responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 729

موضوع: پرسش و پاسخ(4)

تاريخ پخش: 77/10/05

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

قرار گذاشتيم در هر جلسه‌اي به تناسب وقت و سؤال به چند سؤال جواب بدهيم آن هم از سؤالهايي كه مربوط به عموم است، و اين بايد انگيزه‌اي براي همه شود كه ما بايد سؤالاتي كه در ذهن داريم از يك نفر كارشناس سؤال كنيم، البته نه فقط از من كه بعد از رمضان سيل نامه‌ها شروع شود.

1- هدف از آفرينش شيطان

سؤال اول: با عرض سلام خدمت شما، چرا خداوند شيطان را آفريد كه ما را گمراه كند؟
جواب: يكسري چيزها لازمه‌ي چيزهاي ديگر است.
مثال: اگر به كسي گفتند كُره بساز لازمه‌ي آن اين است كه كُره قطر هم دارد و بدون آن نمي‌شود و آب جوش بدون بخارنمي شود.
اول بايد فكر كرد كه خداوند در دنيا انسان با اختيار آفريده يا بدون اختيار، مثل گاو و همه شير بدهند و مثل زنبور عسل همه، عسل بدهند، يا انسان با اختيار، اگر اختيار دارد بايد هم فرشته باشد و هم شيطان، و هم هوس و هم عقل وهم حق و باطل تا انسان با اختيار يكي را انتخاب كند، انتخابات تكي نمي‌شود.
مثال: در اين شهر يك نفر كانديدا شده، پس مردم مجبور هستند به او رأي بدهند اين چه انتخاباتي است معناي انتخاب اين است كه چند نفر بوده تا يكي از آنها انتخاب شوند.
اگر همه چيز حق باشد، مي‌شود كندوي عسل، و اين انتخاب نشانه‌ي عالم اختيار است، پس در عالم اختيار بايد خير وشر وجود داشته باشد.
با اين جواب، سؤالات ديگري هم جواب داده مي‌شود مثل اينكه:
خداوند چرا در وجود انسان شهوت آفريد؟ با شهوت گناه و عصيان. خداوند چرا در وجود انسان غرايز آفريد؟ با غضب، تخريب… و اما «شيطان » فقط آن شيطان «ابليس » نيست كه:
مي فرمايد: (شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ) (انعام /112) هم انسان و هم جن پس بايد بگوييم چرا انسان بد را خداوند آفريد، چون انسان هم شيطاني مي‌كند، نمي‌شود گفت انسان اختيار داشته و همه خوب باشند.
طبيبي به حضرت امام خميني (ره) گفت: شما پنير بدون نمك بخوريد. ايشان فرمودند: پس شما بگو شير بخور، چون پنير بدون نمك كه پنير نيست، شير است، اگر همه خوب باشند پس جهان انساني و اختيار نيست، جهان فرشته مي‌شود، يعني اختيار از براي بد كردن ندارد، و اين كه مهم نيست. مثال: لالي كه غيبت نمي‌كند (البته ممكن است با اشاره و نوشتن غيبت كند) اين كه مهم نيست چون زبان ندارد.
مثال: فلاني چشم و نگاه بد به كسي ندارد، چون كور است.
اگر شهوت و غضب و بدي نباشد و انسان خوب باشد اين كه مهم و ارزش نيست، ارزش به آن است كه از نظر شهوت تحريك و غضب ولي كنترل كند و ماه رمضان ببيند و بتواند، ولي خودداري كند. خداوند هم اسباب هدايت و هم گمراهي را آفريد. در درون انسان هم عقل است و هم نفس. البته شيطان تسلّط ندارد و انسان را مجبور نمي‌كند.
مثل: باغبان كه به باغ مي‌آيد هر شاخه‌اي كه خشك شده آن را ارّه مي‌كند، ولي او شاخه را خشك نمي‌كند.
شيطان هر انساني كه زمينه‌ي گناه دارد او را گرفتار مي‌كند. انسان كج مي‌رود شيطان هم كمك مي‌كند. قرآن در اين باره مي‌فرمايد: (إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذينَ يَتَوَلَّوْنَهُ) (نحل /100). روز قيامت انسانهاي مجرم پنج رقم استمداد مي‌كنند.
الف: مجرمين كوچك از مجرمين بزرگ، ما جاويد باد گفتيم تا تو به قدرت رسيده و ما كم فروشي كرده تا تو پولدارشدي و ما به خاطر تو خلاف كرديم حالا:
(فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ) (ابراهيم /21) يك روز مي‌توانيد ما را كمك و از عذاب نجات بدهيد، مجرمين شيطان را ملامت كرده، او به مجرمين مي‌گويد:
(إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لي‌ فَلا تَلُومُوني‌ وَ لُومُوا أَنْفُسَكُم) (ابراهيم /22).
مرا ملامت نكنيد، خودتان را ملامت كنيد، من شما را (به خلاف) دعوت كرده اجابت كرديد.
بعد مي‌گويد، «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذينَ يَتَوَلَّوْنَهُ» بدرستيكه تسلّط شيطان (بر كساني است كه او را پيروي مي‌كنند) پس من شما را مجبور نكردم خودتان دعوت را اجابت كرديد.

