responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 636


1- رعايت حقوق كارگران بر اساس عدل و انصاف
2- رعايت حقوق حيوانات در توليد گوشت و پوست
3- حفظ منابع طبيعي و محيط زيست
4- دوري از اسراف و تبذير و هدر دادن منابع
5- اقدام عملي در كنار مطالعات علمي
6- رعايت سلامت فرد و جامعه در توليد
7- رعايت انصاف و عدالت در توزيع

موضوع: بايدها و نبايدها، در توليد و توزيع كالا

تاريخ پخش: 26/02/92

 

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

در اين جلسه مي‌خواهيم بك جملاتي بگوييم به توليد كنندگان و توزيع كنندگان. كشاورزان، كارخانه‌دارها، كارگرها، همه اينهايي كه اهل يك حرفه هستند و توليد مي‌كنند. نجّار هستند، بنّا هستند، ساختمان توليد مي‌كنند. حتي علم توليد مي‌كنند، تحقيق مي‌كنند. كساني كه يك چيزي را كه نبوده بود مي‌كنند. ساختمان نبود، بود شد. اين در و پنجره نبود، بود شد. اين فرش نبود، فرش را توليد كرديم. گندم نبود، ميوه نبود، جملاتي براي توليدكنندگان كه ميليون‌ها آدم هستند و جملاتي هم براي توزيع كنندگان. توزيع كنندگان، گمرك‌ها، كاميون‌ها، كشتي‌ها، بازارها، خيابان‌ها، پاساژ‌ها، تمام اينهايي كه اجناس توليد شده را بين مردم پخش مي‌كنند. اين تذكرات است، توليد كنندگان و توزيع كنندگان. براي مصرف كنندگان هم يك بخشي است كه در 27، 28 دقيقه الي نيم ساعت همه را بگويم. حالا فعلاً يك تذكراتي مي‌دهيم.

كسي نگويد ما استاد دانشگاه هستيم يا معلم هستيم. اين بحث امروز به درد ما نمي‌خورد. بحث‌ها به درد همه مي‌خورد «إِنْ شاءَ اللَّه‌». چون از خودم نيست، از قرآن است.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‌»، موضوع: توليدكنندگان، توزيع‌كنندگان. حالا مصرف را هم مي‌نويسيم. شايد توانستيم بگوييم. مصرف‌كنندگان! اما توليد‌كنندگان.

1- رعايت حقوق كارگران بر اساس عدل و انصاف

راجع به توليدكنندگان: 1- استثمار حرام، استثمار يعني چه؟ يعني يك كسي را وادار كنيم كار كند پولش را ما بخوريم. مثلاً خياطي پارچه را مي‌گيرد و به شاگردانش مي‌دهد مي‌دوزند. از مشتري يك مبلغ خوبي مي‌گيرد، يك خرده‌اش را به اين كارگرها و خياط‌ها مي‌دهد. باقي را خودش برمي‌دارد. از كار ديگران سود مي‌برد. اگر اين يك نقشي داشته باشد حلال است. مثلاً مغازه‌اي را اجاره كرده، آب و برق مي‌دهد، دوخت را نظارت مي‌كند، بُرش مي‌دهد قيچي را، برش مي‌زند. اگر يك نقشي در اين توليد دارد حلال است. اگر هيچ نقشي ندارد استثمار است و ممنوع است.

2- رعايت حقوق حيوانات در توليد گوشت و پوست

يك مثال ديگر، خانه‌اي اجاره مي‌كند به مبلغي، بعد همين خانه‌اي را كه اجاره كرده به كس ديگري مي‌دهد به مبلغ بيشتري، كاري هم در اين خانه كردي؟ يكوقت مي‌گويي: اين خانه كولر نداشت، من كولر گذاشتم. آب نداشت، گاز نداشت، برق نداشت، در نداشت، پنجره نداشت، نقشه‌اش را عوض كردم، بنايي كردم. اگر سهمي در خدمات دارد، حلال است. اما اگر هيچ سهمي ندارد، همينطور منطقه‌اي را اجاره مي‌كند، هفت ميليون اجاره مي‌دهد و اين وسط دوميليون مي‌خورد. هيچ نقشي ندارد. استثمار ممنوع! اين براي آدم‌ها.

ظلم به حيوان‌ها ممنوع! گاهي انسان به حيوان ظلم مي‌كند. مثلاً كلاهي توليد مي‌كند از پوست فلان حيوان. بچه ببرها را مي‌كشد، كه از پوست بچه ببرها كلاه درست كند. حيواني را مي‌كشد كه از پوست حيوان لباس تهيه كند. حيواني را از بين مي‌برد، خوب اين بچه گوسفند، اين دهها كيلو گوشت است. تو اين بچه گوسفند را مي‌كشي براي اينكه يك پولدار مي‌خواهد كلاهش از پوست اين بچه باشد. به خاطر هوس يك بچه پولدار شما دهها كيلو گوشت يك امت را كه مي‌تواند توليد گوشت كند از بين مي‌بري. از نظر توليد به حيوان‌ها ظلم شود. حرام است!

ما نماز هم كه مي‌خوانيم، به ما گفتند: اگر سگي تشنه است حق نداري وضو بگيري. بايد آب را به سگ بدهي و تيمم كني و نماز بخواني. يعني حتي در بهترين كارها كه نماز است مي‌گويد: حيوان‌ها يادت نرود. به ما گفتند: اگر حيواني خواب است، شكار نكن. اگر حيواني بال ندارد نگير. نامردي است كه تو حيواني را كه بال ندارد مي‌گيري. شب حيوان را نگير. روبروي حيوان سر حيوان را نبر. اگر حيواني را كتك بزني تا بميرد گوشتش حرام است. آيه قرآن است: (وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَة) (مائده/3) اگر حيواني شاخ بخورد، بميرد گوشتش حرام است. اگر حيواني از بلندي در چاه افتاد و مرد گوشتش حرام است. (وَ الْمُتَرَدِّيَة) آيه قرآن است. اگر حيواني را با سنگ كشتي، بايد با آهن بكشي. بايد با چاقو باشد. اگر يك چيزي است سرش تيز نيست، يعني با زجر اين حيوان را كشتي گوشتش حرام است. توليد گوشت به چه قيمت؟ به قيمتي كه سم در دريا بريزيم، ماهي‌ها بميرند و بعدماهي‌ها را شكار كنيم. (ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاس‌) (روم/41) توليد كننده‌ها، استثمار مردم حرام. ظلم به حيوانات، استفاده از حيوانات طوري نيست ولي ظلم به حيوان ممنوع.

يك حيواني را بار زياد بارش كرده بودند. حضرت ديد اين حيوان خيلي بارش سنگين است. فرمود: صاحب حيوان خودش را براي جواب قيامت آماده كند. چه حقي داري به حيوان ظلم كردي؟

يك كسي يك چيزي درست كرده بود شبيه باغ وحش. ما رفتيم بازديد ديدم كه يك كبكي، يك حيوان پرنده‌اي بود اندازه‌ي يك مرغ كوچك، نمي‌دانم چه بود. اين كنار اتاق همينطور بود. گفتم: اين اينجا چه مي‌كند؟ گفت: اين عقاب است بايد گوشت تازه بخورد. اين عقاب هست هروقت كه گرسنه شد خودش اين مرغ را مي‌گيرد، مي‌كشد و با گاز و دندان مي‌خورد. چون بايد گوشت تازه بگيرد ما هميشه يك پرنده‌ي گوشت تازه را كنار اين مي‌گذاريم. گفتم: بسيار كار غلطي مي‌كنيد! مي‌داني چطور جهنم خودت را داغ مي‌كني؟ براي اينكه پول از مردم بگيري باغ وحش درست كردي. و بعد براي اينكه اين حيوان گوشت تازه بخورد، هميشه چند تا پرنده را در حال ترس، اين همينطور نگاه مي‌كند كه قاتلش اين است. هر لحظه ممكن است او را بخورد. ما گاهي وقت‌ها سيلي‌هايي مي‌خوريم به خاطر نفهمي‌هايمان. نمي‌دانيم كه اين ترس، مي‌شود حيواني را ترساند؟ اصلاً مي‌شود حيواني را ترساند؟ ظلم به حيوان حرام است.

3- حفظ منابع طبيعي و محيط زيست

ظلم به طبيعت، گاهي كساني توليد مي‌كنند، اما ظلم به طبيعت مي‌كنند. نابود كردن طبيعت! توليد چوب به چه قيمتي؟ جنگل‌ها را اره كنيم؟ مزارع را از بين ببريم؟ توليد طبيعت، حديث داريم (إِنَّكُمْ مَسْئُولُونَ)همه شما مسؤول هستيد. «حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِمِ» (بحارالانوار/ج32/ص7) از مناطق زمين مسؤول هستيد. اين منطقه زمين بيكار بود. اين منطقه زمين آباد بود. قرآن يك آيه دارد مي‌گويد: وقتي آدم فاسق حكومت را به دست گرفت، (يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْل‌) (بقره/205) يعني كشاورزي را از بين مي‌برد. درآمدش بيشتر است، خيلي خوب حالا درآمدش بيشتر است بايد مثلاً ما اين كار را بكنيم به چه قيمتي؟

فاسد كردن آب، كسي در آب آشاميدني رفته بود. غسل مي‌كرد، يك نهر آب تميزي بود، مردم از آن آب مي‌خوردند. امام فرمود: در اين آب آشاميدني غسل مي‌كني؟ «وَ لَا تُفْسِدْ عَلَى الْقَوْمِ مَاءَهُم‌» (وسايل‌الشيعه/ج1/ص177) تو حق نداري آب مردم را فاسد كني. شنا در اينجا ممنوع است. اين آب آشاميدني است. تو حق نداري در اين آب بروي غسل كني.

