نام کتاب : تحليلى بر دعاهاى انبيا در قرآن نویسنده : خزائلی، محمدعلی جلد : 1 صفحه : 109
وقتى به نزد حضرت لوط عليه السلام آمدند، همسرش روى
بام رفت و با برافروختن آتش قوم را با خبر كرد و مردم نيز گرد خانه آمدند. حضرت از
دست درازى و بدى قوم نسبت به فرشتگان ترسيد. آنها گفتند نترس و محزون مباش؛ ما
فرشتگان خدائيم و براى عذاب اين قوم و اجابت دعاى تو آمدهايم. سپس حضرت جبرئيل
عليه السلام با قرار دادن عمودى از نور لوط عليه السلام و خانوادهاش، را نجات داد
و سنگهاى عذاب را بر قوم وى نازل فرمود و زن وى را با صخره (سنگ بزرگ) نابود ساخت
و با قرار دادن دو بالش در اطراف شهر سَدوم سرزمين آنها را زيرورو كرد (فَجَعَلْنا
عالِيَها سافِلَها)[1]
و بعضى گفتهاند شهر براى ساكنين و حاضرين در آن،
زيرورو شد و براى آنها كه غائب و دور از آن شهر بودند، سنگهاى عذاب آسمانى نازل
شد.[2]
(وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً؛[3]سنگهاى عذاب را مانند
باران بر آنها بارانديم.)
بخل سرچشمه بديها
يكى از صفات بسيار زشت و ناپسند، روحيه بخل و خود
دارى از بخشش مىباشد كه سرچشمه تمام زشتيها و بديها است.
حضرت على عليه السلام: « البُخْل جامِعٌ لِمَساوِى الْعُيُوبِ
وَهُوَ زِمامٌ يُقادُ بِهِ اِلى كُلِّ سُوءٍ؛[4]بخل (خوددارى از سخاوت) كانون تمام عيبها
و مهارى است كه انسان را به سوى هر بدى مىكشاند.» با توجه به حديثى كه از امام صادق
عليه السلام نقل شده درباره صفت بخل و روحيه خوددارى از پذيرش و پذيرائى از
ميهمان، در ميان قوم لوط كه به حد اعلى رسيده بود، اهميت و عمق كلام نورانى على
عليه السلام روشن مىشود كه اين صفت خانمان سوز چقدر آثار شوم و سوء در زندگى
انسان دارد و او را به كارهاى زشت و