responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 715

موضوع: پرسش و پاسخ(13)

تاريخ پخش: 77/10/15

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

1- آزادي در دين و كشتن مرتد

سؤال اول: اگر (لا إِكْراهَ فِي الدِّين) (بقره /256) «اجبار و اكراه در دين نيست » درست است پس چرا مرتدّ را مي‌كشند؟ و مگر اسلام دين آزادي نيست؟
جواب: «مرتدّ» به كسي مي‌گويند كه مسلمان بوده و كافر شده.
دين چيست؟: دين يك عقيده و يك عمل است.
زماني كه مي‌گويند اجبار و اكراه در دين نيست يعني در عقيده، عقيده‌ي هر كس برايش محترم است. يعني در دنياي انديشه و فكر اجبار نيست، يعني: نمي‌شود گفت به زور چه فكري داشته باش. چون ما حاكم بر فكر و دل نيستيم. ويعني ممكن است كسي را تكه تكه بكنند ولي دست از عقيده‌اش بر ندارد.
در عمل شخصي هم اجبار نيست. مثلاً بايد نماز بخواني، اگر نخواني ما تو را مي‌كشيم.
اما در مسائل اجتماعي اجبار هست: چرا كه اگر اجبار نباشد وضع جامعه بهم مي‌ريزد. چون در جامعه حقوق ديگران هم مطرح است غير از مسائل شخصي و فردي است.
فردي در فكر كافر است اسلام با او كاري ندارد، امّا اگر مسلماني دزدي كند او را مي‌گيرند، چون اگر دزدي شد امنيّت شهر و محل و مردم كه حق آنهاست از بين مي‌رود و اين حق اجتماعي است كه دزد به هم مي‌ريزد.
و مثل يك زن به طوري آرايش و داخل خيابان بيايد هر راننده‌اي مي‌بيند تصادف مي‌كند و هر جواني نگاه كند، حوّاسش پرت مي‌شود و هر موتوري مي‌افتد داخل جوي، آرايش اجتماعي را بهم زده، اين زن را بايد گرفت و او راتنبيه كرد.
راننده مي‌گويد ماشين از خودم هست هر شكل بخواهم رانندگي مي‌كنم، خير حق ندارد مردم هيجان زده شدند با اين رقم رانندگي.
پس فرق است بين اين دل و فكر و عمل فردي و عمل اجتماعي و حق ديگران كه خلاف اجتماعي تنبيه دارد و معناي اين رقم آزادي براي بعضي يعني حق آزادي ديگران را از بين بردن.
در كار فردي در خانه سه كيلو بخورد تا بتركد ولي در مسجد سيگار كشيدن حق همه است نمي‌تواند بگويد «لا إِكْراهَ فِي الدِّين» تذكر مي‌دهيم اگر گوش نداد سيگارش را خاموش مي‌كنيم. مگر آزادي نيست؟ خير در اينكه شما دود به جاي هواي سالم در حلق ديگران كني آزادي نيست.

2- محدوديت و ممنوعيت در كارهاي اجتماعي

روزهاي اول انقلاب بود و او الآن مرده است گاهي آدمهاي باسواد هم اگر روحاني نباشند آيه و حديث را بد معنامي كنند مثل آخوندها اگر سواد پزشكي نداشته باشند در آن مسائل اشتباه مي‌كنند با سواد بود، ولي بد معنا كرد، آن روز هم هنوز چادر و روسري نبود گفت: ما كه نمي‌توانيم به زور بگوييم حجاب و فلان چون قرآن مي‌گويد: «لا إِكْراهَ فِي الدِّين» من همان روزها تازه به تلويزيون رفته بودم و جواب او را دادم كه منظور از آيه «لا إِكْراهَ» يعني در موارد قلبي و فردي اكراه و اجبار نيست ولي در مسائل اجتماعي هست.
عفت عمومي را يك دختر حق ندارد بهم بزند، و بگويد هر طور كه بخواهم آزادي است.
يك نفر يك برج مي‌سازد و تمام پنجره‌ها به منزل مردم باز مي‌شود به اسم آزادي، آسايش مردم را بگيرد چنين حقّي ندارد. كه البته در بعضي از موارد مزاحمت مي‌شود، بولديزر گذاشت و برج را خراب كرد.
زور داريم ولي ظلم نداريم، زور لازم است كه به آمريكا بگوييم هيچ غلطي نمي‌تواني. ولي چون در طول تاريخ هر كس زور داشته ظلم هم كرده بد شده ولي اسلام اين دو را از هم جدامي كند پس مسلمانها زور بايد داشته باشند در مقابل دشمن ولي به يك مورچه هم نبايد ظلم كنند.
چرا مرتد را مي‌كشند؟ فردي مي‌خواهد در دل مرتدّ باشد كسي با او كاري ندارد، اما اگر كسي مرتدّ شد و بر عليه اسلام و مسلمين هم سمّ پاشي كرد مثل سلمان رشدي و مرتدّ و به پيامبر(ص) جسارت مي‌كند و باعث تضعيف ايمان ديگران مي‌شود.
انقلابي بوده، ضدّ انقلاب مي‌شود با او كاري ندارند، امّا ضد انقلاب شدن و ايمان مردم را هم نشانه رفتن و حكومت اسلامي را و جبهه گرفتن و مقاله نوشتن حسابش جداست.
مثال: شما الآن در مسجد نشسته‌ايد، خيلي‌ها هم در مسجد نيستند كسي كاري با آنها ندارد، اما اگر كسي آمد در مسجد پاي منبر نشست و وسط منبر بلند شده نه براي نياز شخصي كه اگر باشد باز ايرادي ندارد اما اگر براي بي اعتنايي واهانت و جسارت به منبر باشد. (مخ شخص كار نمي‌كند جلسه كشك است. تضعيف مي‌كند، اين را مي‌شود تنبيه كرد، چون حق آبرو با منبري است.
كسي رفت دكتر، نسخه‌اش را از داروخانه گرفت ولي استفاده نكرد، گفتند به دكتر و داروخانه پول دادي چرا دارو رامصرف نمي‌كني؟ گفت: اما به دكتر پول دادم چون او مي‌خواهد زندگي كند و دارو خريدم چون دارو فروش هم مي‌خواهد زندگي كند، امّا نخوردم چون من هم مي‌خواهم زنده بمانم
مي تواند عضو ارتش نشود ولي اگر شد و از ديوار پادگان فرار كرد جرم دارد.
پس منظور از مرتدّ مرتدّ قلبي نيست، مرتدّي است كه منكر شده و با عمل سمپاشي مي‌كند.

3- شرايط و محدود بودن ارتباط دختر و پسر

سؤال دوم: امروزه تا حدودي ارتباط افراد در جامعه گسترده است ولي به نظر شما ارتباط دختر و پسر تا چه حد مجاز است؟
جواب: سؤال عجيبي است و خيلي‌ها مي‌پرسند كه بالاخره دختران و پسران در دانشگاه با هم هستند جدا باشند يا باهم و كنار هم بنشينند و حرف زدن و نامه نوشتن، در حد تلفن و مقدار حرف و صحبت آيا با اجازه پدر و مادر باشد، دست دادن با هم، اختلاط و معلم به عكس و اتوبوس… اين سؤال بايد نخ، نخ و از هم جدا شود.
اصول قرآني:
الف: حرف زدن مانعي ندارد با توجه به پاكي روح.
سوره‌ي احزاب كه بيشتر آن مربوط به زنان پيامبر است دستوراتي است براي آنها، كه الگو هستند در جامعه مي‌فرمايد:
(فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْل) (احزاب /32)
حرف زدن مانعي ندارد چون حضرت زهرا و زينب كبري(ع) در مسجد سخنراني كردند منتهي كي با كي، و به چه منظور و هدفي و آيه‌اي در قرآن داريم كه مي‌فرمايد: (بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‌ نَفْسِهِ بَصيرَةٌ وَ لَوْ أَلْقى‌ مَعاذيرَهُ) (قيامت /15-14).
انسان خود مي‌داند كه آيا اين گفتگو، گفتگوي سالمي است يا غرض دار است، گرچه براي كار خود عذر آورد كه خواهر و برادريم، دخترخاله و همشاگردي است، غرض نيست. بگو ولي خود داني هست يا نيست.
آيه ديگر كه مي‌فرمايد: (ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ) (احزاب /53).
كاري كنيد كه روحتان پاك باشد، گر چه گاهي انسان در كوچه و خيابان از خانمها آدرس و سؤال مي‌كند.
و نگاه هم به «وجه» صورت و (كفين) دو كف دست كه مشهور هم همين است ولي به جاي ديگر حق نگاه كردن ندارد. و نگاه سالم.
– دست دادن و رسيدن بدن زن و مرد و دختر و پسر به همديگر هم حرام است.
– حجاب هم لازم و واجب است.
در نگاه كردن، نبايد خيره شود قرآن مي‌فرمايد: (قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ) (نور /30) در نگاه كردن خيره نشود و نگاه را پيش كشيد. مثل اين خانم در اين جلسه سؤال كرده من يك لحظه نگاه مي‌كنم بعد هم تمام مي‌شود و مي‌رود و در خيابان هم انسان به موتور و ماشين و آدمها نگاه كرده و ردّمي شويم، و بايد نگاه طولاني نشود.
– سنّ هم فرق مي‌كند مثل مرد و زن پير كه اسلام درباره‌ي آنها مي‌فرمايد: (غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجال) (نور /31) هستند به عكس، پيرها كه اگرچادر را بردارند كسي به آنها نگاه نمي‌كند چنان چادر به سر و روي مي‌گيرند كه يك چشم آنها پيد است. در اسلام براي پيرزن در چادر و مقنعه خيلي تخفيف داده شده، كه من نمي‌خواهم بگويم.
پس معلوم مي‌شود كه در اينجا مسأله شهوت مهم است كه جوان است يا نه، ازدواج كرده يا نه، غرضي دارد يا نه، گرچه بگويد غرضي ندارم خدا با خبر است. مي فرمايد: (يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ) (غافر /19) خداوند از نيّت نگاهها هم با خبر است.

