گواهى دادن(--> اداء شهادت)/ كشته شدن در راه خدا(-->شهيد).
استصباح
استصباح: روشن كردن چراغ بانفت، روغن و مانند آنها.
استصباح به معناى چراغ افروختن نيز به كار رفته است( --> چراغ)كه از آن به اِسراج تعبير كردهاند؛ ليكن مراد از آن در كلمات فقها روشن كردن چراغ با مادّه سوزنده، به معناى ريختن نفت، روغن و مانند آن در چراغ جهت روشنايى است. از اين عنوان در بابهاى طهارت، تجارت و اطعمه و اشربه سخن گفته شده است.
روغن نجس:بر عدم جواز استفاده از روغن نجس، مانند دنبه و چربى مردار به طور مطلق، حتّى براى استصباح، ادّعاى اجماع شده است؛(1)ليكن برخى متأخّران، استفاده از آن را در مثل استصباح كه مشروط به طهارت نيست، جايز دانستهاند.(2)
روغن متنجّس:استصباح با روغن متنجّس كه با ملاقات نجاست نجس شده جايز است؛ ليكن در اينكه به طور مطلق، حتّى در زير سقف جايز است يا تنها در زير آسمان، اختلاف است. قول دوم، مشهور است.(3)
خريد و فروش روغن متنجّس جايز است؛ ليكن در اينكه صحّت معامله منوط به ذكر شرط استصباح در عقد است يا صرف قصد آن كفايت مىكند يا در صورتى كه استصباح منفعت نادر آن باشد، ذكر شرط استصباح در عقد لازم است و يا منوط به هيچ شرطى نيست، اختلاف است.(4)
استصحاب
استصحاب [= استصحاب حال ]: حكم به بقاى متيقّن سابق.
استصحاب از اصول عملى( --> اصل عملى)و براى آن تعريفهايى ذكر شده است كه بعضى، همه آنها را به يك تعريف برگرداندهاند: حكم به بقاى حكم شرعى