نسبت به خود انسان نيز كاربرد دارد و با ازدواج كردن محقّق مى‌شود. البته كاربرد بيشتر واژه اعفاف نسبت به ديگرى است. از آن در باب نكاح سخن رفته است.

اعفاف نفس:اعفاف نفس، در اصل مستحب است و در صورت بيم وقوع در حرام، واجب مى‌شود.(2)

اعفاف واجب النّفقه:اعفاف كسانى


نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 1  صفحه : 606
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست