امارات بر دو گونه است:امارات شرعى، مانند آنكه مالى در دست كسى و تحت تصرف او باشد كه نشانه مالكيت وى نسبت به آن است، يا قاعده{ الوَلَدُ لِلفِراشِ و لِلعاهرِ الحَجَر}(--> قاعده فراش)كه بر اساس آن، فرزند مشكوك به شوهر زن ملحق مىشود نه مرد زناكار؛ و امارات قضايى كه شارع آنها را اماره قرار نداده است، ليكن حاكم به وسيله آنها به درستى يكى از دو طرف واقعه اطمينان پيدا مىكند، مانند اثر انگشت كه بنابر قول مشهور ـ به جواز قضاوت قاضى بر اساس علم خود ـ حاكم مىتواند در صورتى كه از اين راه به علم و اطمينان برسد، بر اساس آن حكم كند.(3)
نوشتهها و اسناد در اثبات موضوع حكم قضايى بنابر مشهور اعتبار ندارد، بلكه بر عدم اعتبار آنها، ادّعاى اجماع شده است؛ مگر آنكه قراينى بر صحّت و درستى آنها موجود باشد(4)(--> قضاوت).
اَثبَت -->اضبط
اثخان
اِثخان: غلبه كردن.
واژه اثخان ريشه قرآنى(1)و روايى(2)دارد و فقها به تبع كتاب و سنّت، در باب جهاد، آن را به كار بردهاند.
اسير گرفتن پيش از غلبه بر دشمن جايز نيست و اگر كسى اسير گرفته شود، چنانچه مرد و بالغ باشد كشته مىشود، مگر آنكه به اسلام بگرود. اين كار پس از غلبه بر دشمن جايز است و اسير كشته نمىشود؛ هر چند به اسلام نگرود(3)(--> اسير).