responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 880

موضوع: تفسير سوره حجرات (25)

تاريخ پخش: 03/08/80

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

1- تفسير آيه 12 سوره حجرات

سوره حجرات را تا آيه 11 تفسير كرديم و حالا آيه 12 را تفسير مي‌كنيم. آيه غيبت و سوء ظن و تجسس است.
(يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحيمٌ) (حجرات /12)
چند كلمه‌ اين آيه را ايراني‌ها بلدند، فكر مي‌كنم «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» را مي‌دانيد يعني چه؟ «اجْتَنِبُوا» هم مي‌داني يعني چه، «كَثيراً» هم مي‌دانيد يعني چه، «الظَّنِّ» هم مي‌دانيد يعني چه، سوء ظن، تجسس، هم شنيده‌ايد، «لا تَجَسَّسُوا»، «بَعْضَ» هم شنيد يد. مي‌گويند: فلاني بعضي، بعضي فارسي هم مي‌گوييم بعضي «لَحْمَ» يعني چه؟ اخوت» يعني چه؟ «أَخيهِ» هم مي‌دانيد يعني چه «مَيْتاً»: مرده، «كراهت» مي‌گويند: فلاني كراهت دارد يعني بدش مي‌آيد، «اتَّقُوا اللَّهَ» يعني تقوا داشته باشيد، «إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحيمٌ» هم مي‌دانيد يعني چه، اين از آن آيه‌هايي است كه بچه‌هاي راهنمايي كلماتش را مي‌دانند. حالا كه تك تك كلمات را بلد هستند، ما يک بار ترجمه كنيم، بعد نكات اين آيه را بيرون بكشيم، ‌اي كساني كه ايمان آورده‌ايد اجتناب كنيد، دوري كنيد از بسياري گناهان، خيلي فكرها مي‌كنيد گناه است، بيخودي فكر بد براي مردم نكنيد، بدرستي كه بعضي از فكرها و سوء ظن‌هاي شما گناه است. «اثم» يعني گناه، فكر بد نكنيد بعضي از فكرهاي بد گناه است، تجسس نكنيد از كار همديگر، عيبت بعضي را نكنند، پشت سر همديگر حرف بد نزنند. «أَ يُحِبُّ» آيا دوست دارد يكي از شماها كه گوشت برادرش را بخورد در حالي كه مرده باشد، كسي كه برادرش مرده باشد گوشت برادرش را مي‌خورد؟ نمي‌خورد همينطور كه از گشت برادر مرده دوري مي‌كنيد، از غيبت هم دوري كنيد، تقوا داشته باشيد، خداوند مي‌بخشد، خب اين ترجمه، نكاتي كه بايد بگويم. در قرآن به ما سفارش كرده است كه ما «حسن ظن» داشته باشيم.
در جبهه‌اي حضرت بعضي از خانم‌هايش هم بودند. كاروان حركت كرد. اين همسر چيزي را گم كرده بود، رفت پيدا كند از كاروان عقب افتاد، يكي از اصحاب هم به دليلي كاري داشت او هم عقب افتاد، وقتي آمدند مسلمان‌ها ديدند زن پيامبر(ص) با يكي از اصحاب دير آمده‌اند، بعضي از اينها سوء ظن بردند گفتند: چرا اينها دير آمدند، كجا بودند، چرا عقب ماندند، كجا بودند؟ آن وقت آيه انتقاد آمد، مي‌‌فرمايد: (لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً) (نور /12) چرا شما فكر بد مي‌كنيد و وقتي چيزي را مي‌شنويد؟
مثلاً وقتي من ميبينم چيزي دست شماست بگويم ازكجا دزديده‌اي؟ بگويم انشاء ا… مال خودت است. چرا مي‌گويد دزديده؟ خب «تجسس» را هم حالا مي‌گويم يک جا جايز است و يک جا نه.
حالا ما روي اين آيه حرف داريم، مردم بايد هم جانشان در امان باشد و هم آبرويشان. در آيات قبلي فرمود: اگركسي فتنه مي‌كند و چاقو و اسلحه مي‌كشد، جان مردم را تهديد مي‌كند، مچش را بگيريد. اگر يک گروهي مثل صدام مي‌ريزد توي ايران بچه‌هاي ايران را مي‌كشد و مي‌خواهد كشور را بگيرد، در مقابل بايستيم، و اگر يک چاقوكشي، اگر يک قلدري، اگر يک آدم هرزه‌اي ناامني بوجود آورد، اول با موعظه، اگر نشد، سركوبش كنيد، براي اينكه كسي حق ندارد جان مردم را تهديد كند، آيه‌اي كه جان مردم را تهديد مي‌كند قبلاً خوانديم. اين آيه مي‌گويد آبروي مردم را تهديد نكنيد، شما كه غيبت مي‌كني، كاري به جسمش نداري، داري آبرويش را مي‌ريزي.
پس خلاصه قرآن مجيد مي‌گويد، بايد آبرو محفوظ بماند. هم جان محفوظ بماند و هم مال. جان و مال و آبرو. راجع به مال قرآن مي‌فرمايد: (وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما) (مائده /38) اگر كسي دزدي كرد بايد چهار انگشتش قطع شود. البته نه هركسي دزدي كرد، هر دزدي نيست، دزدي خاصي است، دزدي كه با اسلحه دزدي كند، و دزدي كه قفل بشكند، ديوار خراب كند، يک چيزي بدزدد كه گران بشود، دزدي كه روبروي مردم و شاهد عادل دزدي كند، اگر عادل باشد كه نگاه نمي‌كند دزدي كند، نهي از منكر مي‌كند نكن اين كار را، اين دزدي كه دزدي مي‌كند و افراد عادل مي‌بينند و جرأت نهي از منكر ندارند پيداست يك دزد قلدر و مسلح، كه هم دزدي مي‌كند و هم روبروي افراد عادل اين كار را مي‌كند. هم نمي‌ترسد و هم آنها جرأت نهي از منكر ندارند و هم قفل مي‌شكند و هم ديوار خراب مي‌كند، بعضي از دزدها را بايد چهار انگشتش را قطع كرد. ممكن است بگويم يك قاليچه چقدر مي‌ارزد كه چهار انگشت، مسأله يك قاليچه و يك سكه نيست مسأله اين است كه اگر يك جايي دزدي شد منطقه ناامن مي‌شود، و يک خانه كه دزدي شد بسياري از خانه‌ها يك زن و شوهر هستند ديگر جرأت خوابيدن ندارند، امنيت بهم مي‌خورد، امنيت مالي، برخورد با دزد امنيت بدني برخورد با قلدر، امنيت آبروي حرام بودن غيبت، اين آيه مربوط به آبروست.
مراحل، انسان چطور غيبت مي‌كند/آدم يک ذره، ذره، آدم چطور ترياكي مي‌شود؟ اول سيگاري مي‌شود، بعد ترياكي، بعد هروئيني، انسان ذره ذره بد مي‌شود.
ولذا قرآن مي‌فرمايد: (وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ) (بقره /168) خطوات يعني گام‌هاي شيطان. يعني انسان گام به گام بد مي‌شود. يك ذره يك ذره، اول آدم زنگ دوچرخه را مي‌دزدد، بعد دوچرخه مي‌دزدد و بعد موتور مي‌دزدد، بعد ماشين و بعد كشتي نفت مي‌دزدد و بعد يك كشور مي‌دزدد. بنابراين گناه قدم به قدم است.
اينجا هم همينطور است. اول آدم سوء ظن مي‌برد يعني فكر بد مي‌كند بعد فكر بد مي‌آيد بالاتر تجسس بعد تجسس غيبت مي‌شود.

2- رشد غيبت چيست؟

ريشه غيبت چيست؟ چرا شما پشت سر اين و آن حرف مي‌زنيد؟ چون رفتي وارسي كردي عيبش را فهميده‌اي، چرا تجسس مي‌كني؟ بدبين شده‌اي، پس اول آدم بدبين مي‌شود، مي‌گويد نکند فلاني همچين باشد، شايد هم، برويم ببينيم، وقتي مي‌رود مي‌بيند وارسي مي‌كند و تجسس مي‌كند، تجسس كه كرد به زبان مي‌آورد، پس ببينيد اينها مرحله شد. اول قرآن سوء ظن را گفته قدم دوم تجسس را گفته و قدم سوم غيبت را گفته. چون انسان كه غيبت مي‌كند مرحله به مرحله به غيبت كشيده مي‌شود. قرآن هم در اين آيه مرحله به مرحله را گفته.
ولذا مي‌رود سراغ سرچشمه مي‌گويد اول فكر بد نكن، تا به تجسس كشيده نشوي و بعد تجسس نكن تا به غيبت كشيده نشوي. خوب حالا. چرا گفته بعضي از سوء ظن‌ها گناه است؟ «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» جواب: براي اين كه شما احتياطاً از همه گناه‌ها دوري كني.
اگر بگويند آقا بعضي از اين اتاق‌ها مار توش است، اگر خانه‌اي چند اتاق دارد بگويند بعضي از اتاق‌ها مار، ادم ديگر از همه مي‌ترسد.
و چند ظرف غذاست مي‌گويند: بعضي از ظرف‌ها سم در آن ريخته‌اند، مسموم است، انسان گرچه مي‌داند بعضي از آنها ولي از هيچ كدام استفاده نمي‌كند.

3- كجا تجسس جايز است و كجا جايز نيست؟

مي‌گويند بعضي از گمان‌ها گناه است كه شما هيچ وقت گمان بد نكني. اصل در جامعه بر اعتماد است.
البته يك روايتي داريم كه اگر اكثر مردم يك جامعه‌اي فاسد شدند، ديگر نبايد انسان اصل را بر اعتماد بگذارد. دنبال اين مي‌فرمايد: «وَ لا تَجَسَّسُوا» حالا تجسس: در كارهاي شخصي حق نداريم تجسس كنيم. من تجسس كنم ديشب خانه شما چه گذشت، چه غذايي خوردي. تجسس از كارهاي فردي حرام است. اما اگر چيزي است كه مربوط به كل جامعه است. بايد تجسس كني، چون ممكن است. حكومتي سرنگون شود يک وقت ممكن است چون يک وقت تجسس از فرد است و يک وقت تجسس از…
مثلاً شما گاهي وقت‌ها مثلاً مي‌گويي كه قرائتي ديشب چي خورده؟ به شما ربطي ندارد، شما چي خوردي به من ربطي ندارد. اما يک وقت بنده يک كشتي ترياك آورده‌ام مي‌خواهم بفروشم و جوان‌ها را ترياكي كنم بگوييم تجسس نكنيم و بگذاريم اين كاميون و كشتي رد شود، به ما چه تجسس كنيم تجسس نكنيم ، يک وقت مي‌بيني چند ميليون جوان از دست رفت. تجسس از كارهايي كه مربوط به جامعه نيست حرام است، اما تجسس و كارهايي كه مربوط به جامعه هست.
يک افرادي وارد مرز مي‌شوند و ما نمي‌دانيم كه اين جاسوس است؟ تروريست است؟ بايد اينجا بازجويي بدني كنيم، نكند مواد منفجره‌اي دارد، ماشيني وارد منطقه‌اي مي‌شود، بايد ببينيم ماشين چيست؟ پس تجسس از كار فردي حرام است و تجسس كه مربوط به كارهاي جامعه است با هم بگوييم حرام نيست. ماشيني كه وارد مرز مي‌شود بايد تجسس كرد آدم‌هايي كه وارد مرز مي‌شوند بايد تجسس كرد. بعد مي‌گويد: «وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضا» غيبت چيست؟ جواب غيبت آن است كه كسي پشت سر كسي حرف بزند اگر بشنود ناراحت مي‌شود. منتها يك چيزهايي كه روشن است غيبت نيست، مثل فلاني قدش بلند است، فلاني كاشوني حرف مي‌زند، فلاني اصفهاني حرف مي‌زند، چيزهايي كه روشن است.

4- غيبت‌هاي مجاز

گاهي وقت‌ها يک كسي غيبت مي‌كند ولي طرف راضي است. مي‌گويد آقا من راضي هستم برو بگو قرائتي بلد نيست. سؤال مي‌كند مي‌گويم بلد نيستم، مي‌گويد مردم مرا نماينده كرده‌اند كه اين سؤال را از تو بپرسم، مي‌گويم برو به مردم بگو قرائتي گفت بلد نيستم. شما مي‌گويي: «يا ايها الناس» قرائتي گفت من بلد نيستم عيب مرا مي‌گويي، چون من بلد نيستم و بي سوادي عيب است. مي‌گويي ولي خودم راضي هستم كه بگويي. اگر راضي باشد و ناراحت نشود و خيلي روشن باشد. اين‌ها. گاهي هم طرف براي مصلحت مي‌گويد. اين هم غيبت نيست. مثلاً بنده بيماري را مي‌برم پيش دكتر، بيمار مي‌گويد تو را به خدا به دكتر نگو من چه عيبي دارم، ولي من مي‌گويم آقاي دكتر ايشان پرخور است، ايشان، اينچنين و… كرده، عيب مريض را به دكتر مي‌گويم و مريض هم راضي نيست، يعني غيبتش را می كنم و پشت سرش يا توي رويش مي‌گويم راضي هم نيست، اما مي‌گويد حلال است، چرا؟ براي اين كه بنده غرضم اين است كمه بلكه دكتر نسخه‌اي بدهد و ايشان را خوب كند. هدفم اصلاح است، گاهي وقت‌ها انسان عيب كسي را مي‌گويد ولي هدفش اصلاح است.
كارمند دولت خراب مي‌كند من زنگ مي‌زنم به مديرش: آقا سلام عليكم اين كارمند و پرسنل شما خيلي آدم بيخودي است چنين فكر مي‌كند، چنين عمل مي‌كند چنين برخورد مي‌كند، مي‌گويد آقا شما چرا غيبت مي‌كني؟ اقا جون من غيبت ايشان را پيش رئيسش مي‌كنم تا رئيسش مشكلش را حل كند، پس اگر غيبت كسي را مي‌كنم مشكل حل شود اين غيبت هم حرام نيست. مثل غيبت پهلوي دكتر، مثل غيبت كارمند پهلوي رئيس ، غيبت بچه را پهلوي باباش مي‌كني، مي‌گويي بچه شما در كوچه شيطنت مي‌كند و درس نمي‌خواند چنين و چنان است، گاهي انسان غيبت مي‌كند براي اصلاح اين هم اشكالي ندارد.

5- غيبت در قرآن

هيچ گناهي را قرآن نگفته مثل خوردن گوشت مي‌ماند. تنها گناهي را كه گفته مثل خوردن گوشت مرده مي‌ماند غيبت است. اين پيداست خيلي غيبت خطرناك است، چون براي هيچ گناهي نگفته مثل غيبت كردن مانند خوردن گوشت مرده است. بعد هم گفته: «أَ يُحِبُّ» آيا دوست داري گوشت مرده برادر مؤمن خود را بخوري؟ كساني كه غيبت مي‌كنند و لذت مي‌برند، آخه بعض‌ها از غيبت كردن خوششان مي‌آيد، آنها كه از غيبت كردن و غيبت شنيدن لذت مي‌برند. واقعاًَ بايد از اين تعجب كرد شما گوشت مرده مي‌خوري؟ شما اگر ببيني در خيابان يک كسي لاشه مرده مي‌خورد، مي‌گويي اِ اين چه جور آدمي است؟ چه جور نژادي است؟
چند شب قبل تلويزيون نشان مي‌داد زني را كه نشسته و از سر و صورتش عقرب بالا مي‌رفت. اِ اين چه جور نژادي است.
بايد از عقرب فرار كرد، اين قشنگ نشسته و عقرب از سر و سينه‌اش بالا مي‌رود و روي كله‌اش راه مي‌رفتند، يعني شما تعجب مي‌كني از كسي كه عقرب از سر و صورتش بالا مي‌رود. قرآن مي‌گويد «أَيُحِبُّ» دوست داري مرده خوري كني؟ يعني آنقدر غيبت بد است كه اگر انساني غيبت مي‌گويد و مي‌شنوند، بايد از وجود او تعجب كرد.
بعد هم گفته: «أَحَدُكُم»، «أَ يُحِبُّ أَحَدُكُم» يكي از شماها، يعني غيبت فرقي نمي‌كند كه مرد، يا زن، پدر يا پسر، پولدار يا فقير، غيبت حرام است هر سني، هر نژادي، هر رژيمي. يكي از شماها، هر كه مي‌خواهد باشد، مرد، كوچك، بزرگ، فقير، غني هر كه مي‌خواهد باشد. از اين معلوم مي‌شود كه آبرو مثل گوشت است، يعني همانطور كه گوشت مايه قوام بدن است، آبروي مردم هم مايه قوام است. آبرو بردن مثل گوشت مرده خوردن است، گوشت بدن را كندي قوامش از بين مي‌رود، آبرو هم قوام مردم است. از اين ايه معلوم مي‌شود كه همه مردم برادر يكديگرند. مي‌گويد: گوشت برادرت را مي‌خوري؟ مسلمان‌ها همه نسبت به هم برادراند. نكاتي بود كه در آيه بود.
كسي كه غيبت مي‌كند بايد از او تعجب كرد. مسلمان‌ها همه با هم برادراند «اخيه» گوشت سبب قوام بدن است، آبرو هم سبب قوام بدن است.
چرا گفته گوشت مرده؟ چون گوشت زنده را بكني. جايش پر مي‌شود، اما گوشت مرده را كندي جايش پر نمي‌شود، آبرو هم كه رفت ديگر جايش پر نخواهد شد. آدم پول را گم كند. مي‌رود يك جايي و جايش را پر مي‌كند و خانه خراب ساخته مي‌شود اما آبرو اگر رفت ديگه به دست نمي‌ايد. گفته‌اند غيبت مثل گوشت مرده است يعني گوشت مرده ديگر جايش پر نمي‌شود ، آبرو هم ديگر جايش پر نمي‌شود. نكته ديگر اين كه اگر گوشت مرده را بكنيم نمي‌تواند از خودش دفاع كند. زنده را اگر بخواهي گوشتش را بكني مشت و لگد مي‌زند، دفاع مي‌كند از خودش، ولي گوشت مرده را بخوري نمي‌تواند از خودش دفاع كند، اون بنده خدايي را هم كه غيبتش مي‌كنند چون نمي‌تواند از خود دفاع كند، چرا گفته مثل گوشت مرده چون ديگر نمي‌تواند از خودش دفاع كند. چرا گفته «لَحْمَ أَخيهِ» براي اين كه مسلمان‌ها همه با هم برادرند، چرا گفته «اَ» آيا دوست داري؟ يعني آنقدر واقعاً غيبت بد است كه بايد تعجب كند. تو چطور به راحتي همچين گوشت مرده مي‌خوري؟
غيبت يك رقم درندگي است. وقتي غيبت مي‌كند اين يك انسان درنده مي‌شود. منتها گرگ درنده است او هم درنده است. «لَحْمَ أَخيهِ» گوشت برادر مرده، غيبت كردن درندگي است.
حمله مي‌كند به آبرو ولذا قرآن هم مي‌گويد: آنها هم كه به زن‌هاي پاك نسبت بد مي‌دهند مي‌گويد: (وَ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنات) (نور /4) «رمي» يعني پرتاب مي‌كند، تيراندازي را مي‌گويند رمي، مي‌گويد: آنها كه تيراندازي مي‌كنند به سمت زن‌ها، تيراندازي نمي‌كنند، همينطور كه تير مي‌خورد به بدن انسان و انسان را مي‌اندازد. نسبت ناروا هم كه به زن خورد، آبرويش، در جامعه سقوط مي‌كند، آبرويش مي‌ريزد، يعني آنهايي كه نسبت بد به زن مي‌دهند قرآن مي‌گويد اين تيراندازي به زنهاست.
منتهي تير به آبرويشان مي‌اندازد. غيبت كردن درندگي است. ضمناً معلوم مي‌شود كه غيبت مسلمان حرام است و غيبت كافر حرام نيست.
بخاطراينكه گفته: «لَحْمَ أَخيهِ» برادر تو، چون (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ) (حجرات /10) مؤمن اخوت دارد. كافر اخوت ندارد. «لَحْمَ أَخيهِ» يعني گوشت برادرت را، برادر كيه، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» مؤمنين با هم برادراند.

6- غيبت در روايات

آخرش هم مي‌گويد: «اتَّقُوا اللَّه» تقوا داشته باشيد غيبت با تقوا سازگار نيست. منتهي حالا اگر كسي غيبت كرده چكار كند؟ آقاي قرائتي اين حرف‌هايي كه شما امروز گفتي، حالا ما غيبت كرده‌ايم، مي‌گويد، حالا غيبت كرده‌اي؟ «إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحيمٌ» خداوند توبه پذير است. غيبت كردم مرا ببخش، لازم هم نيست به خود طرف بگويي. بعضي‌ها مي‌گويند آقا ما غيبت شما را كرديم. نگو غيبت شما را كرديم، غيبت كرده‌اي بگو خدايا ما غيبت كرده‌ايم. و البته اگر جايي هست كه تدارك كني به آن آقاياني كه شنيده‌اند. فردي را كه غيبت كرده‌ام اشتباه كرده‌ام ولي به خود طرف لازم نيست بگويي، چون اگر به خود طرف بگويي ناراحت مي‌شود. يك بار غيبت او را كرده‌اي، يك بار هم مي‌گويي آقاي قرائتي من پشت سر شما حرف مفت زده‌ام، من هم ناراحت مي‌شوم چون وقتي نمي‌دانم شما غيبت كرده‌اي ناراحت نمي‌شوم، اما وقتي به من گفتي كه يك جايي بودم و پشت سر شما حرف بد زدم، پس هم آبروي مرا ريختي كه يك گناه است و هم به خودم مي‌گويي و مرا اذيت مي‌كني. گفتي، گفتي. چرا به خودم مي‌گويي؟ در اسلام بن بست نيست، غيبت‌هاي گذشته را مي‌شود با توبه جبران كرد. مي‌گويد: «لا يَغْتَبْ» غيبت نكن. ولي آخر آيه مي‌گويد حالا اگر غيبت كردي خداوند توبه تو را مي‌پذيرد. «تَوَّابٌ رَحيمٌ» جمله آخر رحيم است يعني بعضي وقت‌ها آدم را مي‌بخشند ولي آدم را دوست ندارند. بچه‌اش بدي كرده، باباش او را مي‌بخشد. ولي علاقه‌اش كم مي‌شود. مي‌گويد من قبلا تو را دوست داشتم ولي بدي كردي از چشم من افتادي و ديگه تو را دوست ندارم. اما خداوند رحيم است، يعني خداوند او را مي‌بخشد و دوستش هم دارد. «تَوَّابٌ رَحيمٌ» خدا هم توبه را مي‌پذيرد و هم دوستش دارد. خوب يک چند تا حديث راجع به غيبت بگويم.
امام صادق(ع) فرمودند: اگر غيبت كننده توبه كند آخر كسي است كه وارد بهشت مي‌شود. تازه اگر توبه كند آخرِ همه وارد بهشت مي‌شود. و اگر توبه نكند اول كسي است كه وارد جهنم مي‌شود.
غيبت لازم نيست كه به زبان باشد گاهي آدم با دستش غيبت مي‌كند. مثلاً يک آدم كوتاه مي‌آيد برود شما نمي‌گويي آدم كوتاه، اشاره مي‌كني اين كوتاه است. آدم ممكن است با دستش هم غيبت كند. فلاني چشمهايت را كج مي‌كني يعني اين چشمهاش چپ است.
يک زني كوتاه بود از پيامبر(ص) سؤال مي‌كرد همين كه رفت يک نفر با دستش اشاره كرد كه كوتاه است. حضرت فرمودند كه يک چوب بياور، نازك مثل چوب كبريت، دندان‌هايت را خلال كن. به آن آقايي كه غيبت كرد راجع به خانم. چوب آورد و گفت ببين اين گوشت مرده است نه اينكه قرآن گفته مثل گوشت مرده است و اين را خداوند جوري كرده كه آنچه واقع است عملاً نشان بدهد. چون همينطور كه خداوند، يك مثال بزنم، شما بنزين مي‌زنيد توي ماشين و مي‌رويد مسافرت وقتي آخر مسافرت شود ديگر در باك بنزين نيست. يعني بنزين تبديل به انرژي شد. چطور در دنيا بنزين انرژي مي‌شود، خداوند مي‌تواند دوباره انرژي را تبديل به بنزين كند اين غيبتي كه شما كردي يك عملي از شما سر زد، اين عمل تبديل مي‌شود به يك انرژي.
روز قيامت خيلي از اعمال ما تبديل مي‌شود، اِ اين، بله اين عمل شماست، خلافي مي‌كنيم، به وجود بدي تبديل مي‌شود و مي‌گويد: من همان دروغ تو هستم، يعني همينطور كه در دنيا بنزين تبديل به انرژي مي‌شود در قيامت انرژي تبديل به مايع مي‌شود.
امام رضا(ع) از امام سجاد(ع) نقل مي‌كند كه فرمودند: هر كس از آبرو ريختن مسلمان‌ها خود را حفظ كند خدا هم روز قيامت لغزش هايش را حفظ مي‌كند ناديده مي‌گيرد. شنونده غيبت هم شريك گوينده است. اگر كسي غيبت مي‌كند و شما مي‌بيني حق نداري بنشيني آقا غيبت نكن، اگر گوش نمي‌دهد پاشو برو. اگر بنشيند يک جايي آبروي مردم را مي‌ريزند او گوش مي‌دهد گاهي هم مي‌خندد، كيف مي‌كند و لذت مي‌برد، شنونده غيبت هم شريك گوينده است، اگر كسي غيبت مي‌كند و شما مي‌بيني، حق نداري بنشيني. آقا غيبت نكن، اگر گوش نمي‌دهد پاشو برو، اگر بنشيند يک جايي كه آبروي مردم را مي‌ريزند و او گوش مي‌دهد گاهي هم مي‌خندند، كيف مي‌كند و لذت مي‌برد. شنونده غيبت هم شريك گوينده است.
حديث داريم: هر كسي غيبت زن يا مرد مسلمان را بكند تا چهل روز نماز و روزه‌اش قبول نمي‌شود. چون آبروي مردم را ريخته.
حديث داريم: در قيامت كتابي به دست انسان مي‌دهند، مي‌گويد: كارهاي خوب من در اينجا نيست، من پول دادم به فقرا، سخنراني كردم، درس داده و خواندم، من كارهاي خوبي كردم چرا آن كارها توي اين ضبط نشده؟ مي‌گويند: نه خداوند چيزي را نابود و فراموش نمي‌كند، شما كار خوب داشتي اما چون غيبت كردي كارهاي خوبت را از حسابت پاك كردند و به حساب آقا نوشتند.
اين گناه غيبت، با كمال تأسف آبرو ريختن در جامعه ما خيلي ارزان است، گاهي توي روزنامه و گاهي توي مقاله و گاهي توي نامه و…

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 880
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست