responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 1  صفحه : 605

مى‌شود و قاضى طبق آن حكم مى‌كند و بدهكار به سوگند خوردن وادار نمى‌شود، هرچند بيّنه از باطن حال او آگاه نباشد؛ امّا اگر بيّنه بدون اينكه سخنى از تلف اموال بگويد، به مطلق اعسار او شهادت دهد، پذيرفته نمى‌شود، مگر آنكه به دليل مصاحبت بسيار با وى از باطن حال او آگاه باشد(--> دين).

بنابر آنچه به بيشتر فقيهان نسبت داده شده در صورت پذيرش بيّنه به دليل مصاحبت بسيار با بدهكار، طلبكاران مى‌توانند بدهكار را بر تلف مالش سوگند دهند. اگر بيّنه وجود نداشته باشد و بدهكار پيش از ادعاى اعسار مالى مشخص داشته باشد يا اصل مدّعى مال باشد، مانند قرض، و طلبكار آن را ثابت كرده باشد، قاضى بدهكار را زندانى مى‌كند تا اعسار او ثابت گردد.(2)

اگر مدّعىِ اعسار، مال معلومى نداشته باشد و مدّعى نيز در اصل، مال نباشد، مانند جنايت، ادّعاى او پذيرفته مى‌شود و به اقامه بيّنه وادار نمى‌گردد و طلبكاران مى‌توانند او را سوگند دهند.(3)

اثر اعسار :زندانى كردن معسر در صورت آشكارشدن اعسار وى جايز نيست و بايد به او مهلت داده شود.(4)نيز پرداخت بدهى بر معسر واجب نيست و بر طلبكار حرام است كه او را در تنگنا قرار دهد؛ بلكه به قول مشهور، بايد به وى تا زمان توانگرى مهلت دهد؛ چنان كه به كار گرفتن او نيز جايز نيست.(5)

اعسم

اَعسَم: كج دست و پا به جهت خشكى مچ دست و قوزك پا.

به مردى كه دست يا پايش به جهت خشكى پديد آمده در مچ و دست يا قوزك پا، كج گرديده، اعسم گفته مى‌شود. برخى اعسم را به چپ دست تعريف كرده‌اند؛ ليكن معروف در لغت، معناى نخست است.(1)

در ثبوت ديه دست(--> دست)تفاوتى بين است اعسم و سالم نيست. برخى، در


نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 1  صفحه : 605
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست