اثر در اصل، به معناى باقى مانده از چيزى است، ليكن باقى مانده از هر چيز، متناسب با آن است؛ به عنوان مثال، اثرِ هر يك از عقد، ايقاع، زوجيّت، مالكيّت و مانند آنها، احكام تكليفى يا وضعى مترتّب بر آن است. اثر متكلّم، كلام او است؛ چنانكه در علم درايه، بر حديث معصوم عليه السّلام عنوان اثر اطلاق شده است. اثر مسجد و قبر، اجزاى برجاى مانده از آن دو، و اثر نجاست، ذرّات، رنگ، طعم و بويى است كه از آن باقى مىماند. اثر انگشت، نقش خطوط آن است(--> اثر انگشت)، و گاه به طور مجاز به مناسبت حالّ و محل، اثر بر محل عارض شدن اثر اطلاق مىشود، مانند اثر سجده كه بر مواضع هفت گانه كه هنگام سجده بر زمين نهاده مىشوند اطلاق مىگردد. اثر به معناى علامت و نشانه نيز به كار مىرود، مانند اثر اسلام، اثر ملكيّت و اثر استعمال.
بحث تفصيلى آثار عقود، ايقاعات، زوجيّت، ملكيّت و مانند آنها در جايگاه مناسب مىآيد. در اين جا به نمونههايى از مسائل آن كه در بابهاى طهارت، صلات و صيد و ذباحه آمده است اشاره مىكنيم.
در تطهير چيز نجس به وسيله آب، اثر نجاست به معناى ذرّات باقى مانده از آن نيز بايد زايل شود، ليكن برطرف شدن اثر آن به معناى بو، رنگ و طعم، شرط نيست.(1)در استنجاى موضع مدفوع با سنگ(--> استجمار)، زوال اثر به معناى ذرّات بسيار ريزى كه به طور معمول تنها با شستن از بين مىرود، لازم نيست.(2)
مستحب است، تشييع كنندگان پس از دفن مرده، انگشتان خود را در خاك قبر فرو برند؛ به گونهاى كه اثر (نشانه) آن باقى بماند.(3)اجزاء حيوان، اعم از گوشت و پوست در صورتى كه اثر به كارگيرى مسلمان بر آن باشد، در حكم حيوان تذكيه شده(--> تذكيه)است.(4)شكار حيوانى كه نشانه مالكيّت بر آن است، مانند آنكه بالش چيده شده باشد، موجب حصول ملكيّت نمىگردد.(5)