به آيه{... فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَوَ حِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَـنُكُمْ...}و آيه{إِلاَّ عَلَى أَزْوَ جِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَـنُهُمْ}در باب نكاح استناد شده است.
بنابر مفاد آيه نخست، تنها يكى از دو امر ملكيّت ـ كه در مورد كنيز(--> كنيز)است ـ و عقد ازدواج، سبب حلال شدن زن و مرد به يكديگر مىباشد(1)(--> ازدواج).
در مسئله تقسيم شبها بين زنان ـ در صورت تعدّد زوجات ـ يا بين مرد و زن ـ در صورت يكى بودن زوجه ـ اين بحث مطرح است كه آيا اين كار از ابتدا بر مرد واجب است يا اگر مرد تصميم گرفت شبى را نزد يكى از زنها بخوابد نسبت به زن يا زنهاى ديگر نيز تقسيم واجب مىشود؟
از جمله دليلهايى كه بر قول دوم اقامه شده، آيه ياد شده است؛ زيرا آيه در واجب نبودن تقسيم شبها براى يك زن ـ همانند كنيز ـ ظهور دارد و با انضمام به اجماع مركّب(--> اجماع مركّب)ـ كه هركس به عدم وجوب قسمت شبها براى يك زن قائل باشد، براى بيش از يكى نيز قائل است ـ بر واجب نبودن مطلق تقسيم شبها براى يك زن يا بيشتر دلالت مىكند.(2)
از اطلاق واژه«مَا»در جمله{ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَـنُكُمْ}منحصر نبودن ملك يمين در عددى خاص استفاده شده است. از اين رو، مرد مىتواند هر تعداد كنيز را كه بخواهد، اختيار كند.(3)
از آيه دوم، جواز هر گونه لذّت جنسى از زوجه و كنيز ـ مگر موارد استثنا، مانند نزديكى كردن در حال حيض كه حرام است ـ استفاده شده است(--> استمتاع).