است.(5)طلاق دادن همسر در صورتى كه زن و مرد از نظر اخلاقى با هم سازگار باشند مكروه(6)و خلع(--> خلع)در صورت ياد شده باطل است.(7)گرفتن دايه بداخلاق براى كودك كراهت دارد.(8)
اثر بخشترين شيوه امر به معروف و نهى از منكر آن است كه امر و نهى كننده، متخلِّق به اخلاق نيكو و دور از صفات ناپسند باشد تا در پرتو دعوت عملى، ديگران را به فضائل اخلاقى ترغيب كرده و از رذائل اخلاقى باز دارد.(9)
معلم اخلاق از كسانى است كه مىتوانند از بيت المال ارتزاق نمايند(10)( --> ارتزاق).
اِخلال --> ابطال
اخمص الرّاحه
اَخمَصُ الرّاحَه: گودى كف دست.
عنوان ياد شده به مناسبت در باب طهارت به كار رفته است.
بدن و لباس نماز گزار بايد پاك باشد؛ ليكن وجود خون بهاندازه درهم بغلى( --> درهم بغلى)با شرايطى استثنا شده است. در اندازه آن اختلاف است. يك قول اين است كه درهم بغلى به اندازه گودى كف دست است.(1)
اداء
اَداء: انجام دادن عمل عبادى در وقت خود، مقابل قضا.
ادا مقابل قضا(--> قضاء)، اصطلاحى فقهى و به معناى انجام دادن عبادتهاى داراى وقت معيّن در داخل وقت است(1)و در بابهاى طهارت، صلات و صوم به كار رفته است.
به جا آوردن عبادتهاى داراى وقت معيّن؛ اعم از واجب و مستحب، همچون نمازهاى شبانه روزى يا نافله آنها و روزه ماه رمضان در داخل وقت خود، ادا محسوب مىشود، و در خارج وقت، قضا