برخى عقود، مانند وصيّت،(13)در صحّت عقود(--> عقد)شرط است.(14)
4. ركن بودن:قيام متّصل به ركوع، ركن و ترك عمدى يا سهوى آن موجب بطلان نماز است(15)(--> قيام متّصل به ركوع).
5 . ولايت:پدر و جدّ پدرى بر بالغ ديوانهاى كه ديوانگىاش به پيش از بلوغ متّصل است، ولايت دارند.(16)در صورت عارض شدن ديوانگى بعد از بلوغ، در اينكه ولايت تنها از آنِ حاكم شرع است، يا پدر و جدّ پدرى اختلاف است.(17)اين اختلاف درباره بالغ سفيه كه سفاهتش به پيش از بلوغ متّصل است، نيز وجود دارد؛ ليكن اگر سفاهتش پس از بلوغ حادث گردد، بنابر قول مشهور، ولايت از آنِ حاكم شرع است(18)( --> ولايت).
اتّفاق
اتّفاق: با يكديگر بر چيزى توافق كردن(--> توافق)/ اتّفاق نظر فقها(--> اجماع)/ يكى شدن جنس يا شكل دو چيز(-->اتّحاد).
اَتقى --> اورَع
اتلاف
اِتلاف: نابود كردن.
واژه ياد شده در فقه غالباً درباره اتلاف مال ديگرى به كار رفته و از آن در بابهاى مختلف، مانند حج، تجارت، اطعمه و اشربه و غصب سخن گفته شده است كه بحث تفصيلى آن در قاعده اتلاف خواهد آمد(--> قاعده اتلاف).
حكم:حكم اتلاف از جهت تكليفى بر حسب موارد آن مختلف است.
اتلاف مال خود از روى اسراف(--> اسراف)يا تبذير(--> تبذير)يا مالِ محترم فردى ديگر حرام است.(1)اتلاف گاه جايز است، مانند اتلاف اموال كفّار حربى(--> اهل حرب)و گاه واجب، مانند اتلاف آلات قمار(--> آلات قمار)و آلات لهو(--> آلات لهو). از جهت وضعى نيز