استصحاب زمان بر دو گونه است: نخست، به نحو مفاد كان تامّه (ثبوت و تحقّق چيزى) مانند آنكه تا ساعتى پيش به وجود شب علم داشتيم، امّا اكنون نسبت به زوال آن شك داريم، كه وجود شب را استصحاب مىكنيم. چنين استصحابى معتبر است و همه آثار شرعى كه بر زمان مترتّب است با استصحاب ثابت مىگردد، و دوم، به نحو مفاد كان ناقصه (اثبات چيزى براى چيزى) مانند آنكه مىدانستيم لحظات پيش متّصف به شب بود، ليكن در لحظه كنونى در باقى ماندن آن اتصاف شك داريم. در جريان استصحاب براى اثبات بقاى اتصاف و ترتّب آثار شرعى بر آن، اختلاف است.(1)
در زمانيّات، پرسش اين است كه اگر براى مثال تا يك ساعت قبل مىدانستيم آب فلان چشمه مىجوشيده است، سپس در استمرار جوشش شك كرديم، آيا مىتوان براى اثبات جوشش فعلى به استصحاب جوشش تمسّك كرد يا نه؟ استصحاب زمانيّات معتبر است؛ هرچند برخى تفصيلاتى در مسئله دادهاند.(2)
در جريان استصحاب نسبت به امور مقيّد به زمان ـ مانند آنكه وجوب امساك يا نشستن يا وقوف در مكانى مقيّد به زمانى معيّن باشد، سپس در بقاى وجوب شك كنيم ـ اختلاف است. گروهى تفصيل داده و در فرضى قائل به جريان استصحاب شدهاند كه زمان به عنوان ظرف اخذ شده باشد، نه قيد. تفصيلات ديگرى نيز در اين مسئله داده شده است.(3)
استصحاب تعليقى
استصحاب تعليقى: استصحاب حكم تعليقى.
استصحاب تعليقى، مقابل استصحاب تنجيزى( --> استصحاب تنجيزى)عبارت است از استصحاب حكم تعليق شده بر وصفى، مانند حرمت آب انگور كه مشروط به جوش آمدن آن است. از آن در اصول فقه، مباحث اصول عملى بحث شده است.
(1)نهاية الافكار 3/ 148 ـ 149 ؛ الرسائل (امام خمينى) 1/ 153 ـ 154 ؛ بحوث فى علم الاصول 6/ 272
(2)فوائد الاصول 4/ 439 ؛ نهاية الافكار 3/ 151 ـ 152
(3)فرائد الاصول 3/ 208 ـ 213 ؛ مصباح الاصول 3/131 ؛ نهاية الافكار 3/153 ـ 155.