( --> دين)و يا تكليف وجوبى. فارغ ساختن ذمّه در فرض اوّل به اداى آنچه تعهّد شده و در فرض دوم به امتثال يقينى است( --> قاعده اشتغال). در فرض اوّل به مثل اسقاط( --> اسقاط)و ابراء( --> ابراء)نيز ذمّه فارغ مىشود.
اشتغال؛ قاعده-->قاعده اشتغال
اشتقان
اَشْتْقان: نگهبان خرمنگاهها/ نامه رسان.
اشتقان، كسى است كه از سوى حاكم به حراست و نگهبانى خرمنگاهها گمارده مىشود؛به گونهاى كه پيوسته از خرمنگاهى به خرمنگاهى مىرود، بدون آنكه در جايى ماندگار باشد. برخى نيز آن را به پيكى كه براى رساندن نامهها، پيوسته از شهرى به شهرى مىرود، تعريف كردهاند؛ هرچند معروف ميان فقها و لغويان همان تعريف نخست است.(1)واژه مذكور در روايات مربوط به نماز مسافر به كار رفته(2)و از آن در باب صلات بحث شده است.
اَشتقان، در زمره كسانى شمرده شده كه نمازشان تمام و روزهشان درست است؛ زيرا شغل او همانند راننده، مسافرت است(3)( --> سفر).
پيچيدن پارچهاى به خود، به نهادن آن بر دو شانه و گرفتن دو طرف آن از جلو و گذراندن از زير بغل و نهادن بر يك شانه را اشتمال صمّاء گويند.(1)
از آن در باب صلات سخن رفته است.
تفسير ياد شده، ديدگاه مشهور است. برخى فقها همسو با لغويان، آن را به پيچاندن خود به پارچهاى بدون نهادن بر شانه، تفسير كردهاند. عمل ياد شده ـ در نماز و غيرنماز ـ كراهت دارد؛(2)خواه لباس ديگرى در زير آن پوشيده باشد يا نه.(3)