responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 595
«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ»
الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی

بینندگان عزیز بحث را در آستانه محرم می‌بینند، مسئله عزاداری بسیار مهم است، خداوند روضه امام حسین را برای انبیا خواند و انبیا منقلب شدند، اول روضه خوان خودِ خداست، برای انبیاء روضه آدم را خواند.
پیغمبر سی سال قبل از شهادت حضرت علی برای حضرت علی گریه کرد، در ماه رمضانی، در آستانه ماه رمضانی که تعریف ماه رمضان را می‌کرد، که مردم توجه داشته باشید، ماه رمضانی می‌آید ماهِ چنین چنان، چنین چنان، حضرت علی بلند شد گفت در این ماه خوب بهترین کار چیست؟ گفت ورع و تقوا و نشست.

1- گریه پیامبر(ص) بر شهادت امام علی علیه السلام

گریه کرد رسول خدا، حضرت علی فرمود چرا گریه می‌کنی؟ فرمود در این ماهِ رمضان تو را شهید خواهند کرد، شبِ نوزدهم ضربت خواهند زد، کی؟ سی سال دیگر. یعنی سی سال قبل از شهادت حضرت علی، پیغمبر برای شهادت حضرت علی گریه کرد، اصلاً چشمی که گریه ندارد این مشکل روحی دارد، چون سنگدلی چشم را خشک می‌کند. چطور بیان نشان دهنده عقل است. چشم هم نشان دهنده عاطفه است. ما دو تا موتور درون داریم، دو تا چراغ بیرون، چراغ عقل بیان است، تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد. یعنی از بیان آدم می‌فهمد که طرف باسواد است یا بی سواد. همین طور که بیان، عقل و علم را نشان می‌دهد، چشم هم قلب را نشان می‌دهد. چشمی که اشک دارد، این معلوم می‌شود عواطفش میزان است، چشمی که اشک ندارد معلوم می‌شود این سنگدل است و قساوت قلب گرفته است.
گریه برای آمرزش گناهان، گریه معنایش حمایت است، طرفداری است، گریه بر مظلوم هشدار بر ظالم است. یعنی‌ای ظالم فکر نکن کشتی و تمام شد و رفت، ما تا آخر عمر برایش گریه می‌کنیم. با گریه خیلی کارها پیش می‌رود، چند تا گریه مقدس داریم، یک گریه تقوا که انسان گناه می‌کند بعد گریه می‌کند. حدیث داریم روز قیامت همه چشمها گریان است، جز آن چشمی که برای خدا توبه کرده و یا نامحرم را دیده، به او خیره نشده. چشم از نامحرم فرو بسته، از حرام چشم پوشی کرده یا از خوف خدا، اشک برای امام حسین و اهل بیت معصومین، برای مظلومیتشان، اشک از ترس خدا، این اشکها مقدس است.
بعضی اشکها هم اشکهای حقه بازی است. اشک حقه بازی کجاست؟ قرآن، می‌فرماید برادران یوسف، یوسف را در چاه انداختند، آمدند شب، زار زار گریه کردند. (;وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً یَبْكُونَ) (یوسف/16) یعنی «عِشَاءً» شب آمدند، «یَبْكُونَ»، بکاء، گریه کردند که بله، گرگ خورده است، یعنی اشک قلابی هم داریم. گاهی وقت‌ها ممکن است یک مادرزن همچین گریه کند که پسرش را علیه عروس کودتا کند. یا عروس جوری گریه کند که پسر را علیه مادرش بشوراند، این اشکها را هم داریم که این اشکها تیر سه شعبه است. پس اشک حق داریم، اشک باطل هم داریم. مثل هر چیزی که حقیقی هست، قلابی هم هست، اشک هم همین طور است، ولی اشک خیلی ارزش دارد، بخصوص اشک جوان.

