جنبه توصيفى دارند و اساساً نسبت به
تكليف و وظيفه مردم در عصر غيبت ساكت هستند.
اين روايات از يك سو بيانكننده
شرايط اجتماعى، سياسى و اقتصادى جهان در پيش از ظهور حضرت مهدى (ع) و از سوى ديگر،
نشاندهنده گستره اصلاحاتى است كه پس از ظهور در جهان صورت مىگيرد. به بيان ديگر،
اين روايات از يك سو، جهان پيش از ظهور را به تصوير مىكشد كه در همه زمينهها
گرفتار ستم شده و نابرابرى و بىعدالتى در آن فراگير گشته است و از سوى ديگر،
شرايط جهان پس از ظهور را بيان مىكند كه به مدد اقدامات اساسى و زيربنايى امام
مهدى (ع)، عدل و داد در همه جاى آن حاكم شده و همه روابط فردى و اجتماعى را دربر
گرفته است.
بنابراين، براى پاسخ به اين پرسش كه
مردم در زمان غيبت چه وظيفهاى بر عهده دارند، آيا بايد در مقابل ستم بىاعتنا
باشند و حتى به آن دامن بزنند يا اينكه بايد براى از بين بردن همه مظاهر ستم و
تباهى به پا خيزند؟ نمىتوان به سراغ اينگونه روايات رفت و بايد به ديگر روايات
مراجعه كرد.
د) تكليف مردم در برابر ستمها و
تباهىها
حال كه روشن شد روايات ياد شده، ناظر
به تكليف و مسئوليت مردم در برابر ستم نيستند، اين پرسش مطرح مىشود كه تكليف مردم
در برابر ستمها، فسادها و تباهىهايى كه در عصر غيبت در جوامع رواج پيدا مىكند،
چيست؟
براى يافتن پاسخ اين پرسش، توجه به
چند نكته ضرورى است:
1. فقهاى شيعه همه بر اين موضوع اتفاق نظر دارند كه
تمامى احكام و تكاليفى كه در شرع اسلام مقرر شده، به جز مواردى نادر، در زمان غيبت
پابرجاست و هيچكدام از آنها تعطيل نمىشود. بنابراين، همه مسلمانان موظفند تا
زمان ظهور به همه وظايف و تكاليفى كه براى آنها مقرر شده است، عمل كنند؛ چه وظايف
و تكاليف فردى و چه وظايف و تكاليف اجتماعى.
2. برخى احكام و اصول بنيادين اسلام كه همگى در
آموزههاى قرآنى ريشه دارند، تكليف مردم را در برابر هرگونه ستم، تجاوز،
بىعدالتى، فساد، تباهى و ناهنجارى، در همه زمانها و مكانها مشخص كردهاند.
براساس اين احكام و اصول، هيچ مسلمانى نمىتواند در برابر هرگونه ستم، تجاوز،
بىعدالتى، فساد، تباهى و ناهنجارى، در همه زمانها و مكانها مشخص كردهاند.
براساس اين احكام و اصول، هيچ مسلمانى نمىتواند در برابر امور ياد شده بىاعتنا
باشد يا خداى ناكرده به آنها تن دهد تا چه رسد به اينكه بخواهد به آنها دامن زند.
برخى از اين احكام و اصول بنيادين
عبارتند از: تكليف فردى هر مسلمان به پرهيزكارى و ترك گناهان از يك سو[1] و انجام
اعمال شايسته از سوى ديگر؛[2] ضرورت تعاون و همكارى در نيكوكارى و پرهيزكارى و حرمت هميارى در
گناه و تجاوز به حقوق ديگران؛[3] وجوب امر به معروف و نهى از منكر؛ تكليف هر مسلمان، به رعايت عدالت
در مناسبات فردى و اجتماعى.[4]
با توجه به همين احكام و اصول است كه
حضرت امام خمينى (ره) در پاسخ به كسانى كه معتقد بودند بايد به گناهان دامن زد تا
دنيا پر از ظلم و جور شود و حضرت صاحبالامر (ع) تشريف بياورد، مىفرمايد: «يعنى خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نيست
اين معنا كه ما ديگر معصيت بكنيم تا حضرت صاحب بيايد! حضرت صاحب كه تشريف
مىآورند، براى چه مىآيند؟ براى اينكه گسترش دهند عدالت را، براى اينكه حكومت را
تقويت كنند، براى اينكه فساد را از بين ببرند. ما برخلاف آيات شريفه قرآن، دست از
نهى از منكر برداريم. دست از امر به معروف برداريم و توسعه بدهيم گناهان را براى
اينكه حضرت بيايند. حضرت بيايند چه مىكنند؟ حضرت مىآيند، مىخواهند همين كارها
را بكنند».[5]
3. پارهاى از
روايات، به صراحت، وظيفه و تكليف مردم را در زمان غيبت و انتظار روشن كردهاند و
آنها را به پرهيزكارى، در پيش گرفتن اخلاق نيكو،[6] انجام اعمالى كه موجب خشنودى امام عصر (ع) مىشود و ترك اعمالى كه آن
حضرت را آزردهخاطر مىسازد،[7] فرا خواندهاند. از اين روايات به
خوبى استفاده مىشود كه هيچ مسلمانى حق ندارد به بهانه زمينهسازى براى ظهور و
تعجيل در فرج، به فساد و تباهى و ظلم و بىعدالتى تن در دهد يا به گسترش آنها در
جامعه كمك كند؛ زيرا اين عمل قطعاً با پرهيزكارى و اخلاق نيكو مغايز است و هرگز
موجب خشنودى مصلح موعود نخواهد شد.
پىنوشتها:
[1]. ر.
ك: منتخبالأثر، ج 2، صص 222- 235؛ ج 3، صص 155- 157.