اوحدى و استماع فتوا از آن حجت
پروردگار منتفى نيست.
9- حكيم
«آية الله حاج سيد محسن حكيم» (م 1390 ق) در كتاب ارزشمند «المستمسك العروة الوثقى» به هنگام اقامه دليل
بر يك فتواى فقهى، از «حسن بن ابى طالب يوسفى آبى» تلميذ محقق حلى، نقل مى كند كه در كتاب «كشف الرموز»[1] مى نويسد:
«شخص فاضل و بزرگوارى از ما در اين مسأله قائل به حرمت بود و ادعا مى كرد
كه آن را از دو لب كسى كه قولش حجت است شنيده است.»[2]
از اين سخن استفاده مى شود كه از نظر
آية الله حكيم چنين ادعايى در عصر غيبت واضح البطلان نيست و گر نه ايشان آن را به
عنوان يكى از ادله باب ذكر نمى كرد.
ايشان همچنين عين عبارت آخوند
خراسانى را در كتاب «حقايق الاصول» آورده و تعليقه اى بر آن
نزده است.[3]
10- ميلانى
«آية الله حاج سيد محمد هادى ميلانى» (م 1395 ق) مطابق نقل تلميذش آية
الله حاج شيخ رضا توحيدى- مقيم تبريز در منزل خود در كربلاى معلى خطاب به ايشان
فرموده بود:
«آقا حضرت امام زمان (ع) بنا است از چشمهاى متعارف غايب باشند.»
البته نظرشان اين بود كه بايد چشمها
بيش از متعارف باشد تا آن حضرت را در هر لباسى بشناسد.[4]
11- گلپايگانى
«آية الله حاج سيدمحمدرضا گلپايگانى» (م 1414 ق) در پاسخ اين پرسش كه:
- چه كار بايد كرد تا بتوان امام زمان (ع) را ملاقات كرد؟
چنين نوشتند:
«بطور كلى براى تشرف به حضور ايشان نمى توان راهى را كه همه كس به آن برسند
ارائه داد زيرا، بسيارى از مردم از اين فيض عظيم- شناخت آن حضرت- محروم هستند، مع
ذلك عمل به تكاليف شرعيه و جلب رضايت و خشنودى آن حضرت و بعض اعمال مثل چهل شب به
مسجد سهله رفتن بسا موجب تشرف بعضى اشخاص كه مصلحت باشد خواهد بود.»[5]
اينها عبارتهاى گروهى از چهره هاى
ممتاز و شخصيتهاى برجسته جهان تشيع در طول يكهزار سال گذشته بود، كه همگى بر امكان
شرفيابى افراد خاصى به پيشگاه آن كعبه مقصود و قبله موعود در عهد غيبت صراحت
داشتند.
به خواست خداوند ديگر مسائل مربوط به
اين موضوع در شماره هاى بعدى بررسى خواهد شد.
پى نوشتها:
[1]- وفات
على بن محمد سمرى بنا بر مشهور روز نيمه شعبان 329 ق است. ر. ك: بحارالانوار، ج
51، ص 360؛ سفينة البحار، ج 6، ص 431، كشف المحجة، ص 159؛ تابع المواليد، ص 144.
ولى در برخى منابع نيمه شعبان 328 ق آمده است، ر. ك: اعلام الورى، ص 417؛ منتخب
الانوار المضيئه، ص 130؛ كشف الغمه، ج 3، ص 320.
[2]- شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة،
ج 2، ص 516، چاپ جامعه مدرسين، قم.
[3]- شيخ طوسى، كتاب الغيبة، ص 395،
المعارف الاسلاميه، قم.
[4]- طبرسى، اعلام الورى، ص 417، چاپ
دارالتعارف، بيروت.
[5]- طبرسى، تاج المواليد، در ضمن مجموعه
نفيسه، ص 144، بصيرتى، قم.