خانه را جارو مي‌كنيم، زباله‌ها را در رودخانه مي‌ريزيم. اصلاً فاضلاب را در دريا مي‌ريزيم. مي‌شود راه فاضلاب را به دريا باز كرد؟ ظلم به طبيعت حرام است.

4- دوري از اسراف و تبذير و هدر دادن منابع

اسراف و تبذير، تبذير از بذر است. بذر را مي‌پاشند. تبذير يعني آدم مالش را بريز و بپاش كند. يكي از كارهاي غلطي كه در ايران مي‌شود اين است كه اتاق‌هاي مدير قالي مي اندازند، آقاي مدير هم با كفش روي قالي مي‌آيد. اين آقاي مدير در خانه‌اش هم با كفش روي فرش مي‌رود؟ در خانه كفش‌اش را مي‌كند. منتهي اينجا چون پول بيت‌المال است با كفش روي قالي‌ها راه مي‌رود. اگر هم كسي كفشش را بكند، مي‌گويد: دهاتي است. من متمدن هستم. نخير تو گنهكار هستي، اين دهاتي متديّن است. اينها همه عوض مي‌شود. ژست‌هايي كه مي‌گيريم، همين‌جا يك لامپ كافي است، چرا همه سالن روشن باشد؟ همان منطقه‌اي كه مي‌خواهي بخواني لامپ بالاي سرت روشن باشد. آقا پولش را مي‌دهم، پولش را هم بدهي گناه است. شما اگر حمام رفتي، آب زيادي ريختي به حمامي هم پول زيادي دادي، پول دادن دليل بر اين نيست كه شما گناه نكردي، به حمامي بايد پول زياد بدهي كه آب زياد مصرف كردي، اما در عين حال گناهش هم سر جايش است. اينطور نيست كه حالا بتوانيم با يك فرمول اينها را حل كنيم.

يك كسي ازدواج كرد، زنش سه ماهه زاييد. آمد نزد پدرخانمش گفت: دختر شما قبل از من ازدواج كرده است؟ گفت: نه! گفت: پس چرا سه ماهه زاييد؟ گفت: چند وقته بايد بزايد؟ گفت: حداقل نه ماه. گفت: بنشين. نشست. گفت: چند تا سؤال مي‌كنم جواب بده. چند ماه است تو شوهر دختر من شدي؟ گفت: سه ماه. گفت: اين يكي. سه ماه است تو شوهر او شدي. چند ماه است كه دختر من زن تو شده است؟ چند ماه است تو شوهر او هستي، چند ماه است او زن تو است؟ گفت: سه ماه. گفت: چند ماه است با هم زن و شوهر شديد؟ گفت: سه ماه. گفت: سه سه ماه؟ نه ماه. (خنده حضار) گفت: بله رياضي شما درست است، اما سوءظن من هم سر جايش است.

اينطور نيست كه شما بگويي: پولش را مي‌دهم، حرام خدا حلال شود. مثل جوان‌هايي كه حلقه طلا دارند. مي‌گوييم: حلقه طلا براي مرد حرام است. نماز هم با آن باطل است. مي‌گويد: آقا نامزدي است. مي‌گوييم: حالا اگر گفتيم: نامزدي است حرام خدا حلال مي‌شود؟

يكوقت در تلويزيون چند سال پيش اين را گفتم. گفتم: يك كسي جگر روي منقل گذاشت و شروع به باد زدن كرد. آتش، يك مرتبه گربه‌ها جمع شدند. به گربه‌ها گفت: بلال است بلال! (خنده حضار) فكر كرد اگر به جگر بگويد: بلال، گربه‌ها مي‌روند. حالا اگر، حلقه طلا براي مردها حرام است، بگوييم: نامزدي، نامزدي، نامزدي! با كلمه‌ي نامزدي حرام خدا حلال نمي‌شود.

عروس شب اول عروسي‌اش به خاطر اينكه موهايش به هم نريزد، آرايش‌اش خراب نشود، نماز نمي‌خواند. مي‌گويد: بروم وضو بگيرم همه به هم مي‌خورد. آغاز زندگي‌اش با ترك نماز است. آغاز زندگي‌اش با ضايع كردن نماز است. خوب وقتي خدا مي‌بيند اين آغاز زندگي نماز را ضايع مي‌كند، اين هم ضايع مي‌شود. هرچه زن و شوهر مي‌دوند به جايي نمي‌رسند. نمي‌دانند از كجا مي‌خورند. مي‌گويد: امسال، سال بدي بود. چرا سال بدي نباشد؟ اول سال ماهي قرمز را در شيشه كرديد؟ اين ماهي مي‌خواهيد شنا كند، چرا در قفسش مي‌كني، ماهي قرمز سال تحويل. اين ماهي حق شنا دارد، چرا محل شنا را براي اين تنگ مي‌كني؟ تو كه به ماهي تنگ گرفتي، خدا زندگي‌ات را تنگ مي‌گيرد. يك شب بحث پسته، يك شب بحث دلار، يك شب بحث ماشين، يك شب بحث سبزي، همه دولت و ملت مي‌دويم ما سيلي مي‌خوريم به خاطر خلاف‌كاري‌هايمان، نمي‌فهميم از كجا مي‌خوريم؟ گير ما همين است. نمي‌دانيم از كجا مي‌خوريم. اول سال، آغاز سال، با اينكه حق طبيعي يك ماهي را از ماهي… خوب اينها حساب و كتاب دارد.

حضرت فرمود: اين حيوان را كه اذيت مي‌كني، جواب خودت را براي قيامت آماده كن. من بارها اين را گفتم. كه يك حاجي اگر زودتر از باقي حاجي‌ها مكه آمد، امضايش را قبول نكنيد. براي اينكه معلوم مي‌شود اسبش را در راه مكه دوانده است كه زود مكه آمده است. و كسي كه حتي در راه مكه اسبش را خسته كند، امضايش از اعتبار مي‌افتد، در دادگستري. ما حق نداريم حتي در راه مكه به حيوان اذيت كنيم.

اگر يك حيواني اذيت نمي‌كند، شما حق نداري اذيتش كني.اگر كسي روي هوا و هوس شكار مي‌رود، برويم تفريحي. تفريحي يك آهو را هم مي‌زند. شكار تفريحي گوشتش حلال است؟ از مراجع بپرسيد. شكار حلال است، اما شكار تفريحي چطور؟ اينها توليد است. توليد گوشت شكار، توليد چوب، توليد تخم مرغ، توليد مرغ، توليد چه و توليد چه…

توليد لغو، توليد ما لغو باشد. يعني خروجي نداشته باشد. كارهاي لغو، مثل چه؟ مثل اين جوان‌ها كه يك زنجير دست مي‌گيرند حدود چهل سانت است. اينطور مي كنند، تمام كه شد اينطور مي‌كنند. خوب اين در حال حركت است ولي حركت لغو. يعني دو ساعت هم حركت كند چيزي از اين درنمي‌آيد. توليد كارهاي لغو!

بعضي از سفره‌ها را ما ديديم خانم وقتش را صرف مي‌كند از اين ترب گل درست مي‌كند. مي‌گذارد در سبزي، مهمان هم نگاه مي‌كند در دهانش مي‌گذارد، هيچي! آخر چيزي كه عمر يك دختر جوان صرف آن شده و اين را شكل گل درآورده، بعد از دو سه دقيقه هم زير دندان له مي‌شود. ترب را بشوييد خرد كنيد. ديگر چرا وقتت را صرف مي‌كني كه اين گل…

يك كسي مدتي به اين پرتقال ور مي‌رفت تا بالاخره اين را يك طور خاصي از پوست درآورد. گفتم: بيكاري اينها براي زندان خوب است. يكوقت آدم ده سال زندان مي‌افتد، وحشتش مي‌گيرد، (خنده حضار) خوب بنشيند با پوست پرتقال…

يك كسي مي‌گفت: من قرآن را، يك آيت الكرسي را روي برنج نوشتم. گفتم: خوب چه كسي مي‌خواهد اين را بخواند؟ يك آيت‌الكرسي روي برنج را چه كسي مي‌خواهد بخواند.

يك بنده خدايي در… لامش را گفتم مي‌ترسم معلوم شود كجاست. كدام شهرها اولش لام دارد؟ لندن، خيلي خوب… ديگر باقي‌اش را نگويم. ما داريم آدم‌هايي را كه حتي پژوهش مي‌كنند ولي پژوهش‌هاي بي‌فايده. يعني تحقيق مي‌كند ولي خوب تحقيقش…

ديشب، پريشب، يك جايي بوديم. يك نفر گفت: آن تبري كه حضرت ابراهيم بت‌ها را شكست، الآن كجاست؟ (خنده حضار) واقعاً آن تبر بايد در كله‌ي همين آدم بخورد. (خنده حضار) كه تمام مشكلات مردم حل شده، فقط دنبال تبر حضرت ابراهيم مي‌گردند.

بعضي از سؤالها جز احمقي هيچ لقبي نمي‌شود به آن داد. كتاب‌هايي گاهي نوشته مي‌شود. كارتن كارتن براي من مي‌آيد، حالا نمي‌گويم چه كسي چاپ مي‌كند و از كجا مي‌آيد؟ آبروريزي است، آخر هرچه هم بگوييم، به خودم مي‌افتد. بعضي از ما يك تحقيقاتي مي‌كنيم كه هيچ خاصيتي ندارد. هيچ باري ندارد. متأسفانه بايد اين را بگويم. توليد لغو!

5- اقدام عملي در كنار مطالعات علمي

مي‌نشينيم راجع به اذان مثلاً ببينيم چند تا روايت داريم. از پيغمبر راجع به اذان، 2- چند تا روايت از اميرالمؤمنين، 3- چند تا روايت از فاطمه زهرا، از امام صادق، از امام كاظم، چند تا روايت از سني‌ها و چه و چه. يك كتاب راجع به اذان. مي‌گويم: ببخشيد شما در عمرت اذان هم گفتي؟ مي‌گويد: نه. اينها سرگرمي‌هاي علمي است.

مي‌نشيند جدول روزنامه حل مي‌كند. خيابان دو حرفي قديمي تهران؟ فكر مي‌كند بعد مي‌گويد: خيابان ري. خوب چه مشكلي حل شد؟ اگر نمي‌فهميدي چه خاكي بر سرمان مي‌كرديم. حالا كه فهميدي چه مشكلي را حل مي‌كني؟ توليد لغو!

توجه به انصاف، اين ديگر هم در… واقعاً اين چقدر تمام شد كه مثلاً شما يك چنين نرخي روي آن گذاشتي؟ تولد به انصاف، اين انصاف است؟ امام رضا فرمود: بايد كارهايتان را در نماز جمعه بگوييد. كدام مدير عامل و كارخانه هركدام در نمازها آمدند و گفتند: آقا اين جنسي كه من توليد كردم، اينقدر مواد خامش است. اينقدر پول كارگر دادم، اينقدر پول مواد دادم، اينقدر هم براي حمل و نقل است. اينقدر هم براي انبارداري است، سود من هم اينقدر است. هركس توانست سودش را در نمازجمعه بگويد، حلال است. امام رضا فرمود: هرچيزي را كه رويش نمي‌شود در نماز جمعه بگويد، پيداست يك چيزي دارد.

بنده بايد پول منبرم، پول سخنراني‌ام طوري باشد كه بتوانم در نماز جمعه بگويم. اگر يك پولي گرفتم كه رويم نشد در نماز جمعه بگويم پيداست اين لقمه‌ها گير دارد، چون نمي‌تواني در نماز جمعه بگويي. انگشتر من بايد قيمتي باشد كه بتوانم در نماز جمعه بگويم. اما اگر نرخ انگشتر من، نرخي بود كه در نماز جمعه خجالت كشيدم بگويم، پيداست اين انگشتر گير دارد. علامت اينكه كار ما صاف است يا صاف نيست اين است كه جرأت داري در نماز جمعه بگويي يا نه. اين علامت خوبي است. بعضي‌ها مي‌گويند: آقا ما در خمس بدهكار نيستيم. مي‌گوييم: چرا؟ مي‌گويد: من هرچه گير مي‌آورم خرج روزمره است. اصلاً پس‌انداز ندارم كه خمس داشته باشم. مي‌گويم: روزمره وقتي خمس ندارد كه طبيعي باشد. اگر خرج روزمره‌ات هم طوري باشد كه كسي سوت كشيد، خمس دارد. مثلاً خانه‌ي شما فرش باشد خمس ندارد. اما اگر يك قالي‌هاي قيمتي انداختي كه هركس مي‌آيد اين قالي اين است… اوه!!! هركس سوت كشيد خمس دارد. نمي‌شود گفت: اين فرش من است. اين فرش هم خمس دارد. آن فرشي كه خمس ندارد، فرشي است كه سوت نداشته باشد. هرچه سوت نداشت، خمس هم ندارد. هرچه بگوييد… سوت داشت، خمس دارد. بالاي سر خانه‌ي بنده يك لامپ باشد، خمس ندارد. اما اگر يك لوستر گران قيمت باشد هوووو… اين خمس دارد.

در خانه يك تلويزيون بس است. حالا اگر دو گروه هستند، دو تا تلويزيون. مثلاً اگر يكوقت يك خانه‌اي است كه دو گروه زندگي مي‌كنند. اما اگر هر اتاق يك تلويزيون بود. هر اتاقي يك چيزي بود. اين ديگر… ماشين شما چند است؟ سوت كشيدند، خمس دارد. سوت نكشيدند خمس ندارد. علامت خمس سوت مردم است. سوت مردم به زبان من. در رساله ننوشتند سوت. در رساله نوشتند در شأن تو باشد. اگر در شأن تو باشد خمس ندارد. شأن يعني چه؟ شأن يعني ببينند سوت نكشند. اين چادر چقدر مي‌ارزد؟ تا اين مبلغ را كسي سوت نمي‌كشد. خمس ندارد. اما اگر يك چادر را بيش از اين مبلغ بود مردم سوت كشيدند، خمس دارد. انصاف!

6- رعايت سلامت فرد و جامعه در توليد

در توليد بايد سلامتي فرد را در نظر بگيريم. اداره‌ي دخانيات و كارخانه‌هاي توليد سيگار. سيگار هم ظلم به خود است، هم ظلم به بغل دستي است. اسلام مي‌گويد: هركس مي‌خواهد نماز جمعه برود، از شب جمعه پياز نخورد. براي اينكه بوي پياز شب جمعه ممكن است تا فردا ظهر در دهانش باشد، آن كسي كه كنار او باشد اذيت شود. كسي كه سيگار مي‌كشد خوب زنش سيگاري نيست، اذيت مي‌شود يك شوهر سيگاري كنار او مي‌آيد. ظلم است، بابا اين هوا براي بچه هم هست. شما كه هوا را دودي مي‌كني حق اين بچه را از بين بردي، تجاوز به حريم هوايي است. تجاوز به حريم هوايي كه حتماً از هواپيماهاي آمريكا نيست. شما هم كه هواي سالم را دود مي‌كني، اين بچه مي‌خواهد نفس بكشد. حق اكسيژن اين را از بين مي‌بريد. تاكسي براي همه است. مسجد و حسينيه و كلاس و اداره، كارخانه براي همه است. حق ندارند شانزده تا سيگاري بيايند هواي عموم را خراب كنند. تجاوز به حريم هوايي است. تجاوز به حريم هوايي يكي سيگار من است، يكي هواپيماي اف شانزده آمريكا است. هردو تجاوز است. ظلم گاهي گاز گرگ است، گاهي نيش پشه. پشه هم كه نيش مي‌زند او هم ظلم مي‌كند. گرگ هم كه حمله مي‌كند او هم ظلم مي‌كند منتهي حالا پشه به مقدار خودش ظلم مي‌كند، گرگ به مقدار خودش. اين آقا هم با دود خودش هواي… در توليد بايد مواظب باشيم. آيا خواهد شد يك زماني كشور ما سيگاري نداشته باشد و كارخانه سيگاري نباشد. و دولت دلش را خوش نكند به گرفتن ماليات. حساب كند چقدر توليد تنگي سينه و امراضي كه در اثر دود است. سلامت فرد، سلامت جامعه.

گاهي وقت‌ها جامعه سالم نيست. نبايد برج‌ها كه مي‌سازند اتاق‌ها به هم اشراف داشته باشد. اين آقا حمام رفته، همسايه قشنگ او را مي‌بيند. لخت شد و در حمام رفت. آشپزخانه‌ها اُپن بود. حالا ديگر همه زندگي اُپن شده. همه همديگر را مي‌بينند. (خنده حضار) آشپزخانه اُپن هم چيز خوبي نيست. فكر نكنيد هرچه مهندس‌ها مي‌فهمند كار خوبي است. مهندس‌ها وقتي فكرشان خوب است كه در خط خالقشان باشد. اين رقم ساختمان همه را بي‌حيا مي‌كند.

امام حسن و امام حسين كوچولو بودند، رفتند با لباس‌هايشان در رودخانه بروند. يك نفر گفت: بچه‌ها با اين لباس‌ها مي‌رويد در رودخانه لباس‌هايتان گلي مي‌شود. آب رود فرات، هرچه بوده. آب گلي است، لباس‌هايت گلي مي‌شود. گفتند: چه كنيم؟ گفت: بكنيد برويد. گفت: لباس ما خراب شود بهتر از اين است كه حياي ما خراب شود. من لباسم را بكنم لباسم سالم مي‌ماند ولي حياي من خراب مي‌شود. خيلي از ساختمان‌ها دختر و پسرها را بي‌حيا مي‌كنند. ساختمان بايد سلامت فرد، سلامت جامعه و اشراف به خانه‌ي همديگر را مراعات كند. اينها براي توليد كنندگان است.

7- رعايت انصاف و عدالت در توزيع

اما توزيع‌كنندگان. 1- چه چيزي را مي‌دهيم؟ عيب را مي‌پوشانيم. خدا مي‌گويد: (يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر) (طارق/9) روزي كه (يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر) امروز جنس را پوشاندي، چه مي‌گويند؟ گنجشك را رنگ مي‌كنيم به اسم قناري مي‌فروشيم. خيلي خوب، امروز عيب را پوشاندي. خدا در قرآن گفته: (يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر) يك زماني همه چيزهايي كه پنهان كردي، لو مي‌رود.

مال را زياد مي‌كند. مال زياد شد. بله! ولي دين كم شد. اين هم مهم است. حضرت آمد ديد يك كسي ساختمان را بلند مي‌سازد، فرمود: «رَفَعَ الطِّينَ»، گل‌ها را بالا برده، «وَ وَضَعَ الدِّين‌» (مستدرك/ج3/ص467) دين را پايين آورده است. مثل آدمي كه مي‌خواهد ميخ بكوبد، با قرآن دارد، عوض چكش با قرآن. يعني از قرآن كار چكش را مي‌كشد. با قرآن ميخ مي‌كوبد. بله ميخ فرو رفت، اما قرآن پاره شد.

خيرخواهي محو مي‌شود. محو خيرخواهي، تو كه سر مشتري كلاه مي‌گذاري يعني دوستش نداري. مردم هم مي‌فهمند كه جنس‌ها قلابي است، بعداً جنست را نمي‌خرند. خيرخواهي!

اطمينان، محو اطمينان، ببينيم آدم‌هايي كه جنس قلابي مي‌فروشند، اطمينان مردم را از بين مي‌برد. به چه قيمتي؟ تو يك ادم معتبري بودي حالا مي‌گويند: فلاني حقه‌باز است. اطمينان از بين مي‌رود به چه قيمتي؟

علاقه، محو علاقه، علاقه‌ها. مشتري وقتي فهميد، كلك به او زدي ديگر دوستت ندارد. دوستت نداشت سراغت نمي‌آيد دفعه‌ي بعد فروشت كم مي‌شود. گاهي وقت‌ها بعضي از صادرات ما در خارج آب مي‌رود. نگاه مي‌كنند مي‌بينند روي جعبه سيب‌هاي خوب است و ته آن سيب‌هاي پوسيده. يك قلم سود مي‌بريم. بعد مي‌گويند: ديگر از اين‌ها جنس نخريد. از اين بنگاه نخريد، كلاه بردار است.

محو سخاوت، شما يك جنسي را احتكار مي‌كني كه گران بفروشي. سخاوت و مردانگي كجاست؟ اين نامردي است، حديث داريم اگر كسي فقر به او فشار آورد و خانه‌اش را فروخت طلب شما را بدهد، نگذاريد خانه‌اش را بفروشد. حتي ورشكسته‌ها خانه‌شان را نگيريد. اموالشان را بگيريد به دادستاني بدهيد، به طلب‌كارهايش بدهند. اما خانه‌اش را از او نگيريد. ماشينش را از او نگيريد. نوكرش را از او نگيريد. چون ممكن است پيرمرد است، ويلچري است، مريض است، نابينا است. يك عصاكشي دارد، يك كسي را همراه دارد كه نمي‌تواند خودش، خودش را اداره كند. بايد يك كسي اين را ببرد، بياورد. سه چيز جزء مستثناهاي دِين است. دِين يعني بدهكاري. يعني هركس به هركس بدهكار است، اموال ديگرش را بفروشيد، بدهيد به طلب‌كارهايش، اما مسكن و مركب و نوكر. اين هم عرض كردم در شأنش باشد.

حضرت فرمود: من با منافق باشم، راحت‌تر هستم كه با محتكر باشم. اوه اوه اوه! زندگي با منافق شيرين‌تر از اين است كه با مردمي باشم كه جنس مردم را انبار كند، براي اينكه يك زماني گران شود بفروشد. حضرت فرمود: ملاقات با منافق براي من بهتر است از ملاقات با كسي كه جنس را احتكار كند.

ديگر چه؟ وقتي جنست قلابي است، مردم جنس ايراني‌ نمي‌خرند. آنوقت سراغ جنس خارجي مي‌روند. سراغ جنس خارجي يعني چه؟ يعني براي بيگانه كار توليد كنيم، ايراني بيكار باشد. جيب بيگانه را پر كنيم، جيب ايراني خالي باشد. براي بيكارهاي بيگانه كار توليد كنيم، بيكارهاي خود ايران به خاطر… اين به خاطر اين زرنگي‌هاست كه بعضي‌ها فكر مي‌كنند كه توانستيم سرهم‌بندي كنيم.

دروغ كه مي‌گويند گناه كبيره است، فقط با زبان نيست. يك چيزي را نشان مي‌دهد كه محكم است، بعد مي‌بيند محكم نيست. اين هم دروغ عملي است. بنده اگر با آب پياز اشك خودم را درآوردم، اين هم اشك قلابي است. ما اشك قلابي هم داريم. دروغ حتماً با زبان نيست. اين دروغ عملي است.

افرادي بُن دارند. اين فروشنده مي‌گويد: بن داري؟ خيلي خوب برو هرچه مي‌خواهي بردار. اگر پول داشته‌ باشي. بله حاج آقا بفرماييد. تا مي‌فهمند بن دارم، خيلي خوب برو هرچه مي‌خواهي بردار. خوب آنكه بن دارد، طبقه مظلومي است، فقيري است. بن به او دادند. شما فرق مي‌گذاريد بين آن كسي كه پول مي‌دهد يا آن كسي كه بن دارد.

اختلاط زن و مرد، به حضرت زهرا گفتند: يك نصيحت كن. بهترين زن كيست؟ گفت: بهترين زن آن است كه نه مرد او را ببيند، نه زن او را ببيند. يعني چه؟ يعني زن‌ها بروند در خانه بنشينند بپوسند؟ نه! يعني بيمارستان همه زن متخصص باشد. دبيرستان همه زن استاد باشد. اصلاً نيازي نباشد كه زن و مرد با هم قاطي شوند. نه معنايش اين است كه مردها همه‌كاره باشند و زن‌ها هيچ‌كاره. زن او را نبيند، مرد او را نبيند يعني چه؟ يعني هر گروهي بتوانند در فضاي خودشان راحت… در دبيرستان همه دبيرهاي باسواد باشند. در دانشگاه همه استادهاي باسواد باشند. اصلاً چادرشان را هم كنار بزنند با رنگ سفيد، با رنگ شاد با هم برخورد كنند. وقتي قاطي مي‌شويم مشكل مي شود. اختلاط!

موسي ديد يك گروهي سر چشمه آب مي‌دهند. اين دو دختر كنار هستند، پيش آنها رفت و گفت: چرا شما كنار هستيد. گفتند: پدرمان پير است نمي‌تواند چوپاني كند، ما چوپاني مي‌كنيم منتهي الآن سر چشمه برويم، تن ما به تن مردها مي‌خورد. ايستاديم مردها بروند ما برويم چوپاني كنيم. يعني كار كنيم اما تن ما به تن مردها نخورد.

ايامي كه مشتري نداريم مطالعه كنيم. بيكار ننشينيم. اينهايي كه گلاب مي‌گيرند، ديگ بار مي‌گذارند گلاب مي‌گيرند. گلاب كه تمام شد، آخر فصل گل يكي دو ماه بيشتر نيست. عرق بيدمشك مي‌گيرند. عرق بيدمشك فصلش تمام شد، عرق نعنا مي‌گيرند. عرق نعنا تمام شد، يعني حالا من نبايد اينجا بنشينم مثلاً هشت ساعت در مغازه نشستم از اين هشت ساعت، چهار ساعت مشتري دارم. آن چهار ساعت كه نداريم، حداقل اگر هيچ كار نمي‌توانيم بكنيم يك كتاب مفيدي مطالعه كنيم. خيلي خوب…

اگر مشتري از شما پرسيد كدام جنس از همه بهتر است، راست مي‌گويي. مي‌گويي: او از من بهتر است. به اميد روزي كه دكتر وقتي مرض را تشخيص نداد، بگويد: بيمار عزيز من مرض تو را نفهميدم. بعد هم بگويد: فلان پزشك از من تخصص‌اش بيشتر است. نزد او برو و پولت را هم پس بدهد.

اين را سبك زندگي مي‌گويند. بازار ما چطور باشد. توليد ما چطور باشد. مصرف ما چطور باشد.

خدايا به ما توفيق بده، يادمان بده وظيفه‌ي ما چيه و توفيق بده عمل كنيم. يادمان بده از چه دوري كنيم و تقوايي بده كه دوري كنيم. خدايا تو به سگ‌هاي ولگرد روزي مي‌دهي. به سوسك‌هاي سوراخ‌ها روزي مي‌دهي. چرا به انسان عاقل كه مي‌خواهد يك روزي بخورد، اينقدر كلك بزند. خدايا رزق ما را از حلال صد در صد قرار بده. حرام خوري‌هايي هم كه كرديم توفيق جبران بده. اگر كلاه برداري كرديم، يك غلطي كرديم. كم‌فروشي، كم‌كاري، بدكاري، اين هم يك طوري جبران كنيم كه خداوند روز قيامت نمي‌گذرد. امام سجاد در دعاي ابوحمزه مي‌فرمايد: «و من أيدي الخصماء غدا من يخلصني‌» روز قيامت كه افرادي از من طلب دارند، يقه مرا بگيرند چه كسي مي‌خواهد مرا خلاص كند. او بگويد: سر من كلاه گذاشتي؟ او بگويد: سر من كلاه گذاشتي. اگر هم يك وقت خلافي كرديم، سريع تا زنده هستيم، تا مي‌شناسيم، اينها را جبران كنيم. دنيا كوچك است و كم و آخرت زياد است و طولاني. به خاطر دو سه لقمه امروز آينده‌مان را خراب نكنيم.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»


«سؤالات مسابقه»

1- وظيفه نمازگزاري كه حيوان تشنه داردو آبش محدود است، چيست؟

1) تيمّم و سيراب كردن حيوان

2) وضو و رها كردن حيوان

3) وضو و ذبح حيوان

2- آيه 41 سوره روم به كدام خطر اشاره دارد؟

1) فراگير شدن كفر

2) فراگير شدن فساد

3) فراگير شدن نفاق

3- بر اساس روايات، انسان در قبال چه امري مسئوليت دارد؟

1) در برابر حيوانات

2) در برابر طبيعت

3) هر دو مورد

4- رعايت كدام اصل در توليد اهميت بيش‌تري دارد؟

1) افزايش ثروت

2) حفظ سلامت

3) رفع محروميت

5- در روايات، چه كسي بدتر از منافق معرفي شده است؟

1) كافر

2) محتكر

3) مشرك

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 636
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست