عالمان رجالى گفته كسى كه اضبط از ساير اهل فن است در مقام تعارض مقدّم مىگردد؛ از اين رو در فرض تعارض بين شيخ طوسى و نجاشى در جرح و تعديل راوىاى، قول نجاشى را به جهت اضبط بودن وى مقدّم مىدارند.(2)
اضبطِ كتابهاى روايى، كتاب «الكافى» نگاشته محمد بن يعقوب كلينى (م 328 هـ . ق) است.(3)كتاب «من لايحضره الفقيه» نگاشته شيخ صدوق (م 381 هـ . ق)(4)و «الإستبصار» و «تهذيب الأحكام»، نگاشته شيخ طوسى (م 460 هـ .ق) به ترتيب در مرتبه بعد قرار دارند.(5)
اِضراب: صرف نظر كردن و رويگردان شدن از سخن نخست خويش به «بل» و مانند آن.
از آن در بابهايى همچون طلاق و اقرار سخن رفته است.
اقرار:اضراب از اقرار اول به اقرار دوم، موجب ناديده گرفتن اقرار نخست نمىشود. بنابراين، اگر كسى بگويد: اين فرش از آنِ حسن است، بلكه از آنِ حسين است، فرش به حسن داده مىشود و قيمت آن به حسين پرداخت مىگردد، مگر به قراين و شواهدى معلوم شود كه اقرار اول، به اشتباه صورت گرفته است. در اين صورت تنها اقرار دوم صحيح است.
اگر در جمله، قبل و بعدِ واژه «بل» مطلق باشد، ليكن يكى از آن دو بيشتر از ديگرى باشد، مانند آنكه بگويد: به حسن هزار تومان، بلكه دو هزار تومان بدهكارم، حكم به بيشتر مىشود. فروع ديگرى نيز در مسئله هست كه در كتابهاى فقهى آمده است.(1)
طلاق:اگر طلاق دهنده بگويد: زينب طالق است، بلكه رقيّه، در اينكه طلاق نسبت به هر دو همسرش تحقّق پيدا مىكند