2- وسواس و پيامدهاي كارهاي انسان وسواسي

سؤال دوم: كساني كه وسواسي هستند اعمالشان چه حكمي دارد و راه درمان آن چيست؟
جواب: هر كسي ممكن است در چيزي وسواس داشته باشد، يكي در ازدواج و انتخاب همسر، آخر هم كلاه سرش مي‌رود و بعضي در مسائل فكري و بعضي در انتخاب دوست.
و اما وسواس در مسائل فقهي (و عبادات، طهارت و نجاست)
حكم شرعي وسواس آن است كه وسواسي به آن عمل كند، بگويد پاك است، در صدر اسلام كه لوله كش نبوده و درمكّه آب كر نبود، آب را در سپر جنگي كرده و در جبهه با آن خون را مي‌شستند. مگر در سپر چقدر آب جمع مي‌شود شايد يك ليتر.
حديث: اگر كسي با بيشتر از ده سير آب وضو بگيرد و در غسل بيشتر از سه كيلو آب مصرف كند وسواسي است. وسواسي اگر به شك خود اعتنا كند كار حرام كرده، وسواسي با اين كار گناهان زيادي را مرتكب مي‌شود، برگ درختي كه مي‌شود با دست برداشت با شيلنگ آب آن را تا بيرون خانه مي‌برد، اين مقدار مي‌ارزد.
مثال: كسي رفت 50 تومان داد سرش را اصلاح كرد، ديگري به او گفت اصلاً سر تو 50 تومان مي‌ارزد. وسواسي در مصرف اسراف كرده و اسراف گناه كبيره است.
حضرت امام خميني (ره) مي‌فرمايد: دور ريختن نصف ليوان آب اسراف است.
وسواسي مردم را نجس مي‌داند، و سوء ظن به مردم گناه است چون: قرآن مي‌فرمايد: (إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ) (حجرات /12) سوء ظن (به مردم) گناه است.
با اسراف و زياده روي در مصرف آب مناطق ديگر از آب (كه حق آنهاست) محروم مي‌شوند. و اين مردم آزاري و گناه است. وسواسي اتلاف وقت مي‌كند. يك لباسي را كه در يك دقيقه مي‌شود شست ده دقيقه معطّل مي‌شود. وسواسي به همسر خود ظلم مي‌كند. از نظر اجتماعي منزوي مي‌شود: چون مي‌ترسد با رفت و آمد نجس شود، به همه قهر و بدبيني دارد. وسواسي از بركات زيادي محروم مي‌ماند.
شك در وقت انسان را از نماز اول وقت محروم مي‌كند، گرچه اين مسأله بسيار تلخ است ولي بگويم كه در حقيقت وسواسي با عمل خود رسول الله را دروغگو مي‌داند، چون حضرت مي‌فرمايد: پاك شد و وسواسي مي‌گويد هنوزنجس است. همچنين به تمام امامان و مراجع و مجتهدين.

3- روش برخورد با وسواسي و درمان وسواس

همه وسواسي‌ها، وسوسه را كنار گذاشته با لباس به خيال خود نجس نماز بخوانند گناهش به گردن من، به يك وسواسي بود همين را گفتم، بگو دو ركعت نماز مي‌خوانم با لباس نجس «قربة الي الله».
يكي گفت در قم مي‌ديدم سوهان فروش‌ها را و هوس مي‌كردم. يك روز رفتم يك نيم كيلو از آنها را خريدم و همانجاخوردم ديگر از هوس افتادم و توجهي به آنها نداشتم.
وسواسي را نبايد مسخره كنيم.
وسواسي بداند كارش قابل درمان است.
خيلي از آنها چون مسأله شرعي را نمي‌دانند گرفتار مي‌شوند.
و لذا ما مجتهد وسواسي نداريم.
وسواسي براي درمان به تدريج وسوسه‌ي خود را كم كرده (و با آن مبارزه كند) چون يك دفعه شايد مشكل باشد، مثل سيگاري، كم كم، اين شهرها را هم يك آجر، يك آجر ساخته‌اند.
وسواسي تلقين كند كه مي‌تواند، چرا نتواند.
از خداوند استمداد كنيم براي درمان آن.
وسواسي بايد بداند كه اسلام دين آساني است.
مي فرمايد: (وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ) (حج /78) اسلام بر ما سختي نمي‌خواهد و اسلام از ما پاكي واقعي نمي‌خواهد، ظاهراً پاك است (و يا من نمي‌دانم كه نجس است) پاك است، لازم نيست لباسي كه به اتوشويي داده‌ايم در آن شك كنيم، او مسلمان است.
به اين هم بايد توجّه داشته باشيم كه وسواسي هيچ وقت در پول دادن شك نمي‌كند، در كره زمين آيا كسي شك كرده كه آيا خمس داده يا نداده. دوباره احتياطاً بپردازد، ولي براي احتياط دوبار آب مي‌ريزد، در كار وسوسه و احتياطاً بيشتر كار كنيم.

4- گستره وسواس

مهمترين وسوسه، وسوسه‌ي فكري است كه خداوند در قرآن براي بيرون آمدن و نجات از آن سه بار قسم ياد كرده كه: (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِكِ النَّاسِ إِلهِ النَّاسِ مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذي يُوَسْوِسُ في‌ صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ) (ناس /6-1). ولي در سوره‌ي فلق مي‌فرمايد: (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ) (فلق /2-1) يعني شرّ همه مخلوقات به يك طرف و شرّ وسوسه هم به يك طرف، و اين دليل بر آن است كه وسوسه مهم است.
وسوسه كردن در ارتباط، مرد و زن، و خيلي از چيزهاي ديگر، افرادي هم در تجارت با وسوسه نمي‌تواند زود و خوب تصميم بگيرد (مي ترسد).
حديث: علي(ع) مي‌فرمايد: «إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ» (نهج‌البلاغه/حكمت175) از چيزي كه مي‌ترسي خود را در آن پرتاب كن.
حديث: آنها كه در تجارت خيلي وسوسه مي‌كنند به جايي نمي‌رسند، چون جرأت و جسارت ندارند از كجا وسواسي را بفهميم اگر كسي غير عادي و در انجام كارها با بقيّه مردم فرق كند، بايد مثل مردم و مردمي بود و اين خود يك ارزش است.
مردم مكّه مي‌گفتند ما چون اهل مكّه هستيم بايد با بقيّه فرق كرده و از راه و درب مخصوص وارد مي‌شدند. خداوند به وحي فرمان صادر فرموده كه: (ثُمَّ أَفيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ) (بقره /199) از همان راهي كه مردم مي‌روند شما هم برويد در ورود به بهشت هم مي‌فرمايد: (فَادْخُلي‌ في‌ عِبادي) (فجر /29) داخل شود در ميان بندگان من شما هم مثل بقيّه مردم چرا امتياز.
بعضي از موارد هم وسوسه دكان است، همه مي‌گويند كانادا او مي‌گويد كوكا و حال آنكه فرق اين دو را هم نمي‌داند همه چايي، او مي‌گويد آب جوش و به عكس، مرضي دارد كه مي‌خواهد با بقيه فرق داشته باشد، در سلام و عطسه و گفتن آمين و گريه كردن و نشان دادن فُكل مرضي است كه همه او را نگاه كنند، و اين دليل كمبود داخلي است كه از بيرون مي‌خواهند جبران كنند و اين مرض است.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 729
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست