حقيقت استهلاك نيز پراكنده و مستهلك شدن اجزاى چيزى در اجزاى غالب ديگر است( --> استهلاك)از اين جهت با استحاله تفاوت دارد. از استحاله در باب طهارت سخن رفته است.
استحاله از مطهِّرات شمرده شده است؛(3)هرچند برخى اطلاق عنوان مطهِّر بر استحاله را نوعى مسامحه دانستهاند؛ زيرا حقيقت تطهير، پاك كردن چيز نجس با حفظ ماهيت آن است؛ در حالى كه بر اثر استحاله، ماهيت عين نجس يا متنجّس از نظر عرفى دگرگون گشته و با تبديل موضوع، حكم نيز عوض مىشود.(4)
براى استحاله در فقه مصاديق مختلفى ذكر شده است، از جمله:
1. استحاله به آتش. اگر چيز نجسى مانند چوب به وسيله آتش به دود يا خاكستر تبديل شود، پاك مىگردد.(5)در اينكه تبديل چوب نجس به ذغال به وسيله آتش، موجب تحقّق استحاله و در نتيجه، طهارت آن مىشود يا نه، اختلاف است.(6)
تبديل آب نجس به بخار به وسيله آتش موجب طهارت آن مىگردد؛(7)ليكن چنانچه بخار متراكم شود و به قطرههاى آب تبديل گردد، در پاكى و نجاست آن اختلاف است.(8)برخى در مسئله تفصيل داده و گفتهاند: اگر عنوان عين نجس، مانند ادرار بر عرق صادق باشد، نجس است؛ در غير اين صورت نجس نمىباشد.(9)
2. استحاله نطفه و غذاى نجس. نطفه انسان و نيز حيوانى كه خون جهنده دارد نجس است و با تبديل به انسان و حيوان پاك مىشود. همچنين اگر غذاى نجس، به ادرار، شير، عرق و يا ساير فضولات حيوان حلال گوشت تبديل شود پاك مىگردد.(10)
3. استحاله نجس به كرم يا خاك. به قول مشهور، اين نوع استحاله نيز موجب طهارت است.(11)
4. استحاله گِل نجس به آجر يا سفال. در حصول طهارت به اين نوع استحاله اختلاف است.(12)
5 . استحاله سگ و خوك به نمك. در حصول طهارت به اين نوع استحاله نيز اختلاف است. قول مشهور ميان متأخّران طهارت است.(13)