responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 711

موضوع: پرسش و پاسخ(1)

تاريخ پخش: 77/10/01

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

گفتيم امسال در خدمت عزيزان پاسخ به سؤالات داشته باشيم. سؤالاتي فردي و در حد صد و 200 نفر يا سؤال همه است. در اين جلسه سؤالاتي را جواب مي‌دهيم كه مربوط به عبادت است.
اول معناي عبادت: يعني كارهاي انسان رنگ خدايي داشته باشد، نه تنها نماز و روزه قبول درگاه خدايي باشد، بلكه عملگي و بنايي هم بايد قبول درگاه الهي شود.
حضرت ابراهيم(ع) براي ساخت خانه خدا بنا شد و اسماعيل(ع) همه عمله، مي‌فرمايد: (وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ) (بقره /127) بعد مي‌فرمايد: «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ» خدايا از ما قبول فرما.
پس هرچيز كه رنگ عبادت و در راه خدا باشد عبادت است، بنابراين ممكن است يكي در مغازه براي خدا كار كند وديگري در مسجد و جبهه براي خدا نباشد، ممكن است يكي هم قرآن بخواند ولي به قصد ريا و خودنماييباشد، دستور خداست انجام مي‌دهد، نه اينكه ديگران ببينند و يا بشنوند. حال سؤال:

1- خداوند به عبادت ما نياز ندارد

سؤال اول: آيا خداوند به عبادت ما نياز دارد؟
جواب: اين سؤال از طرف افراد زيادي مي‌شود.
قرآن مي‌فرمايد: (إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَميعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَميدٌ) (ابراهیم /8)
(در جاي ديگر می فرماید (إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ) (عنکبوت /6) اگر كافر شويدشما و هركس كه در زمين است همه، خداوند بي نياز ستايش شده است. (بي نياز از عالميان است. مي‌گويد:
گرجمله كائنات كافر گردند *** بر دامن كبرياييش ننشيند گرد
مثال: اگر استاد سفارش به درس خواندن مي‌كند، آيا درست است كه شاگردي بگويد: شما به درس خواندن ما نيازداريد؟ استاد چه نيازي دارد.
مثال: اگر پدر و مادر براي رشد و جلوگيري از ضرر و سقوط فرزند را امر و نهي مي‌كنند، فرزند بگويد: آيا شما به اين كارها نياز داريد؟
مثال: اگر مهندسي می گويد: خانه هايتان را رو به روي خورشيد بسازيد، بگوييم: آيا خورشيد نياز دارد؟ همه خانه‌ها رو به خورشيد يا پشت به خورشيد باشد براي او فرقي نمي‌كند.
حال همه مردم عبادت خدا را كرده يا ترك كنند در خدايي خدا اثري ندارد.
پس هرگز خداوند به عبادت ما نياز ندارد، بلكه خلق خدا هم به بشر نياز ندارد.
مثلاً زمين به ما نياز دارد يا ما به زمين، اكسيژن به ما نياز دارد يا ما به آن، ماهي به ما نياز دارد يا ما به ماهي، جنگل به ما يا ما به جنگل نياز داريم. پس عبادت ما نشانه نياز خداوند به عبادت ما نيست بلكه ما ضعيف و در همه حال به لطف ورزي و محبت و توجه خداوند نياز داريم در همه حال.

2- فلسفه عبادت و ريشه‌هاي آن

سؤال دوم: پس اگر خداوند نياز به عبادت ما ندارد، پس چرا بايد عبادت كرد؟ فلسفه و دليل آن چيست؟
جواب: جواب در سؤال اول بود كه اگر خورشيد به خانه‌هاي ما نياز ندارد پس ما براي نياز خود خانه‌ها را رو به خورشيد مي‌سازيم و درس خواندن هم نياز ما مي‌باشد.
ريشه‌هاي عبادت كدام است؟
الف) معرفت و شناخت: چون عظمت او را شناختم
علامه طباطبايي در خيابان راه مي‌رود اگر كسي او را نشناسد ممكن است بي توجهي هم بكند ولي اگر او را شناخت، او را احترام مي‌كند. فلسفه اين احترام معرفت و شناخت است.
فردي در ميان دانش آموزان نشسته مثل بقيه كسي توجه ندارد يكي مي‌گويد فلاني را مي‌شناسيد نفر اول درمسابقات بين المللي و در مسابقات بسياري مدال طلا گرفته، همه او را احترام مي‌كنند و تعظيم.
معرفت و شناخت انسان را به تعظيم و كرنش وامي دارد.
ب) چون به ما نعمت داده:
فردي از من سؤال مي‌كند من ابراز و اظهار خستگي مي‌كنم و عذرخواهي، مي‌گويد فلاني يادت رفته من فلان مورد به شما كمك كردم، زماني كه فهميدم از طرف او نعمتي و كمكي شده فوري اظهار تشكر و آمادگي براي كمك به اومي كنم، زماني كه فهميدم بر من حق دارد تواضع مي‌كنم، يكي از دلائل عبادت خداوند آن است كه ما بفهميم كه خداوند بر ما نسبت به دادن نعمتها حق دارد.
ممكن است خيلي از پدر و مادرها، مربيان و اساتيد دانشگاه اين سؤال را داشته باشند كه:

3- عشق به عبادت

چه كار كنيم كه افراد عاشق خداوند و در نتيجه او را عبادت كنند؟ جواب را خداوند فرموده به حضرت موسي(ع) كه اگر نعمتهاي مرا براي مردم برشماري، آنها عاشق مي‌شوند و علاقمند.
دوستي داشتم ضد انقلاب شد. روزي به ديدار او رفته و علت پرسيدم، گفت: آخر فلان مورد پارتي بازي فلان و فلان وفلان خلاف صورت گرفته، حدود بيست نقطه ضعف نوشت، به او گفتم اطلاعات شما كم است. حدود سي نقطه ضعف هم به او اضافه كردم شد پنجاه نقطه ضعف براي جمهوري اسلامي گفت: پس چه جوابي داري؟ گفتم: حالا خدمات، چقدر دانشگاه و كتابخانه، روستاها، آب و برق و گاز، پيشرفتهاي علمي و صنعتي و بين المللي و… همه اينها همه بوده، شما و جمع و تفريق كنيد بعد قضاوت، قبول كرده و گفت شما چرا دير به منزل ما آمدي، گفتم بله مقصر من هستم كه نيامده‌ام اين حرفها را زودتر به شما بگويم.
مثال: پسر و دختري كه در خانه در مقابل پدر و مادر گردنكشي مي‌كنند، اگر پدر و مادر زحماتي كه درباره آنها كشيده‌اند براي او توضيح دهند، آنها آرام و تسليم شده و احترام مي‌گذارند.
ج) نياز انسان و بشر:
انسان پناهگاه مي‌خواهد و انس و اميد و آرامش، و عبادت اميد و انس با خداوند است، و زنده كردن روحيه توكل واميد است.
پس خداوند نياز به عبادت ما ندارد، و اينها هم بركات عبادت است. البته خلاصه جواب داديم.

4- عبادن فقط خدمت به خلق نيست

سؤال سوم: آيا خدمت به مردم جاي نماز و روزه را مي‌گيرد يا خير؟
جواب: شعري است كه مي‌گويند: عبادت به جز خدمت خلق نيست، و اين اشتباه است.
البته هست افرادي در جامعه كه اهل عبادت نيست ولي اهل خدمت به فقرا و اسيران و خانواده شهدا است.
مثال: اگر انسان سيب ميل كند خاصيت آن به جاي انگور هست؟ خير هر كدام مزه و خاصيت خود را دارند، و آيا وزنه برداري خاصيت شنا را دارد؟ خير، هر كدام به جاي خود.
حرف زدن با خدا٬ خود منظور و مقصودي است، البته دين كه پزشكي نيست، كه هر پزشكي ممكن است يك تخصص داشته و كار به تخصص ديگري نداشته باشد مثل متخصص گوش يا چشم، دين تخصصي نيست بلكه همه چيز در آن است.
الف) خدمت به خلق، كه در عبادت نهفته است، همه مي‌دانيد كه حضرت اميرالمؤمنين(ع) در ركوع نماز انگشتر به فقير داد، و خداوند در قرآن چندین مرتبه نماز و زكات را به همديگر گره زده يا با هم ذكر نموده، و اگر كسي نماز بخواند و زكات نداده و به فقرا كمك نكند نمازش قبول نيست.
حديث اينكه نماز و زكات با هم وگرنه قبول نيست مثل: زني كه با يك جفت گوشواره نه با يكي عروسي مي‌رود. مثال: جفت ريل براي راه رفتن قطار با يكي راه نمي‌رود.
ب) روزه: يكي از فلسفه‌هاي روزه اين است كه گرسنگي را به ياد فقرا و خدمت به خلق تحمل كن.
ج) حج: بر هر حاجي واجب است يك گوسفند ذبح كرده و به فقرا هديه كند و عيد فطر سه كيلو گندم هر نفر به فقرا.
زكات: كمك به خلق است.
خمس: هر يك ميليون مازاد بر خرج سال دويست هزار تومان بايد بدهد، و اين كمك به خلق است.
جهاد: عده‌اي ياغي در مقابل مردم طغيان مي‌كنند.
قرآن درباره جهاد مي‌فرمايد: (فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ) (توبه /12) با پيشوايان كفر جنگ كنيد.
طاغوت را از ميان برداريد، تا راه براي مردم باز شود، آيا امام خميني(ره) كه شاه را برداشت خدمت به خلق نكرد، فكرمي كند كه اگر چند ريال به فقير و يك سيگار به ديگري و بستني و پتو، بعد هم نماز نخوانده و مي‌گويد: خدمت به خلق، پس خدمت به برداشتن طاغوت است.
پس همه اينها در عبادت هست و هر عبادتي يك خاصيتي دارد، بايد همه باشد و هر چيز به جاي خود.

5- شكل و ساختار يكسان عبادت

سؤال چهارم: چرا عبادت بايد به شكل خاص و مثلاً نماز صبح دو ركعت است؟
جواب: عبادتها مثل نماز يوميه به شكل مخصوصي و در بيست و چهار ساعت چند ساعت اين عبادت انجام مي‌شود، بقيه هركسي به شكلي مي‌تواند عبادت و خدمت كند، از راه‌هاي فكر، كمك به فقرا، آسفالت جاده، وام دادن، و در اين راه‌ها شيوه مخصوص نيست جز عبادت آن هم در چند دقيقه و ديگر اينكه:
اگر عبادت به اختيار خود انسان باشد هركسي به شكلي و چه بسا خرافات هم داخل مي‌شود. مثل آن چوپان كه به خدا مي‌گويد كجايي كه سرت را شانه كنم، و… مثل: احترام كه هركسي به شكلي، يكي دست به سينه، و يكي «صبحكم اللّه بالخير و… »و ديگر اينكه: هماهنگي مي‌شود بين همه، مثل خلبان‌ها كه همه بايد به برج مراقبت به يك زبان و آن هم انگليسي تماس گرفته وصحبت كنند و اين يك هماهنگي است. پس دوري از خرافات و هماهنگي و هركس به هر شكل در كارهاي متفرقه كه مي‌تواند.

6- استمرار و دائمي بودن عبادت

سؤال پنجم: بعضي‌ها مي‌گويند: ما به مرحله‌اي رسيده‌ايم كه احتياج به نماز نداريم؟ جواب: هستند بعضي‌ها كه مي‌گويند: ما نماز نداريم، نياز داريم، مثل بعضي صوفي ها.آيه‌اي هم در قرآن داريم: (وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقينُ) (حجر /99) عبادت تا به يقين برسد.
يا تفسير از عبادت مثل جرثقيل است كه ما گاهي به آن نياز داريم. همين كه سقف را به پا كرديم ديگر كار نداريم يا مثل تنفس كه در هر حال به آن نياز داريم تا بشر هست به اكسيژن نياز دارد.
بايد ديد تلقي از عبادت چيست؟ پناه بردن به خدا كه معناي عبادت هست هميشه مورد نياز انسان است. قرآن مي‌فرمايد: (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) (رعد /28)عبادت تشكر است و تا انسان از خداوند نعمت مي‌گيرد بايد تشكر كند. مثال: نمي‌شود گفت به كارگرها يكسال حقوق بدهيد و يكسال حقوق ندهيد، خير تا كار هست حقوق هم بايد باشد، وتا نعمت هست تشكر هم هست. پس عبادت، انس و شكر و پناه بردن، و آرامش روح است، و انسان هميشه به اينها نياز دارد. جواب آيه چيست كه «عبادت كن تا به يقين برسي»
مثال: اگر گفتند نردبان بگذار تا بالاي درخت بروي، معنايش اين نيست كه وقتي رفتي بالاي درخت ديگر به آن نيازي نيست، خير. هميشه نياز به پيامبر و علي (ع) هست.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 711
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست