مانند غسل جمعه و زيارت و احرام قصد قربت معتبر است، ولى در بعضى ديگر، مانند آداب تجارت، معتبر نيست.
از بررسى كلمات فقيهان و كاربرد اين واژه در فقه بر مىآيد كه آداب، اعم از احكام لزومى و غير لزومى است؛ يعنى هم مستحبّات و مكروهات را در بر مىگيرد و هم واجبات و محرّمات را، مانند آداب تخلّى كه ضمن آن، واجبات و محرّمات آن نيز ذكر شده است؛(3)هر چند اصل وجوب يا حرمت فعلى، مانند وجوب نماز و حرمت زنا، ادب ناميده نمىشود.
در بيشتر كتابها و ابواب فقهى، عنوانى براى بيان آداب آن قرار داده شده است، مانند آداب نماز، روزه، حج، جهاد، اعتكاف، دعا، تجارت، قضاء، ازدواج، معاشرت، خوابيدن، سفر، زيارت، احتضار، تكفين، دفن، و ديگر عناوينى كه به فعل مكلّف تعلّق گرفته و در مدخل مناسب به آنها اشاره خواهد شد.
آدامس
آدامس: مادّهاى جويدنى.
چيزهاى جويدنى كه با جويدن از بين نمىروند، حكم آدامس را دارند. در قديم بيشتر از شيره برخى درختان، مثل عِلْك و سقّز به عنوان آدامس استفاده مىشد؛ ولى امروزه بيشتر از موادّ مصنوعى توليد مىشود. از آن، به مناسبت در باب صلات و صوم سخن رفته است.
جويدن آدامس در نماز اگر از مصاديق فعل كثير(--> فعل كثير)شمرده شود موجب بطلان نماز مىگردد.(1)
جويدن آدامس و مانند آن توسّط روزهدار در صورتى كه چيزى از آن در دهان ذوب نشود و به حلق نرسد، مكروه است و مجرّد تغيير طعم دهان موجب بطلان روزه نمىگردد؛(2)ولى اگر چيزى از آن بلعيده شود، روزه را باطل مىكند.