2- عنایت بزرگان به مراسم روضه خوانی

اگر کسی یک شعر برای امام حسین بگوید چقدر ثواب دارد، کسی روضه بخواند چقدر ثواب دارد، خدا رحمت کند آیت الله العظمی میرزا جواد آقای تبریزی را که اخیراً مرحوم شد، ایشان درس می‌دهد، یکی از شاگردهایش نقل می‌کرد، می‌گفت یکی از طلبه‌ها اشکالی کرد برای ایشان، ایشان هم جواب را داد و آن طلبه قانع نشد، دومرتبه اشکال کرد و بعد این طلبه یک متلکی گفت که این بحث هم دیگر جلسه علمی نیست، دیگر شده روضه خوانی، یعنی هرچه آقا گفت ما باید گوش بدهیم، دیگر بحث علمی نیست، تا ایشان گفت که اینجا تبدیل شده به روضه خوانی، ایشان کتابش را بست گفت چه گفتی؟ روضه خوانی، من صدایم خوب نبود که آمدم مرجع شدم، من اگر صدایم خوب بود می‌رفتم روضه خوان می‌شدم، توهین کردی به روضه خوانی؟ می‌دانی روضه خوانی یعنی چه؟ یادِ امام حسین کم ارزش دارد؟ خیلی ارزش دارد. شما نمی‌دانید از نظر سیاسی عاشورا چه سرمایه‌ای است، کدام کشور روی کره زمین یک یا حسین روز عاشورا می‌گوید، هفتاد میلیون می‌ریزد توی خیابان؟ ما اگر آمریکا و اروپا و کانادا و هر کشوری خواسته باشد یک راهپیمائی میلیونی راه بیندازد چقدر باید تبلیغات کند و بودجه خرج کند؟ آن هم با زور بخشنامه و پول و نمی‌دانم وعده و وعید بیایند، اما یک یاحسین می‌گویی هفتاد میلیون جمعیت نشسته در خیابان، خیلی سرمایه است. ما از این سرمایه‌ها بد استفاده می‌کنیم یا کم استفاده می‌کنیم. خیلی سرمایه خوبی است یا حسین، عاشورا عامل وحدت است، روز عاشورا می‌گویی ببخشید آقا شغل شما چی است؟ به تو چه من کی هستم؟ خط چپ و راست و نمی‌دانم همه با هم یا حسین می‌گویند. یعنی عاشورا همه خطوط را در خودش حل کرده، زن و مرد و طاغوتی و یاقوتی و خیلی عاشورا سرمایه است. منتهی مدیریت می‌خواهد این سرمایه‌ها، چطور مدیریت کنیم. حالا دفتر تبلیغات، سازمان تبلیغات، ائمه جمعه، نمی‌دانم امور مساجد، آدمهای خیر، اصلا همه مسلمان‌ها فکر کنیم که این عاشورا را حرامش نکنیم، به چهار تا طبل و زنجیر و قمه و همین طور یک مراسم خشک، هیچی از آن در نمی‌آید، یعنی روز قبل از عاشورا با روز بعد از عاشورا فرقی نکند. ببینید یک راهپیمائی چند صد هزار نفری یا یک میلیونی لبنان راه می‌افتد، یک رئیس جمهور، یک نخست وزیر عوض می‌کنند. یک نماز عید مرحوم آیت الله مفتح روی تپه‌های قیطریه خواند، شاه را برداشت، یک نماز عید امام رضا داشت می‌رفت بخواند، به مأمون گفتند این نماز عید اگر تمام شود تو دیگر در این کشور حاکم نیستی، خیلی است یک نماز عید فطر بتواند شاه را بردارد، یک راهپیمائی لبنان بتواند نخست وزیر را تکان دهد، مهم است این حرف‌ها، یک یاحسین بگو، خود حضرت امام انقلابش را روی دوش کربلا گذاشت، من یادم است سال 42، امام فرمود عاشورا و تاسوعا روی منبرها به مردم چه بگویید. اشک، خیلی قداست دارد. قداست هایش را بشماریم. قداست‌های عزاداری. یک صلواتی بفرستید.

