responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 1  صفحه : 292

احتشام

اِحتشام: حشمت و جاه(--> جاه)/ شرم كردن(--> حياء).

احتضار

اِحتضار: در آستانه مرگ قرار گرفتن.

به شخصى كه در آستانه مرگ قرار گرفته «مُحتَضر» گويند و از آن در باب طهارت بحث شده است.

احتضار داراى احكام واجب، مستحب و مكروه است كه به مجموع آن آداب احتضار نيز گفته شده است.

به مشهور نسبت داده شده كه بر همگان واجب كفايى(--> وجوب كفايى)است مسلمانى را كه در حال جان دادن است؛ مرد باشد يا زن، بزرگ باشد يا كودك، آزاد باشد يا برده؛ به گونه‌اى كه كف پاهايش به سمت قبله باشد، بخوابانند.

تلقين(--> تلقين)محتضر و در صورت سخت جان دادن، انتقال او به جايى كه نماز مى‌گزارده و نيز تلاوت قرآن، بويژه سوره‌هاى «يـس»، «صافّات» و «احزاب» بر بالين او مستحب است.(1)در مقابل، حضور جُنُب و حائض نزد محتضر، تنها گذاشتن زنها نزد وى، نهادن شى‌ء آهنى بر شكمش، گريه كردن و سخن گفتن زياد نزد او مكروه است.(2)

احتطاب

اِحتطاب: گردآورى هيزم.

از آن به مناسبت در بابهاى شركت، وكالت و احياء موات سخن رفته است.

احكام احتطاب همانند احتشاش است(--> احتشاش).

احتفاز

اِحتفاز: اقعاء(--> اقعاء)/ جمع كردن اعضاى بدن و چسبانيدن به يكديگر در حال سجده و نشستن.

منشأ تعبير ياد شده در فقه، ورود آن در روايات است(1)و از آن به مناسبت در باب صلات سخن گفته شده است.

احتفاز به مفهوم دوم ـ يعنى اينكه شخص درحال سجده اعضاى بدن را به‌هم بچسباند و در حال نشستن بر باسن خود


نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 1  صفحه : 292
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست