اشتراك در انتفاع:اشتراك عموم يا گروهى از مردم در انتفاع از مكانهاى عمومى، مانند راهها، مساجد، مدارس و ديگر مشتركات( --> مشتركات).
اشتراك در جنايت:اشتراك دو يا چند نفر در ارتكاب جرمى، مانند دزدى و قتل( --> جنايت).
اشتراك در تكليف:اشتراك همه مكلّفان در تكاليف شرعى( --> قاعده اشتراك).
از معناى دوم در اصول فقه، بخش الفاظ سخن رفته است.
اشتراك يا لفظى است يا معنوى. اشتراك لفظى، به معناى تعدّد معانى حقيقى براى يك لفظ در يك زبان است، مانند «قُرء» كه در زبان عرب به معناى حيض و نيز پاكى از آن آمده است. تشخيص آن معنايى كه مراد گوينده است نيازمند قرينه تعيين كننده است. مقابل اشتراك لفظى، ترادف است.
اشتراك معنوى، به معناى تعدّد افراد معناى حقيقى يك لفظ است، مانند لفظ انسان كه همه افراد و اصناف انسان را در بر مىگيرد.(1)
شكى در امكان و وقوع اشتراك معنوى نيست، ليكن اصوليان در امكان اشتراك لفظى و بر فرض امكان، در وقوع آن، اختلاف دارند. بيشتر، قائل به امكان و وقوع آنند. برخى، استعمال لفظ مشترك را در قرآن كريم نفى كرده و گفتهاند: استعمال چنين لفظى يا موجب پيدايى اجمال در كلام است و يا در صورت آوردن قرينه تعيين كننده، موجب طولانى شدن بى فايده كلام كه هردو لايق كلام خدا نيست.(2)
وجود لفظ مشترك در دليل (قرآن و سنّت) با عدم قرينه تعيين كننده موجب اجمال مىشود كه تمسّك به آن دليل را ناممكن مىسازد( --> اجمال).