از آن در بابهايى مانند صلات، زكات، حج، جهاد، نكاح، صيد و ذباحه و احياء موات سخن رفته است.
حكم:حكم اعراض به اعتبار متعلّق آن، متفاوت است كه در اين جا به مهمترين موارد آن اشاره مىشود.
1. اعراض از وطن:ترك وطن به قصد اعراض هميشگى از آن موجب زوال حكم وطن است، جز در وطن شرعى ـ بنابر قول مشهور به ثبوت اين نوع وطن ـ كه اعراض از آن تا هنگامى كه درآن ملك قابل سكونت دارد و مدّت شش ماه يا بيشتر در آن سكونت كرده است، موجب زوال حكم وطن نيست(1)(--> وطن).
هرگاه شخصى از مكّه كه وطن او است اعراض كند و در مكانى دور از آن اقامت گزيند و پس از آن مستطيع شود، بايد حج آفاقى (حج تمتّع) به جا آورد؛ چنانكه اگر آفاقى(--> آفاقى)از وطن خود اعراض نمايد و در مكّه اقامت گزيند و پس از آن مستطيع گردد، بايد حج اهل مكّه [ اِفراد(--> حج افراد)يا قِران(--> حج قران)] انجام دهد.(2)
2. اعراض از ملك:در اينكه صرف اعراض از ملك موجب زوال ملكيّت است تا ديگرى بتواند آن را به ملك خود درآورد يا نه، اختلاف است.(3)
3. اعراض از حق:اعراض از حقوقى مانند حقّ خيار، شفعه و اختصاص (حقّ اولويّت) كه اسقاط پذيرند، موجب سقوط حق مىگردد. براى مثال، اگر كسى زودتر از ديگران در مكانى عمومى مانند مسجد حضور يابد، ديگرى نمىتواند در آن تصرف كند، مگر شخص به قصد اعراض آن جا را رها كند، كه در اين صورت، حقّ او ساقط مىشود؛(4)يا اگر شخصى چاهى را به قصد انتفاع از آن (نه تملّك) حفر كند، در استفاده از آن نسبت به ديگران حقّ اولويّت مىيابد، مگر از آن اعراض كند، كه در اين صورت اين حق ساقط مىگردد.(5)