4- ممنوعيت خلوت و توجه به روحيات طرف مقابل

گفتگو در اجتماع با زن يك حساب و در خلوت حساب ديگر دارد، خلوت با اجنبيّه حرام است. مثلاً منزل برادر، زنش تنها است آنجا حق نماز خواندن هم نداري اگر درب را ببندي.
* پس خلوت ممنوع
* توجه به هرزگي و وسوسه
اين دختر پسر با هم صحبت مي‌كنند آيا سالم هستند يا يكي هرزه است و آيا وسوسه حاكم مي‌شود يا خير؟ قرآن دراين رابطه مي‌فرمايد:
(فَيَطْمَعَ الَّذي في‌ قَلْبِهِ مَرَضٌ) (احزاب /32) آن كس كه در قلبش مريضي هست (هرزگي) طمع خواهد كرد بسياري شده به عنوان صحبت كردن دختر گول خورده كه در اين مسأله پسرها در گول زدن موفقتر هستند و در مسير گول زدن از او سندي، عكسي، نامه‌اي، نگه مي‌دارد و او را تهديد مي‌كند براي ازدواج كردن و يا اينكه آبروريزي مي‌كنم بايد مواظب باشيم، البته انسانها و جوانهاي پاكي هم هستند ولي در قالب گرگ و ميش مشكل است و لذا قرآن مي‌فرمايد: بعضي روحشان مريض و داراي هدف بدي هستند.
– وجدان لازم است.
شما كه مي‌گويي مي‌توان و اشكال ندارد، حاضري پسري با خواهر شما صحبت كند، گاهي براي خود اشكال نمي‌كند ولي به عكس را ناراحت شده و حاضر است يقه چاك كند.

5- حساسيت ويژه ارتباط دختر و پسر

ما دو رقم گناه داريم كه ممكن است جامعه به آن گرفتار شود:
الف: گناهان نفتي: بايد كبريت را تا كنار او برد.
ب: بنزيني كه اگر آتش و گوگرد نزديك هم باشد آتش مي‌زند.
و لذا درباره‌ي بعضي از گناهان خداوند مي‌فرمايد: (لا تَقْرَبُوا) (انعام /151) نزديك نشويد، نمي‌گويد انجام نده، مي‌فرمايد نزديك او هم نشويد. چون بنزيني است مثل گناه شهوت. زن برادر، خواهر خانم، دختر خاله و عمّه و فاميل هستند ولي اگر درب خانه بسته باشد، شيطان قسم خورده هر كجا زن و مردي تنها باشند سومي آنها خودم هستم.
پس هر كاري كه به عفّت نزديك است بايد انجام داد، و بالاخره مسأله ازدواج بايد آسان شود و تا نشود بقيه قرص آسپرين كه مصرف مي‌كنيم، بهترين كار براي دولت و ملّت آسان كردن امر ازدواج است، يك زماني مسجدسازي و مدرسه سازي ثواب داشت كه الآن هم دارد ولي در هر شهري گروهي از تجّار بايد وام ازدواج بدهند از طريق بانكها و جهازيه و مهريه‌ها سبك شود. ما ازدواج را مشكل كرده بر سر ارتباط حرف مي‌زنيم، بايد ازدواج را آسان تا ارتباط حلال شود.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 715
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست