أعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّهِ
الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين قبل از اينكه دنباله
آن مطلب را عرض كنم، مطلبى را بايد عرض كنم كه شايد هم مفيد باشد و هم لازم؛ و آن
اين است كه گاهى وقتها اختلافاتى كه بين اهل نظر و اهل علم حاصل مىشود، براى اين
است كه زبانهاى يكديگر را درست نمىدانند. هر طايفهاى يك زبان خاصى دارند.
نمىدانم اين مثل را شنيدهايد، كه سه نفر بودند: يكى فارس بود، يكى
ترك بود، يكى عرب، اينها راجع به ناهارشان كه چه بخوريم بحث كردند، فارس گفت:
«انگور مىخوريم». عرب گفت: «خير عِنب مىخوريم». ترك گفت: «خير ما اينها را
نمىخوريم، ما اوزوم مىخوريم». اينها اختلاف كردند براى اينكه زبان يكديگر را
نمىدانستند. بعد مىگويند يكى آمد و رفت انگور آورد، همه ديدند كه يك چيز است، يك
مطلب، در زبانهاى مختلف. يك مطلب است، اما زبانها مختلف است در آن.