3- آثار فردی و اجتماعی عزاداری

ارزشهای عزاداری. اینجا هم می‌نویسیم آفات عزاداری. ارزشها، 1- اظهار عشق و مودت به امام، 2- اشک و عفو گناهان، 3- بسیج دهها میلیونی، 4- تعاون و همدلی، یکی برنج می‌دهد، یکی. . . حتی من یک جایی دیدم خیلی هم منقلب شدم، الان هم می‌خواهم بگویم اصلا تحت تأثیر قرار گرفتم، گفتند کسانی که پول ندارند دیگ بار بگذارند غذای هزار نفری بدهند، یکی نیم کیلو برنج بیاورند، ما این نیم کیلوها را همه را روی هم می‌ریزیم، اطعام می‌دهیم، یک انبار گذاشتند هر کسی نیم کیلو لپه، نیم کیلو نخود، من اصلا صحنه را دیدم کلافه شدم، هرکه هرچه دارد برای امام حسین می‌دهد، تعاون، همدلی، 5- اخلاص، نه بودجه در آن است، نه اضافه کار است، نه حق مأموریت است، 6- هنر و ابتکار، این مداح‌ها و شعراء، شعرهای تازه، هنر تازه، سبک تازه. 7- اطعام به دیگران، شکوفا شدن روحیه سخاوت که همان اطعام است، اطعام و روحیه سخاوت تقویت شدن، 8- تاریخ کربلا، 9- حمایت مظلوم، فریاد علیه ستمگر، درس عبرت برای دیگران، فکر نکن شما اگر یک جوان فلسطینی را کشتی هیچی به هیچی، ما اسم همان جوان فلسطینی را روی خیابان‌های تهران می‌گذاریم. اسرائیل عبرت بگیرد که اگر یک وقت یک جوان فلسطینی را کشت، با یک گلوله از بین نمی‌رود، بهترین خیابان‌های تهران را ما به اسم آن جوان فلسطینی می‌کنیم به کوری چشم اسرائیل، وقتی ما اسم امام را می‌شنویم سه تا صلوات می‌فرستیم، این نه یعنی امام از پیغمبر بالاتر است، ما برای پیغمبر یک صلوات می‌فرستیم، اما چون شاه گفت امام نباشد، ما به کوری چشم شاه می‌گوییم سه تا صلوات، مثل خود امام حسین، معاویه گفت کسی اسم علی روی بچه هایش نگذارد، امام حسین گفت به کوری چشم معاویه من اسم همه بچه هایم را می‌گذارم علی، علی اکبر، علی اوسط، علی اصغر، این به کوری چشم وگرنه خوب امام حسین چرا اسم محمد روی بچه هایش نگذاشت؟ اسم علی گذاشت؟ آن به کوری چشم معاویه بود، درس عبرت برای دیگران. آموزش، آموزش مکتبی، ببین حسین سر به نِی داد، پهلوی ناکس خم نکرد، حسین زیرِ سم اسب رفت، زیرِ بار زور نرفت، به بچه‌ها درس می‌دهیم، درسِ مکتبی، خیلی برکت دارد. خیلی برکت دارد این عزاداری‌ها. محروم هستند آنهایی که فکر می‌کنند حالا یا سواد دارند، یا پول دارند، یا مشهور هستند، کم در عزاداری‌ها شرکت می‌کنند، بروید شرکت کنید، حتی روحانیون با همان لباس روحانیت بروند قاطی مردم سینه بزنند.

4- حضور مراجع دینی در مراسم عزاداری

بنده یک طلبه‌ای هستم، وقتی فهمیدم حاج شیخ عبدالکریم حائری، آیت الله العظمی حائری استاد امام و استاد همه مراجع، ایشان در اراک که بود، عبایش را زیرِ بغلش می‌گذاشت، عقبِ هیأت‌ها سینه می‌زد. که ما سلسله جلیله هستیم، اینها نمی‌دانم توده مردم هستند، اینجا جلیله ملیله را ولش کن، برو قاطی مردم سینه بزن، با همان عمامه سینه بزن، در آنها، در بازارها هم برو، در خیابان‌ها هم برو.
(;أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ النَّاسُ) (البقرة/199) اهل مکه در عملیات حج قاطی مردم نمی‌شدند، آیه نازل شد شما چرا از یک درِ دیگر وارد می‌شوید؟ «أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ النَّاسُ» آیه قرآن است، همان راهی که مردم می‌روند شما هم از همان راه بروید، همان طور که مردم عزاداری می‌کنند شما هم همانطور عزاداری کنید. منتهی اگر هر هیأتی یک عالِم در آن باشد، یک طلبه باسوادی در آن باشد، آفات آن هیأت هم کم می‌شود. ما نمی‌رویم بعد هر کسی یک سلیقه‌ای به خرج می‌دهد، بعد می‌گویند اوه، می‌زنیم روی دستمان که چه بساطی شد. یک مقداری به خاطر اینکه ما پایمان را کنار گذاشتیم، البته نمی‌خواهم بگویم همه‌اش، بخشی از این آفاتی که پیدا می‌شود بخاطر فاصله شدن ما است. همه امام جمعه‌ها بروند در هیأت‌ها سینه بزنند، حالا نه مثل آنها که لخت شوند و اینها، حالا لخت شدن که کار درستی هم نیست، ولی علی‌ای حال فاصله نگیرند، غرضم این بروند سینه بزنند نیست، هر شهری که عزاداری می‌کند امام جمعه‌اش هم قاطی جمعیت بشود مثلا چه می‌شود؟ خبرگانش هم بروند. در جلسات روضه می‌روند، ولی در عزاداری‌ها نمودِ خیلی چشم گیری ندارد، از آشیخ عبدالکریم حائری یاد بگیرید، از جدّ آقای بروجردی یاد بگیرید. آقای بروجردی جدی داشت به نام سید بحرالعلوم، از علمای درجه یک بود. ایشان در کربلا از نجف آمده بود کربلا ایستاده بود عزاداری‌ها را تماشا می‌کرد، یک مرتبه عمامه‌اش را برداشت پرت کرد، دوید، حسین، حسین، حسین، گفتند آقا، شما یک مرجع تقلید، پیرمرد، آخر این رقم عزاداری برای جوان‌های تازه نفس است، این به شما نمی‌خورد این عزاداری، خفه می‌شوی در جمعیت، فرمود هیچی نگویید، بروید کنار، آقا یک جوری عزاداری کرد، بعد این پیرمرد را بغل کردند، گفتند آقا شما آیت الله العظمی هستی، آخر شما، فرمود آخر شما نفهمیدید، من در این جمعیتی که حسین حسین می‌کردم حضرت مهدی را هم دیدم. دیدم آنها هم، حضرت مهدی هم عمامه برداشت فرمود حسین حسین، خجالت کشیدم که حضرت مهدی حسین حسین بکند، من بخاطر دو تا کلمه درسی که خواندم فاصله بگیرم. عزاداری، عاشقانه، عارفانه.
امام رضا خیلی شاگرد علمی داشت، جبه‌اش را به هیچ کس نداد، اما جبه‌اش را داد به دعبل شاعر، منتهی می‌دانید دعبل هم چه کرد، شعرهایش حکومت بنی عباس را می‌لرزاند، بیست سال دنبالش بودند بگیرند اعدامش کنند. یعنی شاعر این است که شعرهایش لرزه بر اندام طاغوت بیندازد. اینها خوبی‌های عزاداری است. شعرا، سلام خدا بر شما، مداح‌ها، سلام خدا بر شما، اهل منبر، سلام خدا بر شما، عزاداران، کسانی که حتی آشپزی می‌کنند، اطعام می‌کنند به عشق امام حسین، خرج می‌دهند، رؤسای هیأت، اینها خیلی مقدس است، منتهی حالا این مقدس را چه می‌کنند؟
گروهی بیرون از ایران نشسته‌اند برای شکستن ایران طراحی کردند، سمینارهایی گذاشتند، آخر گفتند این ایرانی‌ها، شیعه سه چهار تا چیز دارد باید اینها را بشکنیم، یکی مهدی دارند، اینها می‌گویند آینده حکومت دستِ امام زمان است، هیچ کدام حکومت‌ها را قبول ندارند جز حکومت حقِّ حضرت مهدی را، اگر ولایت فقیه را هم قبول دارند، چون می‌گویند ولایت فقیه فتوکپی حکومت امام زمان است، چون می‌گویند مجتهد عادل حرفهای امام زمان را برای ما نقل می‌کند، وگرنه اینها هیچ حکومتی را قبول ندارند، یکی هم یک حسین دارند عاشورا، آخرین طرحی که ریختند این است که بیائیم اینها را پوک کنیم، ولایت فقیه را به یک نحوی بشکنیم، عاشورا را یک جوری تویش را خالی کنیم، مثل انگور پلاستیکی، آبش را بگیریم، این لاشه‌اش باشد، این انگور پلاستیکی‌ها هست که شوفرهای تاکسی‌ها آویزان می‌کنند، بیائیم عزاداری را پوکش کنیم، چطور پوکش کنیم؟

5- خطر انحراف در عزاداری ها

بیائیم اباالفضل را بگوییم آب آورد نخورد، ایثار کرد، گفت بچه‌های امام حسین تشنه‌تر هستند. بگوییم چشمت کمان است، ابرویت خمون است، قدت چنون است، خوب این با یک هنرپیشه هم می‌شود گفت، یک کسی عاشق یک کسی بشود می‌شود بگوید عاشقتم، قربونت بروم، چشمهایت کمان است، ابرویت. . . یعنی اباالفضل را بیاوریم در حدّ یک آدم خوشگلی که این مداح می‌آید اباالفضل را اینقدر می‌کشد پائین، این پوک کردن عاشورا است.
آهنگ‌ها را بیائیم با موسیقی‌ها هماهنگ کنیم، آهنگ‌های موسیقی را بیاوریم در مداحی، ممکن است خودِ مداح نداند ولی طراحی‌اش از قبل شده، چه کنیم؟ عاشورا را باید بی محتوا کرد، بیائیم دین را از نماز جماعت، در خیابان چهار تا حسینیه می‌زنیم، هر حسینیه هم یک چند تا جوان و غیر جوان در آن است، آنوقت مسجد کسی نمی‌آید نماز بخواند، یعنی مسجد خالی باشد، حسینیه پر شود، یعنی امام حسین را رقیب خدا کنیم. یک عده مسجد می‌روند، یک عده هم حسینیه می‌روند، این پوک کردن است، یعنی سوزن را از نخ جدا کنیم دیگر چیزی نمی‌دوزد، اینها آفات است. بیائیم عوض توجه به خدا روی رقابت‌ها، هیأت ما یک سرش کجاست، یک سرش کجا، بیائیم علمات کشی کنیم، من خیلی غصه این جوان‌ها را می‌خورم که زیر علمات هستند، چون اینهایی که زیر علامات هستند روی عشق است، این می‌خواهد نسبت به حسین عشقش را نشان بدهد، منتهی یک کسی نیست به او بگوید اظهار عشق این رقمی است، می‌توانیم عشقمان را این رقمی اظهار کنیم، اصلاً شعارهای امام حسین را روی دست بگیریم برویم، (هیهات منا الذله) آخر این آهن چیزی رویش نیست یا اردک است یا کبوتر است، یا دم طاووس است، آخر این آهن چه پیامی دارد، شما پیام امام حسین را با آهن بنویس، سرِ دست بگیر، امام حسین فرمود(هیهات منا الذله) من زیر بار ذلت نمی‌روم، همین را بنویس سرِ دست بگیر و برو، شما که بناست این آهن را سرِ دست بگیری بروی، حرفِ امام حسین را سرِ دست بگیر و برو. در مسجدها هم هست، مثلا کاشی کاری می‌کنند، هیچ جنی یک مترش را نمی‌تواند بخواند، می‌گوییم این چی است؟ می‌گویند خط کوفی است، میخی است، سیخی است، می‌گوییم ببین احیای خط کوفی واجب است؟ می‌گویند نه، می‌گوییم ببخشید مستحب است؟ به آیت الله می‌گوییم، حضرت آیت الله این خط کوفی، واجب است احیای خط کوفی؟ نه، مستحب است نه، نیاز فرد است؟ نه، نیاز جامعه است؟ نه، پس برای چی خط کوفی؟ اگر می‌خواهید کاشی کاری کنید، اخیرا این کار را من بعضی مسجدها دیدم، بعضی از مسجدهای تهران قشنگ آیه را روان می‌نویسد که آدم بتواند بخواند، یا روایت‌های مسجد، و زیرش هم فارسی می‌نویسد که اگر یک کسی دو دقیقه زودتر آمد در مسجد نگاه کند به دیوار مسجد فارسی بخواند. ما عرض کردم اذان را آنقدر مناره‌اش را دراز می‌کنیم که کسی اصلا آن بالا نرود و حتی آن بالا هرچه داد بزنند پائینی‌ها نفهمند. بله، اذان برو پشت بام که همسایه‌ها بفهمند، نه مناری که آنقدر دراز باشد که کسی نفهمد، اصلا ببینیم خط را گم کردیم، همه با هم قاطی کردیم، یعنی پیشنماز و پس نماز و نمی‌دانم مداح و شاعر و. . .

6- دروغ و مبالغه از آفات عزاداری

آفات عزاداری چی است؟ 1- دروغ، چرا مداح یا واعظ ما دروغ بگوید؟ مگر مردم نمی‌فهمند دروغ را؟ روحانی روی منبر می‌گفت که حالا شک کردم یا روحانی بود یا مداح، الان شک کردم، زهری که امام حسن خورد اگر به کوهها می‌ریختند کوهها تکه تکه می‌شد، یک نفر گفت آقا این زهر اول در کوزه بود چطور کوزه تکه تکه نشد؟ ببینید، دروغگو رسوا می‌شود. شما بگو زهرکارساز، چه کار داری که کوهها تکه تکه می‌شود؟ یک جای دیگر روضه بودم، سیصد نفر ریختند حضرت زهر را زدند، گفتم بر پدرِ دروغگو صلوات، آخر سیصد نفر چطور زدند، آخر من حالا بلا تشبیه حضرت زهرا، خوب یک نفر می‌زند، آن یکی از پشت می‌زند، سومی هم دستش دراز می‌شود بپرد پائین، اصلا نه نفر بیشتر نمی‌توانند آدم را بزنند، آخر سیصد نفر چهل متر راه می‌خواهد، از چهل متری چطور زدند؟ می‌گوید سنگ پرتاب کردند، آخر چرا دروغ می‌گویی؟ ‌ای چقدر دروغ می‌گویند. دروغ روی منبر؟ دروغ پای منبر؟ دروغ شب عاشورا؟ دروغ. آیا خواهد شد زمانی که همین طور گوشتی که می‌خورند مهر می‌زنند این گوشت سالم است، این شعرها یک جایی مهر بخورد که این شعر سالم است یا نه؟ آیا خواهد شد یک زمانی سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات، ائمه جمعه، جماعت، حزب اللهی‌ها، یک زمانی ارشاد، نمی‌دانم همه اینهایی که کارِ فرهنگی می‌کنند، صدا و سیما، باید مواظب باشیم. خیلی چیزها دروغ است.
2- مبالغه، غلو. ‌ای ما همه غرق گناهیم و یک حسین داریم. خوب این حرفی که می‌زنی یعنی عزادارها را می‌خواهی مرید خودت کنی و اینها را جسور می‌کنی که هرچه گناه می‌خواهید بکنید، همین قمه‌ای که می‌زنید برای هفت پشتت بس است. ولذا می‌بینی همه کاری می‌کند و سینه هم می‌زند. مردم را جسور می‌کنیم برای این.
تنقیص، یعنی گاهی ائمه را می‌آوریم پائین، ذلیلشان می‌کنیم. تنقیص.
آهنگ‌های نامناسب، اینها دیگر جزء آفات است، 1- دروغ؛ 2- مبالغه، 3- تنقیص، ناقص می‌کنیم، یعنی اینها را پائین می‌آوریم، 4- آهنگ‌هایی که مربوط به موسیقی هاست. 5- مزاحمت برای مردم، روز عاشورا گاهی خیابان را می‌بندند، کوچه را می‌بندند، بابا ممکن است یک کسی مریض است، زن زائو است، پرواز فرودگاه دارد، دلش شور می‌زند، عصبانی است پشتِ فرمان ماشین، از آن طرف هم رویش نمی‌شود به امام حسین چیزی بگوید، شما هم عزادار هستید، آخر چرا مردم را در محاصره قرار می‌دهید؟ اینها همه حرام است، سدّ معبر، از یک کناری عزاداری کنید که بتواند این تاکسی برود، صدای بلندگو، بنده آخوند بغل مسجد خانه نمی‌خرم، بابا، عمه تو مرده من چه خاکی به سرم کنم؟ یک بار برای اربعینش، یک بار برای فاتحه‌اش، یک بار برای چله‌اش، صدای بلندگو. . . .
سحرخوانی حرام است آقاجان، که گفته قبل از اذان شما همه مردم را از خواب بیدار کنی؟ از همه مراجع بپرسید، قبل از اذان من می‌خواهم داد بزنم، همه می‌گویند بیخود، مگر می‌شود سحرخوانی آدم مردم را از خواب بیدار کند، شما فقط اذان حق داری بگویی، یک دقیقه قبل از اذان شما حق نداری مردم را از خواب بیدار کنی. اسمش را هم می‌گذاریم عبادت، صدای بلندگو، همسایه آزاری.

7- رعایت بهداشت در مراسم عزاداری

اسراف، بهداشت، آقا سفره می‌دهند با جوراب توی سفره راه می‌رود، بابا جوراب هایت بوی کفش می‌دهد، بعد نان را می‌گذارند همان جای جوراب، همان نان می‌رود توی حلق آدم. مراعات بهداشت نمی‌شود. مراعات وقف نمی‌شود، اینها آفات عزاداری است، مسجد است، شما با کفش می‌آیی توی مسجد، آخر فرش مسجد خاکی می‌شود. می‌خواهی سیاه پوش کنی چرا میخ می‌کوبی به کاشی کاری‌های مسجد، مراعات وقف نمی‌کنیم، حرام است. سیاه پوش نکنید، بابا حسینیه است، سیاه پوش نکنید، اگر می‌دانی که باید حسینیه را سوراخ سوراخ کنی از خودِ امام حسین بپرس حسین جان، این ساختمان است می‌خواهم سیاه پوش کنم میخ کوب کنم، آیا اجازه می‌دهی خانه شما را میخ میخ کنم یا از خیر سیاه پوش بگذرم، می‌گوید از خیر سیاه پوش بگذر. بابا سیاه پوش نکن، اینها افات است.
نذورات، بعضی نذورات خلاف شرع است. نذر می‌کند شترش را وسط هیأت بکشد، بابا نذرت باطل است، این نذر باطل است، شتر رم می‌کند، مردم می‌ترسند، خونش خیابان را نجس می‌کند، لباس‌ها نجس می‌شود، بچه‌ها می‌ترسند، آخر این چه نذری است؟ شما نذر کن گوشتش را، شتر را یک جایی ذبح کن، گوشتش را بده به هیأت. اما چرا این شتر را وسط هیأت می‌خواهی بکشی؟ که یک آفت داشته باشد.
عکس‌ها، این عکس اباالفضل است، ما نمی‌دانیم این عکس‌ها ریشه‌اش کجاست؟ این عکس‌ها ریشه‌اش کجاست؟ بابا کلمات اباالفضل را، اباالفضل علیه السلام خیلی حرف داشته روز عاشورا، سخنان اباالفضل را بنویس، چرا عکس را می‌زنی که مشکوک باشد، سخنان قطعی‌اش را نمی‌نویسم، عکس‌های مشکوکش را. . . عکس گنبد اباالفضل را بگذار، مردم می‌آیند و نگاه به گنبد می‌کنند، (السلام علیک یا اباالفضل، السلام علیک و رحمه الله) آدم گنبد را می‌بیند سلام می‌کند، عکس‌های مشکوک.
مستحبات، گاهی عزاداری به قدری طول می‌کشد که نماز صبح قضا می‌شود. عزاداری باید همراه با نماز اول وقت باشد، بابا امام رضا علیه السلام داشت می‌نوشت، تا صدای اذان را شنید قلم را انداخت، این سطر را تمام نکرد. عایشه می‌گوید حضرت داشت با من حرف می‌زد، تا صدای اذان را شنید انگار من زنش نبودم، امیرالمؤمنین در جبهه شمشیر می‌کشید، هی نگاه به هوا می‌کرد، گفتند یا علی چرا نگاه به هوا می‌کنی؟ گفت می‌ترسم نماز اول وقت دیر بشود، گفتند میدان جنگ است، گفت علی در میدان جنگ هم باید نماز اول وقت بخواند. مگر امام حسین ظهر عاشورا نماز اول وقت نخواند، با اینکه سی تا تیر به او رها کردند، ولی نمازش را اول وقت خواند. نماز اول وقت هر کجا هستیم. با نماز شروع کنیم، با نماز. . . شیوه‌اش را از. . .
آفات دیگر، شعرهایی که می‌گویند یا زبان قال باشد یا زبان حال. یعنی یا واقعا امام حسین گفته باشد یا حال و هوا، همچین حال و هوایی باشد که امام حسین بگوید. مداح‌ها باید آموزش ببینید، منبری‌ها باید آموزش ببینند، روضه خوان‌ها باید آموزش ببینند، بابا خط در خیابان آموزش دارد، هر پلیسی نمی‌تواند خط بکشد. کباب پزی تخصص می‌خواهد، وگرنه گوشت را همین طور بیندازی در آتش، اینطور نیست که هر کسی بتواند چیز کند.
تشویق به برهنگی نکنیم، برهنگی دکان نشود. روضه‌های خیلی سخت و سنگین نخوانیم. بعضی روضه‌ها خیلی سنگین است، خیلی سخت است، یک چیزی بگویید معقول باشد. توحش بنی امیه را بگویید. مظلومیت را بگوییم، روضه هم بگوییم، اما بعضی روضه‌ها آدم، من خودم چند تا روضه رفتم پاشدم آمدم بیرون، یکی از روضه‌ها چون خانه یکی از علما بود بلند شدم نعره کشیدم، گفتم آشیخ روی منبر تو را به حضرت عباس نگو این حرفها را، کنترل باید بشود حرف که گفته می‌شود. آخر مردم، گوشتی کیلویی چند هزار تومان می‌خورند می‌آیند می‌نشینند باید چیزی یاد بگیرند، یک مقدار آیه بخوانیم، حدیث معنا کنیم.
8- بیان آیات و روایات بجای نقل خواب یا خرافات
اینقدر خواب روی منبر نگوییم. بدنه سخنرانی مداح‌ها بعضی هایشان خواب است، یعنی یک مداح گاهی وقت‌ها بیست دقیقه بخواند یا بعضی از منبری‌ها. پای منبری بودم دیدم که مثلا سی دقیقه صحبت کرد بیست و پنج دقیقه‌اش خواب بود. بعضی خواب‌ها دروغ است، بعضی هایش هم که راست است، حدیث داریم خواب‌های راست یک هفتادم وحی است، آخر خوش انصاف قرآن کلش وحی است، آدم عاقل چرا از قرآنی که همه‌اش وحی است نمی‌گوید؟ یک چیزی می‌گوید که یا دروغ است یا اگر راست باشد رؤیای صادقه، خواب راست، یک هفتادم وحی است، کدام عاقل یک چیزی که صد درصد وحی است می‌گذارد کنار، یک چیزی می‌گوید که یک هفتادم وحی است. اینقدر خواب نقل نکنیم، بیداری هست بگوییم. کی گفته، کی بود. نوار هست، از خودِ بنده مداح گفته آیت الله قرائتی در خواب دید چنین چنان، اولاً اینکه من آیت الله نیستم، مجتهد نیستم، من را آیت الله کرد، بعد هم یک چیزهایی بافت، بافت، آنقدر مردم گریه کردند، من خندم گرفته بود، دروغ است، دروغ است به صد و بیست و چهار هزار پیغمبر دروغ است، مواظب باشیم این عزاداری که این همه برکات دارد با این چیزها خراب نشود. اشک باید همراه شناخت باشد، قرآن بخوانم کلمه آخر است، می‌گوید «دَّمْعِ» یعنی اشک، «مِمَّا عَرَفُوا» قرآن می‌گوید (;الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا) (المائدة/83) یعنی اشک باید بر اساس معرفت باشد. گاهی وقت‌ها همین طور الکی اشک می‌ریزند. یک کسی مفاتیح که دست می‌گرفت، می‌گفت چاپ افست، (گریه)، می‌گفتیم بابا چاپ افست که گریه ندارد. این مثل اینکه شنیده بود که هر کسی مفاتیح دست بگیرد باید گریه کند. از چاپ افستش گریه می‌کرد. اصلا بعضی مداح‌ها نمی‌دانم، اشک باید بر اساس معرفت باشد. اینکه گفتم قرآن بود خواندم. «الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا»، «تَفِیضُ مِنْ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا» یعنی اشک باید بر اساس معرفت باشد. از ماه امام حسین باید خط بگیریم برای باقی ساعات. اینطور نیست که روز عاشورا همه بساط‌ها جمع شود، در عاشورا جوان‌ها را شناسایی کنیم، این روحانی، چهار تا جوان شناخت بعد هم به آنها تلفن کند، آدرسشان را بگیرد، این جوان‌ها با این روحانی، با این مداح آشنا شوند، سؤالی، جوابی، یعنی از این جرقه یک جریان درست کنیم، اینطور نباشد یک مرتبه مثل موج رعد و برق و بعد هم هیچی به هیچی، (ارعد و لم یمطر) حضرت امیر می‌گوید رعد و برق داشت ولی باران نداشت. یعنی ما باید از این عاشورا نیروسازی کنیم، نیروشناسی کنیم، دشمنان ما نیروها را می‌شناختند از این موج‌ها، امام کاظم که شهید شد، گفتند برای اینکه شیعه‌ها را بشناسید جنازه‌اش را بگذارید روی پل بغداد، سه روز کاری به آن نداشته باشید ببینید کی می‌آید جیغ می‌زند؟ هر که می‌آید جیغ می‌زند معلوم می‌شود شیعه است، آن را شناسایی کنید. یعنی دشمنان ما برای شیعه شناسی بدن امام کاظم را روی پل بغداد گذاشتند ببینید هرکه جیغ می‌زند بدانند او شیعه است. آن آدمهایی که می‌آیند پای منبر افرادی هستند که ما باید آنها را شناسایی کنیم، و بعد با آنها کارِ ویژه داشته باشیم. با اصرار پول جمع نکنیم، هر که داد داد، هر که نداد، طی نکنیم، خدا نکند که یک وقت یک آخوندی، یک مداحی بگوید اگر اینقدر می‌دهید می‌آیم، نمی‌دهید نمی‌آیم، خیلی زشت است، خیلی زشت است. امام حسین تکه تکه شد، شما می‌خواهی تاریخش را بگویی نمی‌گویم پول نگیر، طی نکن، طی کردن خیلی بد است، خواب نقل نکنیم، اکتفا به مداح نکنید، حتما یک اسلام شناس بیاید، بیست دقیقه، نیم ساعت، حدیثی، تاریخ کربلا را بگوید، مردم راهم خسته نکنید، جلسات بیش از یک ساعت و نیم طول نکشد، فوقش. اینها آفات است.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد این عزاداری امام حسین را همراه با معرفت و عشق و اخلاص، و همراه با همه برکاتش نصیب همه امت ما بفرما. (الهی آمین) یک کار قشنگی ایرانی‌ها کردند، تا آمریکا نفوذ کرد، جمعی از عزادارها ظهر عاشورا، تاسوعا، وسط خیابان نماز خواندند، این سرایت کرد به افغانستان و پاکستان و کویت و جاهای دیگر، تا رسید به نیویورک، شیعیان نیویورک هم جمع شدند وسط خیابان نماز خواندند. یعنی ما می‌توانیم خط بدهیم به دیگران، همه‌اش این نیست که او، آن لباس را پوشید ما هم تقلید کنیم، حزب اللهی‌ها هم می‌توانند فرهنگشان را صادر کنند، این نماز جماعت ظهر عاشورا خیلی قشنگ است، خیلی قشنگ است. درست هم نیست که امام حسین سرِ نماز باشد، امام زمان سرِ نماز باشد، ما وسطِ خیابان سینه بزنیم، خدایا تو را به حق محمد و آل محمد همه کارهای ما را از همه آفات حفظ بفرما.
والسلام علیکم و رحمه الله و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 595
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست