محسوب گردد، علم عادى به اتّفاق آنان حاصل مىشود.(2)
اجماع عملى
اجماع عملى: اتّفاق عملى مجتهدان بر مسئلهاى اصولى/ سيره(1)(--> سيره).
اجماع عملى به معناى نخست، عبارت است از اتّفاق عملى مجتهدان در مسئلهاى اصولى؛ به گونهاى كه در مقام استنباط، به آن مسئله اصولى يا قاعده فقهى استناد و اعتماد كنند، مانند اجماع عملى بر تمسّك به استصحاب(--> استصحاب)در ابواب مختلف فقه. از اين عنوان دراصول فقه سخن رفته است.
اجماع عملى تنها در مسائل اصولى و يا قواعد فقهى كه در طريق استنباط احكام شرعى واقع مىشوند كاربرد دارد، نه در فروع فقهى؛ زيرا در مسائل فرعى مجتهد با غير مجتهد يكسان است، و اجماعى كه از ادلّه به شمار مىرود اجماع مجتهدان به عنوان مجتهد است.(2)
(--> اجماع)
اجماع فعلى-->اجماع عملى
اجماع قولى
اجماع قولى: اتّفاق فتاواى فقها بر حكمى، مقابل اجماع عملى(--> اجماع عملى).
اجماع محصّل
اجماع مُحَصَّل: اجماع به دست آمده با جست و جو در كلمات فقها، مقابل اجماع منقول.
در اجماع محصّل، فقيهى كه ادّعاى اجماع مىكند با جست و جو در گفتهها و نوشتههاى فقها از گذشته تا كنون، اتّفاق و اجماع آنان را در يك مسئله تحصيل مىنمايد. از آن در اصول فقه مبحث حجج و امارات بحث شده است.
حجيّت:اجماع محصّل براى فقيهى كه بدان دست يافته، حجّت است؛ به شرط آنكه آن را از راه معتبر نزد او،
(1)اجود التقريرات 4/ 259 ـ 260 ؛ الفقه (القواعد الفقهيّة)/ 142 ؛ القواعد الفقهية (مكارم) 1/ 117 ؛ كتاب الطهارة (امام خمينى) 3/ 324