اصل عدم عملى:مصاديق و موارد اصل عدم عملى عبارت است از:
1. اصل عدم ازلى:از آنجا كه هر پديدهاى مسبوق به عدم است، چنانچه در اصل وجود چيزى يا اتصاف آن به صفتى شك كنيم، اصل عدم ازلىِ آن را استصحاب مىكنيم. براى مثال، اگر در قريشى بودن زنى شك كنيم، به استناد اصل عدم ازلى، قريشى بودن وى منتفى مىشود و در نتيجه، آغاز زمان يائسگى اين زن، پنجاه سالگى خواهد بود، نه شصت سالگى كه ويژه زن قريشى است.
2. اصل عدم تذكيه:در صورت شك در تذكيه حيوانى به لحاظ شك در اصل قابليّت آن براى تذكيه يا شك در تحقّق تذكيه پس از احراز قابليّت براى تذكيه، اصل، عدم تذكيه آن است. البته برخى، اصل عدم تذكيه را در صورت اوّل نپذيرفتهاند. در اينكه با جريان اصل عدم تذكيه، حيوان، مردار( --> مردار)به شمار مىرود تا احكام آن، مانند نجاست بر آن مترتّب گردديا نه، اختلاف است(1)( --> تذكيه).
3. اصل عدم تقدّم:اگر در تقدّم چيزى بر ديگرى شك كنيم، اصل، عدم تقدّم است( --> اصل تأخّر حادث).
4. اصل عدم حاجب و عدم حاجبيّت موجود (اصل عدم مانع و عدم مانعيّت مانع):چنانچه در وجود مانعى از رسيدن آب به پوست در اعضاى وضو يا غسل و يا در مانع بودن چيزى موجود در پوست، مانند رنگ حنا شك كنيم، اصل، عدم وجود مانع در اوّل و مانع نبودن موجود در دوم است.(2)
5 . اصل عدم نسخ:اگر در نسخ حكم شرعى شك كنيم، اصل عدم نسخ آن است(3)(--> اصل عدم نسخ).
اصل عدم لفظى:اصل عدم لفظى عبارت است: از اصل عدم تقييد، اصل عدم تخصيص، اصل عدم نقل، اصل عدم قرينه و مانند آنها.