احياى هر چيز متناسب با آن است. از اين رو، بر حسب متعلّق احياء، تفاوت مىكند. عنوان احياء در فقه، در شب زنده دارى(--> تهجّد)و آباد كردن زمين موات به كار رفته است(--> احياء موات).
احياء موات
اِحياء مَوات: آباد كردن زمين باير.
به زمينى كه بر اثر بىآبى يا آب گرفتگى يا نى زار بودن و يا موانعى ديگر، آماده بهرهبردارى نيست «موات» و به عمليّات برطرفكردن موانع و آماده سازى آن براى بهره بردارى «احياء» گفته مىشود.(1)چاهها، نهرها و معدنها نيز ملحق به زمين هستند.
احياى زمين به دليل اهميّت موضوع آن و داشتن مسائل بسيار، باب مستقلّى را در فقه به نام احياء موات به خود اختصاص داده است.
آنچه احياء مىپذيرد يا زمين است يا چاه و نهر و يا معدن.
زمين:زمين داراى اقسامى، و هريك داراى حكمى خاص است.
1. زمين آباد هنگام پيروزى مسلمانان. زمينى كه از كفّار به دست مسلمانان افتاده اگر هنگام پيروزى با قهر و غلبه بر كفّار، آباد بوده، ملك همه مسلمانان است و با عارض شدن عنوان موات بر چنين زمينى، از ملك مسلمانان خارج نمىشود و با احياء به ملك احياء كننده درنمىآيد.(2)
2. زمين موات اصلى. زمين بايرى كه پيشينه آبادى ندارد «موات بالإصاله» ناميده مىشود. اين نوع زمين از انفال و ملك امام عليه السّلام است كه احياى آن با شرايطى جايز است.(3)
3. زمين موات عرضى. زمين بايرى كه پيشينه آبادى دارد «موات بالعرض» ناميده مىشود و دونوع است؛ زيرا آبادى پيشين آن يا طبيعى است، مانند زمينهاى سرسبز جنگلى كه جنگل آن براثر آتش سوزى از بين رفته و تبديل به موات شده است و يا به دست انسانى انجام گرفته است. نوع اوّل، از انفال و ملك امام عليه السّلام است و احياى آن صحيح و جايز است. همچنين نوع دوم، به شرط