responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 818


1- تأمين تغذيه حلال، مسئوليت والدين
2- نسل پاك، هدف تربيت ديني
3- نقش ازدواج در سلامت فرد و جامعه
4- كنار گذاشتن آداب و رسوم غيرديني در ازدواج
5- دعاي پيامبران براي تربيت نسل پاك
6- مسئوليت والدين در برابر نماز فرزندان
7- برتري شغل معلّمي بر همه مشاغل ديگر
8- سرمايه گذاري براي تربيت ديني فرزندان

موضوع: تربيت نسل پاك

تاريخ پخش: 14/02/91

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

يك بحثي داشتيم، اين بحث دو نكته‌اش ماند. گرچه هم وصل به بحث قبلي است، و هم مي‌تواند مستقل باشد. در قرآن هم داريم، امر به معروف، (يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ) (آل‌عمران/104) هم داريم امر به منكر (يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ) (توبه/67) يعني يك سري آدم‌ها به خوبي دستور مي‌دهند، يك سري از آدم‌ها به بدي دستور مي‌دهند. امر به معروف نشانه‌ي ايمان است، امر به منكر نشانه‌ي گناه است. بايد مواظب باشيم، دخترمان را، پسرمان را يك وقت به منكر دستور ندهيم. مثلاً يك چيزي به اين بچه ياد بدهيم كه منكر است، بد است.

گاهي وقت‌ها يك دختر بچه‌اي خيلي وضع حجابش بد است. به مادرش مي‌گوييم: خانم، اينطوري بچه را تربيت مي‌كني، تو مسلمان كه هستي، به قيامت هم كه عقيده داري. اين رقم تربيت ذخيره‌ي قيامت شما نيست. مي‌گويد: حاج آقا هنوز نه سالش نشده. مي‌گويم: اگر اين رقمي بار آمد، آنوقت نه سالش شود مي‌تواند طور ديگر باشد.

مثلاً اگر يك پسري شروع كرد ترياك كشيدن. ترياك كشيدن از ده سالگي، 15 ساله كه شد بگوييم: نكش! اگر يك بچه‌اي تا سه، چهار سال ترياك كشيد، ترمز كه نيست ترمز كني و او هم بايستد، وقتي يك چيزي عادت شد ديگر ترمزش مشكل مي‌شود. اين رقمي كه شما بچه تربيت مي‌كني، اين ذخيره‌ي قيامت شما نيست.حالا مد است، ديگران چنين گفتند، ما راجع به امر و نهي‌هايي كه مي‌كنيم مسؤول هستيم. حتي حديث داريم شما در برابر زمين هم مسؤول هستيد. چرا اين زمين را زباله كردي؟ آيا شما حق داري درخت را قطع كني؟ حديث داريم هيچ‌كس حق ندارد درختي را قطع كند، بنايي كند، جز اينكه اگر هفت تا درخت قطع كرد، يك جاي ديگر هفت تا درخت بنشاند. يعني فضاي سبز نبايد مساحتش كم شود. اگر پنج هكتار فضاي سبز در اين منطقه هست، نبايد اين پنج هزار متر بعداً 4900 متر شود. 4000 متر شود.

1- تأمين تغذيه حلال، مسئوليت والدين

پدر هستيم و مادر هستيم، حق نداريم هر غذايي را به بچه بدهيم.لقمه‌اي كه به بچه مي‌دهيم، اين بچه فردا اسير اين لقمه است. لقمه‌ي حرام در بچه اثر مي‌گذارد. البته دكترها، دكترهاي شرق و غرب، تمام دكترهاي تعليم و تربيت همه با هم خواب رفتند كه در تعليم و تربيت، لقمه هم اثر دارد. اين فقط دين است كه مي‌گويد: لقمه در بچه اثر دارد. آقايان ديگر از روانشناسي كودك شروع مي‌كنند. لقمه‌اي كه به بچه مي‌دهد اين لقمه، اگر حرام باشد بچه بد مي‌شود. البته لقمه‌ي حرام آدم را مجبور نمي‌كند. اينطور نيست كه اگر من لقمه‌ي حرام خوردم مجبور شوم گناه كنم. مثل هواي سرد است. هواي سرد بستر اين است كه انسان سرما بخورد. مثل سرازيري، سرازيري بستر اين است كه آدم ليز بخورد. منتها معنايش اين نيست كه هركس در سرازيري باشد مي‌افتد. ممكن است كسي لقمه‌ي حرام بخورد، يا پدرش هم درآمدش حرام باشد، ولي اين خودش را نگه دارد. ولي خوب بستري است. بستر مهمي هم هست. كَسْبُ الْحَرَامِ يَبِينُ فِي الذُّرِّيَّةِ (كافي/ج5/ص124)

من امروز يك مقداري مي‌خواهم راجع به بچه و ذريه صحبت كنم. قرآن چه نسلي را سفارش مي‌كند. نسل پاك! موضوع بحث ما، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‌»، نسل خوب. هم كساني كه بچه دارند بحث را گوش بدهند. هم دختر و پسرهايي كه فردا پدر و مادر مي‌شوند.

2- نسل پاك، هدف تربيت ديني

در قرآن تعبيراتي دارد مي‌گويد: (ذُرِّيَّةً طَيِّبَة)(آل‌عمران/38) طيبه، يعني دلپسند، پاكي، هم فكرش پاك باشد، فكر پاك، چشم پاك، دل پاك، زبان پاك، پاك باشد. چشم ما امانت است. اين چشمي كه خدا به ما داد، مي‌خواهد چيزي ببينيم كه رشد كنيم. به نعمت‌هاي خدا نگاه كن. اين زمين مرده بود، چطور ماه ارديبهشت سبز شد. در ميان همه‌ي رنگ‌ها سبز شد. رنگ سبز… اين درخت‌ها چطور گل پيدا كرد؟ باز هم در معاد شك داري؟ همان كسي كه درخت خشك را پر از گل كرد، اين گياه، درخت خشك را پر از برگ كرد، اين هم چندرقم گل، چند رقم برگ، چه طراحي‌هايي، چه زيبايي‌هايي، خوب ما هم كه مي‌ميريم زنده مي‌كند. مگر براي خدا فرق مي‌كند. از چشم‌ات استفاده كن.

آيا ما وقتي مرديم، خاك شديم، استخوان‌هاي پوسيده ما پخش شد، تراكتور آمد زير و رو كرد، ذرات استخوان‌هاي پوسيده‌ي ما توسط باد پخش شد، چطور خدا ذرات پخش شده را جمع مي‌كند. نگاه كن به مشك دوغ، مشك دوغ را تكان مي‌دهي، وقتي تكانش مي‌دهي ذرات چربي در همه‌ي دوغ پخش است. اما وقتي تكانش دادي، ذرات پخش شده يكجا جمع مي‌شود. همينطور كه با تكان دادن مشك، چربي‌هاي پخش شده يكجا جمع مي‌شود، خدا مي‌گويد: (إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها) (زلزله/1) تو مشكت را تكان مي‌دهي، خدا زمين را تكان مي‌دهد. همينطور كه با تكان شما ذرات چربي پخش مي‌شود، با تكان خدا كه زمين را تكان مي‌دهد، استخوان هاي پوسيده‌ي ما هرجا هست جمع مي‌شوند.

ما الآن هم از ذرات خاك پخش شده هستيم. انسان از چيست؟ انسان از يك تك سلول است. اين تك سلول چيست؟ خاك خوزستان يا فارس شد گندم، خاك فلان منطقه ميوه شد، خاك فلان منطقه سبزي شد، خاك فلان منطقه برنج شد، خاك فلان منطقه پرتقال و انار شد. ذرات خاك اين منطقه، اين منطقه، اين منطقه، ذرات خاك پخش شده همه غذا شدند. اين ذرات خاك پخش شده يك تك سلول و اسپرم شد و نطفه، و همين شما شد. يعني الآن جنابعالي از نطفه‌اي هستي، كه اين نطفه از ذرات خاك پخش شده است.ما در دنيا هم از ذرات خاك پخش شده هستيم.

نگاه كن ارديبهشت ميش‌ها مي‌زايند. اين گاو علف سبز مي‌خورد، شير سفيد مي‌دهد. اين شير كجاي علف بود؟ آن خدايي كه همين الآن شير را از شكم علف بيرون مي‌كشد، ما هم هركجا هستيم بيرون مي‌كشد. چرا شك مي‌كني. هر چند سالي يك مرتبه همه‌ي سلول‌هاي بدن ما عوض مي‌شود. مگر مشكلي دارد؟ اين سلول مي‌رود و سلول ديگر مي‌آيد. شما الآن بنزين در ماشين مي‌ريزي و مسافرت مي‌كني. اين بنزين كه وزني دارد و حجمي دارد، اين بنزين تبديل به انرژي مي‌شود. خداوند مي‌گويد: من روز قيامت انرژي را تبديل به بنزين مي‌كنم. مشكلي دارد؟ در دنيا بنزين انرژي مي‌شود، در قيامت انرژي بنزين مي‌شود. انرژي‌ها جمع مي‌شود. يعني هرچه فحش دادم، خوب فحش دادن يك انرژي است. اين فحش‌ها جمع مي‌شود به صورت يك عقرب مشكلي دارد؟(وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِرا)(كهف/49) قرآن مي‌گويد: عملت جلويت مجسّم مي‌شود.

فقير را ديدم، پول هم داشتم، به او ندادم. قرآن مي‌گويد: روز قيامت، اين پول را داغ مي‌كنيم و به پيشاني‌اش مي‌زنيم. به پهلويش مي‌زنيم، (فَتُكْوى‌ بِها جِباهُهُمْ) (توبه/35) «جباه»، جبهه يعني پيشاني. (فَتُكْوى‌ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ) جنوب هم جَنب است، جَنب يعني پهلو. فلز را داغ مي‌كنيم به پيشاني و پهلويش مي‌گذاريم، بعد مي‌گوييم: (هذا ما كَنَزْتُمْ) اين همان پولي است كه ندادي. اين سپرده‌هاي بانكي‌ات بود. چرا مي‌گذاريم مردم ربا بگيرند؟ تو كه داري به آنها وام بده. اگر هر مسلمان متديني، كه وضع مالي‌اش خوب است يك وام به يك مسلمان ديگر بدهد، مسأله‌ي بهره و ربا حل مي‌شود، ربا زناي با مادر است. خيلي مهم است. هيچ گناهي را نگفتند زناي با مادر، ربا زناي با مادر است. ربا دهنده و ربا گيرنده، گير است. مگر مي‌شود گفت: آقا من ده ميليون به شما مي‌دهم، شما ماهي اينقدر به من بده. حالا مي‌خواهي سود بكن مي‌خواهي سود نكن. بله مي‌شود گفت: ده ميليون مي‌دهم، كاسبي كن. سود كردي با هم شريك هستيم. ضرر هم كردي با هم شريك هستيم. مسأله‌ي فقهي‌اش را بايد درست كنيم.

امام صادق به يكي از شيعه‌ها گفت: اگر شما دور بني عباس جمع نمي‌شديد، بني عباس امام صادق را خانه‌نشين نمي‌كرد. اگر اين نخ‌ها دنبال سوزن نبودند، سوزن اينقدر فاستوني را سوراخ نمي‌كرد. اينكه سوزن هي فاستوني را سوراخ مي‌كند، چون نخ دنبالش است. نخ نباشد سوزن كنار مي‌رود. اينكه الآن خيلي‌ها ربا مي‌گيرند اين است.

3- نقش ازدواج در سلامت فرد و جامعه

فساد زياد شده چون پدر و مادرها نمي‌دانند دختر و پسر در چه شرايطي هستند.

من ديشب يكجايي بودم. يك پسر 26 ساله بود. به او گفتم: داماد شدي؟ گفت: به پدرم بگو.گوش نمي‌دهد! نامه‌اي داشتم از يك دختر دانشجو! باز كردم ديدم، نوشته: خدا لعنت كند پدر و مادر مرا! اي بابا دختر دانشجو چرا بد حرف مي‌زني؟ در شأن تو نيست اينطور حرف بزني. نوشته براي اينكه من در پيش دانشگاهي و سال اول و دوم دانشگاه خواستگارهاي خوبي داشتم. همه را گفت: باشد درست را بخوان. حالا فكر ازدواج نه! حرفش را هم نزن. ليسانس بگير. ليسانس بگير. ليسانس را گرفتم گفت: برو فوق ليسانس بگير. حالا عجله نكن. حالا فوق ليسانس شدم و ديگر خواستگار نمي‌آيد. خدا لعنت كند پدر و مادر مرا.

چه خبر است اينقدر دانشگاه، دانشگاه كرديد؟ دانشجو عقد هم كرده، دخترها زودتر ازدواج كنند حالا بعد، وقتي خواستند ببرند و بچه دار شود، وقتي باشد فوق ليسانس شود، ليسانس شود، ولي در دوره‌‌ي دانشگاه… آقا يك كسي تشنه‌اش است. مي‌گويم كه: آهان شما تشنه‌ات است؟ خوب حالا باشد بعد از ليسانس آب تو را مي‌دهم. ببين همه دارند به اين حرف مي‌خندند. يك كسي كه تشنه‌اش است، ليسانس يعني چه؟ فوق ليسانس يعني چه؟ ليسانس و فوق ليسانس ارزش دارد به شرطي كه اين ارزش باعث نشود ارزش‌هاي ديگر از بين برود. آدم وقتي مي‌خواهد ميخ بكوبد با دستش كه ميخ نمي‌كوبد، ميخ را بكوبي ممكن است ميخ فرو برود، ولي دستت پاره شد. ممكن است تا اين برود فوق ليسانس بگيرد، ديگر بچه‌ي شما، بچه‌ي شما نباشد. بله حالا بعضي‌ها ندارند و نمي‌توانند. خوب، قرآن يك آيه دارد مي‌گويد: اگر نمي‌توانيد، چاره نيست. دندان سر جگر بگذار. (وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً ) (نور/33) كسي زن او نمي‌شود. هرجا خواستگاري مي‌رود، به او زن نمي‌دهند. هرجا خواستگاري مي‌رود به او زن نمي‌دهند. ولي خيلي بهانه‌ها را ما بي‌خود بهانه مي‌گيريم. ليسانس بهانه است. بنايي ما تمام نشده، بهانه است. برادرم خارج است بگذار بيايد، بگذاريد تابستان شود، بگذاريد زمستان شود، بگذاريد محرم و صفر تمام شود. عاشورا كه نمي‌خواهند ازدواج كنند، تاسوعا هم كه نيست. رحلت پيغمبر و شهادت امام رضا هم كه نيست. يك عقد مي‌خواهند بخوانند، خوب بخوانند ديگر. محرم و صفر عقد بستن، نه حرام است نه مكروه. بله آرايش و شادي در ماه محرم نباشد ممنوع! چون بايد احترام امام حسين… ما هرچه داريم از اهل بيت است. ولي عقد خالي كه طوري نيست. عقد مي‌كنيم حالا مراسمش باشد بعد از محرم. معطل نكنيد. نسل پاك را بگذاريد پاك باشد. اگر مي‌خواهيم نسل ما پاك باشد، ازدواج را عجله كنيم.

4- كنار گذاشتن آداب و رسوم غيرديني در ازدواج

حديث است. از خودم نيست، از خودم نيست، از خودم نيست، از خودم نيست! بهترين دختر، دختري است كه شكلش خوب باشد و مهرش كم. مهريه‌ها چه خبر است! ما فكر مي‌كنيم مثلاً شأن ما اين است كه اينقدر سكه باشد، خوب اگر ارزش شما با سكه است، پس حضرت زهرا ارزش نداشت. حضرت زهرا «نَعُوذُ بِاللَّه» ارزش نداشت. مگر ارزش خانم با سكه‌اش است؟ گاهي بهانه مي‌گيريم، دختر و پسر همديگر را مي‌خواهند. مي‌گوييم: آخر شش ماه اين بزرگتر است و او بزرگتر از اين است. بابا اگر همديگر را دوست دارند، شش ماه، هفت ماه و يك سال و دو سال فرقي نمي‌كند. گير ندهيد. من به يك جواني گفتم: چرا داماد نمي‌شوي، مادرش مي‌گفت: تقصير خودش است. مي‌گويد: زني مي‌خواهم 182 سانت باشد. من بايد يك متر بردارم در خيابان دخترها را متر كنم. آخر اين جوان خل است. حالا يك سانت اين طرف و آن طرف، اصل اين است كه وقتي نگاه به همسرش مي‌كند، به دلش بنشيند. حالا يك سانت و دو سانتش… آخر من فوق ليسانس هستم، شوهر من ديپلم باشد. مگر ازدواج مدرك است. ما عين بت پرست‌ها شديم. بت‌پرست‌ها با دست خودشان بت درست مي‌كردند و مقابل آن گريه مي‌كردند. اوه اوه اوه… اين چيه؟ بابا خودت تراشيدي؟ سنگ است. ما با دست خودمان آداب و رسوم را درست كرديم و پاي آداب و رسوم گير كرديم. بايد بشكنيم آداب‌ها را. تمام آداب و رسومي كه نه ريشه در قرآن دارد و نه ريشه در علم و عقل دارد، بعضي از آداب و رسوم ريشه‌اش علمي است. عقلي است. چيزي كه به علم و عقل بند باشد، يا بند به فرمان خدا باشد، روي چشم! اما يك چيزي است پدران ما اين كار را كردند، باسمه تعالي بيخود كردند.

امام صادق منزل كسي مهماني رفت. گفت: خانه‌ات تنگ است. گفت: آثار باستاني است. ميراث فرهنگي است. خانه‌ي آباء و اجداد من است. گفت: آباء و اجدادت نداشتند خانه‌ي بزرگ بسازند. تو كه وضعت خوب است در اين خانه‌ي تنگ خفه مي‌شوي.

آخر ما شهري هستيم، و او دهاتي! مگر ما در اسلام شهر و دهات داريم؟ او لر است، او ترك است، او فارس است، او قزويني است، او شيرازي است، او كاشاني است، او قمي است. ما گير چه هستيم؟ اين آداب و رسوم پايش به كجا بند است؟يك مرد نيست اينها را بشكند. حضرت لوط مي‌گفت:(أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشيدٌ)(هود/78) يك مرد نيست اينها را… خود پيغمبر مرد بود. خدا به پيغمبر گفت: هيچ وقت زن آزاد، زن اسير، برده، نمي‌شود. دختر عمه‌ي خودش را پيغمبر ما دختر عمه‌ي خودش را كه زن آزادي بود، به ازدواج يك برده درآورد. قرآن هم گفت: پيغمبر اين كار را بكن تا… خوب برده است، برده باشد. ممكن است برده‌اي است كه خيلي لياقت دارد. امكاناتش از او بيشتر است. اگر اينطور باشد، هيچ يك از مراجع تقليد نبايد ازدواج كند. چون خواهد گفت: من مرجع تقليد هستم، زن من هم بايد مرجع تقليد باشد. همه‌ي مراجع تقليد خانم‌هايشان، خانم‌هاي خانه‌دار هستند. با عزت و افتخار هشتاد سال زندگي كردند. با دين و تقوا و با صفا و صميميت زندگي مي‌كنند. تا نود سالگي، زن و شوهر با هم صد سال خوب هستند. شوهر مرجع تقليد است، زن هم يك زن خانه‌دار است. چيه كه حالا مي‌گويند: نه من فوق ليسانس هستم، زن من هم بايد فوق ليسانس باشد. بعد دو تا فوق ليسانس مثل دو تا طناب كلفت، اصلاً گره نمي‌خورند. گره هم كه خوردند زود باز مي‌شوند. نسل پاك، نسل پاك، ذريه‌ي طيبه.

5- دعاي پيامبران براي تربيت نسل پاك

نسل پاك، (هَبْ لي‌ مِنَ الصَّالِحينَ)(صافات/100) حضرت ابراهيم گفت: خدايا اولاد صالح به من بده. اولاد صالح اين است كه تسليم خدا باشي. ابراهيم تقريباً صد ساله بود، اسماعيل تقريباً سيزده ساله بود. به پسرش گفت: آقازاده… «اني…» عربي‌هايي كه مي‌خوانم قرآن است. (إِنىّ‌ِ أَرَى‌ فىِ الْمَنَامِ أَنىّ‌ِ أَذْبحَُك‌) (صافات/102) من در خواب مأمور مي‌شوم كه تو را ذبح كنم. سر تو را ببرم. خدا به من اينطور مي‌گويد. فوري گفت: (يَأَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ)انجام بده. خواباند و چاقو را گذاشت. خدا گفت: چاقو را بردار. نمي‌خواستم خون او ريخته شود. مي‌خواستم ببينم تو دل مي‌كني يا نه؟ دل مي‌كني يا نه، ديدم دل كندي. اولاد خوب وارث انسان است.

پيغمبري از خدا خواست، گفت: (هَبْ لي‌ مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً‌) (آل‌عمران/38) اصلاً حديث داريم اگر اولاد شكل پدرش باشد، يك سعادت است. مردم تا او را نگاه مي‌كنند مي‌گويند: اين شكل آقايش است. خدا آقايش را بيامرزد. اينكه اولاد شكل پدر باشد يا شكل مادر، اين سفارش شده است.

بچه بايد مورد رضا باشد. (وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا) (مريم/6) اينها همه از قرآن است. خدا به اولاد كوثر گفته است. (إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ)(كوثر/1) من به تو كوثر دادم. كوثر يعني اولاد. آن هم اولاد دختر. اولاد خوب، ذريه‌ي طيبه، (هَبْ لي‌ مِنَ الصَّالِحينَ) اينها آيه‌ي قرآن است راجع به اولاد. (يَرِثُنِي) وارث من باشد. نه وارث مال، وارث فكري و مالي، هر دو. (وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا)اين كلماتي است كه خدا در قرآن براي بچه گفته است. بچه‌ي طيب، بچه‌ي صالح، بچه‌اي كه وارث فرهنگ و ميراث انسان باشد. بچه‌اي كه مورد رضا باشد. ديگر چه؟

6- مسئوليت والدين در برابر نماز فرزندان

(اجْعَلْني‌ مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‌) (ابراهيم /40) راجع به نماز بچه اصرار داشته باشيم. خيلي مهم است. قرآن مي‌گويد: (وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ) بعد مي‌گويد: (وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها‌) (طه/132) بچه‌ات را وادار به نماز كن و حوصله كن. نگو به او گفتم گوش نداد. ديگر ولش كن. روي نماز حساس باشيم. ممكن است بچه به حرف شما گوش ندهد. ببين بچه به چه كسي علاقه دارد. اينكه مي‌‌گويم، يك دارو است كه مي‌خواهم بگويم. خيلي از مادرها مي‌گويند: آقا، بچه‌ي ما نسبت به نماز سنگين است. چه كار كنيم؟ من جوابم اين است كه اين بچه‌ي شما نسبت به شما سنگين است. اين بچه‌ي شما چه كسي را قبول دارد؟ معلمش است، دبيرش است، فلان فوتباليست است، فلان استاد دانشگاه است، ممكن است حرف من اثر نكند، ببين آقا شما سر سفره نشسته‌اي، يك شيشه نوشابه است. هرچه مي‌خواهي باز كني، باز نمي‌شود. مي‌گويي: من كه نتوانستم. ببين شما مي‌تواني. همينطور دور سفره تاب مي‌خورد، تا ببينيم چه كسي مي‌تواند باز كند. ممكن است اين بچه مغزش با فكر شما باز نشود. ولي كسي ديگر با او حرف بزند، اثر كند. به آقا زاده بگوييم: آقا چه كسي را قبول داري؟ به دختر خانم بگوييم: چه كسي را قبول داري؟ رهايش نكنيم.

آيا در خانه‌ي هر ايراني يك كتاب نماز هست؟ آيا ما به بچه‌هايمان گفتيم مثلاً اسرار نماز چيست؟ تلويزيون يك چيز خوبي درست كرده دكتر سلام…؟ اين كار خوبي است. حالا اينطور باشد كه روحاني سلام! يك سؤال كنيم. اين سؤال‌هايي كه بچه‌ها دارند را جواب بدهند.

من ديروز با وزير محترم آموزش و پرورش صحبت كردم، گفتم كه چند ميليون نسل نو است. اينها سؤال دارند. يك چند دقيقه از تلويزيون شما برويد با صدا و سيما صحبت كنيد، بچه مدرسه‌اي‌ها هم بگويند كه سؤالهايشان در اين دقيقه است. و يك گروهي باشند سؤالات اين بچه‌ها را جمع آوري كنند، آن سؤال‌هايي كه زياد است، يك كسي بيايد جواب بدهد.

روي نماز بچه‌ها بايد عنايت كنيم. نسل تارك‌الصلاة ذخيره‌ي قيامت ما نيست. اگر بچه‌مان را خوب تربيت كنيم، تمام عبادت و كارهاي خيري كه بچه مي‌كند ثوابش را پدر و مادر هم دارند. يعني سرمايه‌گذاري است. سرمايه گذاري اين نيست كه شما بگويي: دو تا خانه دارم، يا پنج تا مغازه دارم. سرمايه‌گذاري اين است كه بگوييم بچه‌هاي من، اهل صلاح هستند.

بي‌انحراف، (وَ اجْنُبْني‌ وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ) (ابراهيم/35) بي‌انحراف، حضرت ابراهيم مي‌گويد: خدايا، نسل مرا از بت پرستي نجات بده. البته بت، سنگ پرستي نيست. يك كسي عاشق كسي مي‌شود.

پريروز يك كسي، منزل ما آمد. ديدم قفل كرده روي يك كسي مي‌گويد: آقا به نظر من اين آدم خوبي است. آخر سر گفتم: تو مي‌گويي خوب است. يك مثل براي او زدم. گفتم: فرض كنيد اين قند را برداشتم در قندان، گفتم: فرض كنيد اين يك حبه قرص است. يك دكتر مي‌گويد: اين قرص را بخور. اما يك قرص ديگر داريم، اين يك قرص ديگر. يك دكتر مي‌گويد: اين را كوچك كنم كه مثل هم شود. يك دكتر مي‌گويد: اين قرص را بخور. بيست تا دكتر مي‌گويد: اين قرص را بخور. آدم عاقل بيست تا دكتر راگوش مي‌دهد يا يك دكتر را. عقل مي‌گويد: اين. به او گفتم: يك نفر گفته اين آدم خوبي است. خوب 25 نفر مي‌گويند: اين آدم بدي است. شما نگو تشخيص من اينطور است. در تشخيص خودت شك كن.

گاهي افرادي مي‌گويند: نه، من فكر مي‌كنم فلاني چنين است، فلان كرد… روي يك كسي، منطق هم ندارد. يك صلوات بفرستيد. (صلوات حضار)

7- برتري شغل معلّمي بر همه مشاغل ديگر

يكي از دعاهايي كه ما همه غافل هستيم، اين است كه شما تا به حال دعا كرديد بچه‌ات معلم شود؟ از هر پدر و مادري بپرسند: مي‌خواهي بچه‌ات چه كاره شود؟ يا مي‌گويد: دكتر، يا مي‌گويد: مهندس! ولي حضرت ابراهيم گفت: خدايا بچه‌ي مرا معلم قرار بده. (يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُم‌) (آل‌عمران/164) پيداست مقام معلم طوري است كه حضرت ابراهيم گفت: خدايا در آينده به من بچه بده، ولي مي‌خواهم شغلش معلمي باشد. فكر مي‌كنم فيلم ماه ارديبهشت پخش مي‌شود. روز معلم هم هست يك جمله بگويم. معلمي قابل مقايسه با هيچ كاري نيست. ببينيد آقا مهندس آمده اين سالن را ساخته است. دستش درد نكند، مهندسي ارزش دارد. اما مهندس روي جماد كار كرده، آهن و سيمان و سقف و… معلم روي آدم كار مي‌كند. كار روي آدم فرق مي‌كند با كار روي جماد. هنرمند روي فلز يك طرحي را درمي‌آورد. روي قالي و ابريشم يك طرحي را درمي‌آورد. او بالاخره روي جماد كار كرده است. معلم روي آدم كار مي‌كند. معلمي قابل مقايسه با كس ديگر نيست.

خدا دكتر بهشتي را رحمت كند. حدود 32، 33 سال است انقلاب شده است. تقريباً 37 سال پيش. به من زنگ زد گفت: مي‌خواهم خانه‌ي شما بيايم. من طلبه‌ي جواني در قم بودم، ايشان هم دكتر بهشتي در تهران. گفت: مي‌خواهم به خانه‌ي شما بيايم، اينقدر هم دقيق بود كه مي‌گفت: 55 دقيقه است. گفتم: خوب بگو يك ساعت. گفت: نه! بعد از خانه‌ي تو مي‌خواهم خانه‌ي حقاني بروم. شهيد حقاني كه امام جمعه‌ي بندرعباس بود، گفتند فاصله خانه‌ي قرائتي و حقاني 5 دقيقه است. خيلي دقيق بود. ضمناً گفت: هيچ‌كس هم در خانه‌ي شما نباشد. من خصوصي كار دارم. اين چه كاري است كه ما يك طلبه‌ي گمنام، حالا مشهور شديم در تلويزيون هستيم. 37 سال پيش كسي ما را نمي‌شناخت. يك طلبه‌ي گمنام، دكتر بهشتي معروف بود. او آمد خانه‌ي ما يك ساعت خصوصي گفتيم چه كار دارد و خيلي حواسمان را جمع كرديم. بالاخره تشريف آورد و گفت: آمدم به تو تبريك بگويم و آمدم بگويم: خطر خطر! اما تبريك به خاطر معلمي تو، تو معلم خوبي هستي. چون من خودم معلمي كردم در جاهاي زياد. نگاه به معلمي تو مي‌كنم، تو در معلمي قوي هستي. اين معلمي را به شما تبريك مي‌گويم. اما خطر خطر! مي‌ترسم دست از تخته سياه و گچ برداري، تو را به جاهاي ديگر ببرند. و من نگران هستم از معلمي دست برداري و به شغل ديگر بروي، آمدم خرجي تو را بدهم. ماهي چقدر خرج تو است؟ هرچه خرج تو است ماه به ماه برو از بانك بگير. كه تو از بچه‌ها و تخته سياه دست برنداري.

يك كسي از تهران آمده خانه‌ي يك طلبه‌ي گمنام اين را مي‌گويد. پيداست معلمي چه شغلي است. بعد من گفتم: آقاي دكتر بهشتي چه پولي است؟ گفت: پول سهم امام است. گفتم: سهم امام را بايد خيلي با احتياط خرج كرد. و من آدم محتاطي نيستم. من كباب هم گيرم بيايد مي‌خورم. عسل هم گيرم بيايد مي‌خورم. گيرم نيايد مجبور هستم نان خالي بخورم. ولي گيرم بيايد مي‌خورم. بنابراين من آن تقواي لازم را مي‌ترسم نداشته باشم. ولي تشكر مي‌كنم كه شما از تهران بلند شدي به خانه‌ي من آمدي كه بگويي دست از اين كارت برندار. من به خاطر اين ارزشي كه شما براي معلم قائل هستي، من قول شرف مي‌دهم تا آخر عمرم دست از تخته سياه برندارم. گفت: «بِسْمِ اللَّهِ‌»! دست داد و از من بيعت گرفت كه تا آخر عمر قرائتي از تخته سياه جدا نشود. و خيلي هم خوب شد كه جدا نشديم. چون خيلي از رفقاي ما كه جاي ديگر رفتند، آمدند گفتند: پشيمان شديم. همين راه خوب است.

8- سرمايه گذاري براي تربيت ديني فرزندان

قدر خودتان را داشته باشيد. روي مغز كار كنيم. من تعجب مي‌كنم پدرها براي بچه‌هايشان هفت هزار تومان كفش مي‌خرند، اوه… سوت نمي‌كشد. تا مي‌رود يك كتاب بخرد سوت مي‌كشد. بابا، كتاب براي مخ اوست. كفش براي… قديم‌ها برعكس بود. قديمي‌ها كفش‌هايشان گيوه بود، چرم را جلد كتاب مي‌كردند. امروزي ها چرم را به پا مي‌زنند، جلد كتاب مقوا است. يعني مقوا بالا آمد، چرم پايين رفت. قديم نه! قديم چرم بالا بود، جلد كتاب‌ها چرمي بود. كفش‌هايشان ساده بود.

خانه درست مي‌كند لوكس، شما غيرت كه داريد. دين هم كه داريد. «الْحَمْدُ لِلَّه‌»! هم غيرت داريد، هم دين. چطور شد براي خانه‌اي كه ساختي، ميليون‌ها تومان، آنوقت چرا اين محله مسجد ندارد. آخر شهرداري بيايد بسازد. دولت بيايد بسازد. سازمان تبليغات بيايد بسازد. امام جمعه بيايد بسازد. ببينم خانه‌ات را هم اينطور گفتي. هر انساني كه يك خانه ساخته حالا سي متر يا 500 متر. يك متر هم براي مسجد بدهد. 500 نفر هستيد يك مسجد 500، متري بسازيد. يعني پول يك متر، شما دويست متر براي خوت خانه ساختي، هشتاد متر ساختي، نمي‌تواني … اگر اين خانه را هشتاد و يك ميليون بود نمي‌خريدي. آن كسي كه خانه‌اش، آپارتمانش هشتاد متر است، هشتاد و يك متر هم بود مي‌خريد.

نگذاريد بعد از 32 سال به ما مي‌خندند. ببينيد ما خيلي عزيز هستيم. ما در انقلاب نفر اول هستيم. در دموكراسي روي كره‌ي زمين نفر اول هستيم. ما از آمريكا و اروپا جلوتر هستيم. در رهبري، تمام دنيا طاغوت حكومت مي‌كند. فقط يك گوشه از كره‌ي زمين به نام ايران رهبرش عادل است. باقي جاها رهبرانشان فاسق هستند. از دَم تا دُم! ما، خيلي امتياز داريم. ولي يكجاهايي هم مثلاً آدم بايد متلك بشنود. ادم ناراحت مي‌شود. كه مثلاً شما در مسجدتان، اذان صبحتان، نمي‌دانم نماز جماعاتتان، رونقي كه لازم باشد، داريم ولي كم داريم. چرا مقام معظم رهبري بايد در پيام نمازش بگويد كه با داشتن دهها هزار مسجد هنوز موارد زيادي داريم كه… چطور به گل و بلبل مي‌رسيم، به پارك مي‌رسيم، به انرژي هسته‌اي مي‌رسيم، به پتروشيمي مي‌رسيم، به مترو مي‌رسيم. خوب به همه رسيديم، دست شما درد نكند. چرا مسجد كم داريم؟ من نگران هستم اگر يك زماني مردم ايران تصميم بگيرند همگي در مسجد نماز بخوانند آبروي من بريزد. چون اين مسجدهايي كه در بازار تهران است، اين براي صد سال پيش است كه بازار تهران، دو هزار تا آدم داشته است. الآن كه جمعيت انبوهي در بازار تهران است اگر يك روز تصميم بگيرند در مسجد نماز بخوانند جا نداريم. اصلاً همه مردم تهران خواسته باشند در مسجد نماز بخوانند، آبروي همه ريخته است. آبروي آخوند و غير آخوند، مي‌گويد شما 32 سال از انقلاب رفته هنوز مشكل مسجد را حل نكردي. نبايد پول گاز را از مسجد بگيريم. چطور سالن ورزش كه مي‌خواهيم گل بزنيم، گازش مجاني است. تا مي‌رويم مي‌گوييم: «اللَّهُ أَكْبَر»، مي‌گويند: پول بده! در مصلي كه مي‌رويم نماز بخوانيم، حتي مصلي قم كه بهترين شهر مذهبي ما قم است. هر هفته در مصلي دور مي‌زنيم كه آقايان كمك به مصلي. آخر كدام ورزشگاه، ورزشكاران كمك به ورزشگاه! حق پدر و مادرتان را بيامرزد هركس دو تا آجر داد! آخر چرا براي ورزش مفت، براي نماز پول. همان نگاهي كه به آنها مي‌كنيد، به مسجد هم بكنيد. اين بد است يك خرده غيرت و همت‌مان را… مسأله‌ي مسجد بايد حل شود. مسجد ساده، يكي از مشكلات ما اين است كه مسجدهاي ميلياردي مي‌سازيم، بعد هم به دولت مي‌گوييم: پول گاز نگير. دولت هم مي‌گويد: خوب، تو كه چند ميليارد خرج مسجد كردي، حالا اين ده هزار تومان گاز من را هم بده. مسجد آجري بسازيد كه ما زبانمان باز باشد به دولت بگوييم: مجلس فشار بياورد به دولت، من كه نمي‌توانم فشار بياورم. فشار به دولت بياورد كه بابا آب و گاز دولت مجاني. پنج تا كار كنيم مسجد حل مي‌شود.

مهندس‌ها يك چيزي دارند، سنديكاي… چه اسمش را مي‌گويند؟جامعه‌ي … پزشك‌ها يك چيزي دارند. نظام مهندسي، آقا نظام مهندسي بيايد دويست تا نقشه بكشد در يك آلبوم، مسجد براي صد نفر. مسجد براي دوست نفر. يك صد رقم مسجد، نظام مهندسي، مسجدهاي ارزان. آجر خالي! مسجد آجري صد متري بسازيم، خرجي ندارد. والله به خدا مردم مي‌توانند بدهند. اگر مسجد سبك شد، دولت هم آب و گازش حل مي‌شود. ما بايد اين قصه‌ي مسجد را حل كنيم. بچه‌هاي ما اگر بچه‌ي مسجد باشند، ترياكي نمي‌شوند، معتاد نمي‌شوند، فاسد نمي‌شوند. مسجد آدم را بيمه مي‌كند. رفيق‌هاي مسجدي غير از رفيق‌هاي جاي ديگر هستند. بالاي 95 درصد از جوان‌هاي جبهه بچه‌ي مسجد بودند. از مسجد آمده از كشورش دفاع مي‌كند. از جاي ديگر نمي‌رود دفاع كند. مسجد را بايد جدي بگيريم.

حالا يك كاري هم بايد آخوندها كنند. تربيت روحاني باسليقه، خوب اينها هم مهم است. روحاني بايد خوش سليقه باشد. مسأله‌ي مسجد را بايد حل كنيم. بچه‌ها هم بايد بچه‌ي نماز باشند. تكرار هم بايد شود. حي علي الصلاة، حي علي الفلاح، چه اشكالي داشت مثلاً ظهر كه صداي اذان مي‌شود، همه اداره‌ها تعطيل شوند. مگر آن دكتري كه در حال عمل جراحي است. كه اگر خواسته باشد برود نماز بخواند مريضش مي‌ميرد. بعضي‌ جاها خطرناك است. هيچ اشكالي ندارد. اذان كه مي‌گويند در جاده‌ها كه نگاه مي‌كنيد، ترمز كنند كنار جاده‌ها نماز بخوانند. يك حركت‌هاي خوبي شده، اين را تمام كنيد.

بچه‌ي ما بايد بچه‌اي باشد، ذريه‌ي طيبه، (رَبِّ اجْعَلْني‌ مُقيمَ الصَّلاة وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‌) ابراهيم قبل از آنكه بچه‌دار شود، مي‌گويد: مي‌خواهم بچه‌ي من نماز خوان باشد. دولت و ملت كمك كنيم مشكل مسجد را حل كنيم. مسجد ساده، نقشه‌اش را نظام مهندسي مجاني بدهد. آب و برقش را دولت مجاني بدهد. حوزه‌ي علميه آخوندش را تربيت كند. حتي اگر آخوند نيست يك كت و شلواري را بياورد، يك اطلاعات اوليه را يادش بدهد، فعلاً روحاني نيست، تو پيش نماز باش. مسأله‌ي مسجد را بايد حل كنيم. نماز ما در شأن ما نيست. سياست ما، رهبري ما، قدرت ما، ارتش ما، سپاه ما، پيشرفت‌هاي علمي ما، همه چيز در شأن جمهوري اسلامي هست اما نماز ما به باقي كارهاي ما نمي‌رسد. در نماز ما برجسته نيستيم. نمي‌خواهم بگويم عقب هستيم. برجسته نيست. همانطور كه در كارهاي ديگر جلو هستيم، همين كه هفت هزار تومان پول كفش مي‌دهيد، پول كتاب هم بدهيد. همينطور كه هشتاد متر، دويست متر براي خودتان مي‌سازيد، هر خانه‌اي هم يك متر براي مسجد بدهد. در جاهاي ديگر كوتاه بياييم. آنوقت خدا هم كمك مي‌كند. يك باران به وقت، يك برف به وقت، يك دفع بلا مي‌شود. جاهايي كه خرج مي‌كنيم…

مي‌گويند وقت تمام شد. يك خرده از حرفم پرت شدم. از بس كه تلفن به من مي‌شود راجع به نبود مسجد، نبود مسجد از بس كه تلفن مي‌شود من هروقت مي‌روم حرف بزنم، مسجد هم درون آن مي‌آيد.

يك نفر گرسنه بود، گفتند: دو دو تا؟ گفت: چهار تا نان. خوب اين نان كه در دو دو تا نبود. منتها چون گرسنه بود اين نان هم در اين دو دو تا گذاشت. ما هم حالا چون مسؤول نماز هستيم، به هر مناسبتي يك حاشيه به نماز مي‌زنيم.

خدايا اين كشور عزيز را عزيزتر كن. معنويت و ماديت ما را با هم رشد بده.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

 

«سوالات مسابقه»

1- آیه 67 سوره‌ی توبه به كدام ویژگی منافقان اشاره دارد؟
1) انجام منكرات
2) امر به منكرات
3) ترك معروف‌ها
2- آیه 38 سوره‌ی آل‌عمران به كدام دعای حضرت زكریّا اشاره دارد؟
1) عبادت خالصانه
2) خدمت خالصانه
3) نسل پاك
3- حضرت ابراهیم در دعای خود به كدام ویژگی فرزند تأكید داشت؟
1) صالح بودن
2) عالم بودن
3) عابد بودن
4- آیه 132 سوره طه، پیامبر را مأمور چه كاری می‌كند؟
1) اقامه نماز در مسجد
2) دعوت خانواده به نماز
3) دعوت مردم به مسجد
5- آیه 35 سوره‌ی ابراهیم، به كدام دعا در مورد فرزندان اشاره دارد؟
1) زیارت خانه خدا
2) همسر و نسل پاك
3) دوری از شرك و انحراف

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 818
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست