responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 483
بسم اللّه الّرحمن الّرحیم

امروز در خدمت جمعی از برادران و خواهران كمیته امداد هستیم و بحث اصلی ما هم درباره‌ی مسأله‌ی كمك رسانی است. کمیته امداد در اسفند ماه تأسیس شده است و امام بزرگوار و دولت و مردم روی مسئله كمك رسانی بسیار نظر دارند. مسأله‌ی كمك رسانی مسئله‌ای عاطفی، اقتصادی، سیاسی است. امروز در مورد كمك، انفاق، صدقه، زكات صحبت می‌كنیم. از جمعی از نوسوادها كه در این جمع حضور دارند، تشكر می‌كنم.
امروز كه شورای مركزی كمیته‌ی امداد خدمت امام رسیدند، من یك قالیچه‌ای را آوردم و روی میز انداختم. ممكن است بگویند: آقای قرائتی! امروز بحث از محرومین می‌کنی ولی خودت طاغوتی شده‌ای. روی میز خودت یك قالیچه‌ی هزار تومانی است. این قالیچه‌ی برادران كمیته‌ی امداد در منطقه‌ی هرمزگان است. منطقه‌ای كه اصلاً قالی بافی بلد نبودند و نیازمند به كمك كمیته امداد بوده‌اند. این‌ها به خاطر تعلیم قالی بافی و در اختیار گذاشتن جنس وامكاناتی که به آن منطقه شده است، به دست ما رسیده است. یک خواهری این قالی را بافته است و روی آن هم آرم كمیته امداد است. وقتی امام این قالیچه را دیدند، خیلی خوشحال شدند. این قالیچه خیلی هم ریزباف است. خواهری كه دیروز نیازمند به ماهی صد تومان بوده است، امروز خودش می‌تواند تولید كننده‌ی سی هزار تومان باشد. این كه انسان چشمه باشد تا خودش بجوشد، بهتر از این است كه نیازمند دیگری شود. این كار كار مهمی است. كار كلیدی است و از كارهایی است كه امام از آن خیلی راضی هستند.
امام فرمودند: باقی كمك رسانی‌ها هم باید این گونه باشد. در كمیته‌ی امداد یك سوم پرسنل آن بدون حقوق كار می‌كنند. یعنی برادان فرهنگی، بازاری، روحانی، كارمندهای دولت ساعت‌هایی از وقت بیكاریشان را به كمك رسانی می‌آیند. شاید درهمه‌ی این ارگان‌ها و سازمان‌ها کمیته امداد تنها جایی است كه بیست درصد بودجه‌اش صرف پرسنل آن می‌شود. گاهی وقت‌ها صد تومان خرج می‌كند كه سی تومان كمك كند. این ها20 تومان خرج خودشان می‌كنند تا هشتاد تومان كمك كنند و خدمات ارزنده‌ای كردند كه ان شاءاللّه روز جمعه كامیونی كه از نماز جمعه به طرف جبهه حركت می‌كند، خواهید دید.
لازم است كه اهمیت این كار را از نظر اسلام بررسی كنیم. در مورد انفاق روایات زیادی داریم. حدیث‌هایی كه یادداشت كردم، شاید بیش از سیصد حدیث باشد. من این سیصد حدیث را انتخاب كردم و باید به طور فشرده برایتان بگویم. می‌گویید: آقای قرائتی خودمان هم نداریم. قرآن می‌گوید: هركس پول ندارد، پول بدهد. «وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ لا یُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً»(طلاق/7) هركس وضعش بد است، انفاق كند. چون گاهی وقت‌ها انفاق كردن كلیدی است كه باعث می‌شود وضع خود آدم هم خوب شود. ما در بحث انفاق مسائل مهمی داریم كه می‌خواهیم مطرح كنیم.
اهمیت انفاق: به چه كسی و چه قدر، با چه هدفی و چگونه انفاق كنیم؟ در قرآن یك آیه است كه تقریباً همه مردم ایران آن را می‌دانند. «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً»(احزاب/56) ترجمه: خدا و فرشته‌ها بر پیغمبر صلوات می‌فرستند. اما پیغمبر از جانب خدا مأمور می‌شود که وقتی كسی می‌اید که زكات بدهد، پیغمبر بر او سلام و صلوات بفرستد. خدا و فرشته‌ها برپیغمبر صلوات می‌فرستند و پیغمبر مأمور می‌شود که به دهنده‌ی زكات صلوات بفرستد. این ارزش زكات است. به همین خاطر است كه همه جا «أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ»(بقره/43) در کنار هم هست. به همین خاطر است كه حدیث داریم كسی كه نماز بخواند و زكات ندهد، نمازش قبول نیست. البته قانون زكات در مدینه بود. تمام آیاتی که درباره زكات است و در مكه نازل شده است یعنی از چهل سالگی تا حدود پنجاه و پنج سالگی، درباره‌ی انفاق مستحبی است و تنها كه آیات مكی و یكی دو سال آیات در مدینه بود، هر چه آیات در این سال نازل شده است، هر چه كلمه‌ی زكات و صدقه در این سال است همه‌اش برای انفاق مستحبی است. زكات خیلی مهم است. روایت داریم خدا می‌داند كه شكم‌های گرسنه چقدر بسیار است و به همان مقدار كه بسیار است در اموال اغنیا زكات مقرر كرد و اگر خدا می‌دانست این مقدار كم است، زكات را بیش‌تر می‌كرد. «السخاء یثمر الصفاء»(غررالحكم، ص‏378) پول خرج كنید تا صفا و محبت زیاد شود. «السخاء ستر العیوب»(غررالحكم، ص‏379) یعنی كسی كه پول خرج می‌كند اگر یك عیب هم داشته باشد، مردم عیبش را نادیده می‌گیرند. «السخاء یمحص الذنوب و یجلب محبة القلوب»(غررالحكم، ص‏378) در راه خدا پول خرج كنید، خدا گناهانتان را می‌بخشد.
«و یجلب محبة القلوب» در راه خدا پول خرج كنید، محبوبیت پیدا می‌كنید. سعی كنید قبل از آن كه مردم بیایند بگویند: ما فقیر هستیم به آن‌ها کمک کنید. همین كاری كه برادران و خواهران كمیته امداد می‌كنند. اینكه فقیر را پیدا كردید و به آن كمك كردید مهم است. اگر فقیر آمد یك كیلو آبرویش ریخت و شما یك سیر به او پول دادید، سخاوت نیست. سخاوت با ارزش این است كه قبل از آن كه او اظهار كند، شما كمك كنید.
«یزید الّرزق» پول خرج كنید تا خدا رزقتان را زیاد كند. وقتی كشاورز میوه هایش را صندوق می‌كرد، 4 صندوق از میوه هایش را به چهار فقیر می‌داد. حالا اگر باران می‌آمد بهتر می‌شد یا باد نمی‌آمد گل‌های درخت هایش نمی‌ریخت؟ اینطور نیست كه هركس كه زرنگ‌تر باشد، روزی‌اش بیش‌تر است. قرآن از باغدارهایی كه تصمیم گرفتند از میوه‌های باغ به فقیر ندهند، قصه‌ای را نقل می‌كند و می‌گوید که خداوند تمام باغ آن‌ها را سوزاند. روایت داریم اگر دلت بخواهد به كسی خیر برسانی، خدا هم به تو خیر می‌دهد. به خاطر مكیدن بچه است كه از پستان مادر هم شیرمی‌اید. به خاطر آب رسیدن به مزرعه است كه جوی هم خیس می‌شود. خداوند در قرآن می‌گوید: به خاطر بچه‌ها به پدر و مادرها یك چیزی می‌دهیم. «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاكُمْ»(اسراء/31) به خاطر صدقه سر بچه هاست كه پدر و مادرها درآمد دارند. داریم كه بعضی وقت‌ها خداوند به خاطر تشنگی بزغاله‌ها باران می‌فرستد. رحم كنید تا مورد رحم واقع شوید. اگر یادتان باشد قرآن در سوره‌ی فجر كه آن را تفسیر كردم می‌فرماید که عده‌ای می‌گویند: چرا وضع ما بد شد؟ «وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ»(فجر/16) بعضی‌ها كه وضعشان بد است می‌گویند: خدا كم گذاشته است. نه! خدا كم نگذاشته است. «كَلاَّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْیَتیمَ»(فجر/17) شما كوتاه آمدید. شب عید است برای بچه‌های خودت لباس و كفشی می‌خری. پس محرومین چه؟ شما كه بچه‌ات لباس نو می‌پوشد، بچه‌های دیگر هم لباس نو می‌خواهند. محرومینی كه واقعاً در عین محرومیت هستند، بزرگ ترین ایثار را دارند.
«بشاگرد» منطقه‌ای واقعاً محروم است. از آنجا پیرزنی برای جبهه یك بزغاله آورده است. هر كاری كردند كه از او بزغاله را نگیرند، گریه كرده و گفته: چرا از من نمی‌گیرید. مگر من چه هستم؟ دلم می‌خواهد به جبهه بدهم. آن وقت کسی که ماهی فلان قدر درآمد دارد، کمک نمی‌کند. كسی كه تمام هستی‌اش یك بزغاله است، بزغاله‌اش را برای جبهه می‌دهد. مگر نه این كه شما در خط علی بن ابیطالب هستید؟ مگر علی بن ابیطالب سحرها بار بر دوش نمی‌كشید و درخانه‌ی فقرا را می‌زد؟ شب عید است سعی كنیم كه بیشتر كمك كنیم. رزمنده‌های عزیز یك كاری را می‌كنند، یك كاری را هم ما باید بكنیم. یك طوری عمل كنیم كه وضعشان خوب باشد. ما چقدر دانشجو داریم كه تا حالا با تمام سنگینی درس قبول شده‌اند. من کسانی را می‌شناسم كه از نظر فكری و مغزی در سطح بسیار بالایی هستند و در دانشگاه قبول شدند، اما پول ندارند كه به دانشگاه بروند. باید یك مقداری كمك كنیم. همینطور كه به جبهه كمك می‌كنیم، به غیر جبهه هم كمك كنیم. یك مكانیك می‌تواند بیست نفر را که درآمدی ندارند، به مكانیكی بیاورد و به آنها مكانیكی یاد بدهد. یك نجار می‌تواند ده نفر را به نجاری بیاورد و به آنها نجاری یاد بدهد. پیرمرد آهنگری می‌گفت: من هزارها آدم را با آهنگری و مكانیكی آشنا كردم و این‌ها صدقه‌ی همیشگی است.
مقداری درباره‌ی اهمیت انفاق بگویم. خدا و ملائكه بر پیغمبر صلوات می‌فرستند و این پیغمبر به دهنده‌ی زكات صلوات می‌فرستد. اصولاً چرا به كمك كردن انفاق می‌گویند؟ انفاق از نفاق یك الف بیش‌تر دارد. نفاق به معنی چاله و سوراخ است. چون حیوان‌هایی هستند كه روی زمین چاله می‌كنند. روی زمین كانال می‌زنند. به این كانال‌های زمینی نفاق می‌گویند. چون منافق از راه اسلام داخل می‌شود و از راه كفر بیرون می‌رود، به او منافق می‌گویند. خلاصه مایه نفاق، سوراخ‌های زیرزمینی است. انفاق به معنی پر كردن چاله‌ها است. اصولاً كل اسلام مثل یك حركت است. خمس و زكات برای پر كردن این چاله هاست. باید دزدها و مفسدان را دفع كرد. لازمه‌ی یك حركت دسته جمعی این است كه قوی‌ها، كوچك‌ها را بكسل كنند. به چه كسی كمك كنیم؟ به افرادی كه لب چهارراه شیشه‌ی ماشین پاك می‌كنند؟ گدایی حرفه‌ای ممنوع است. برای این كه با این‌هایی كه لب چهارراه می‌ایستند مبارزه كنیم نباید به اینها كمك كنیم. مملكت ما به جوان‌هایی كه بادكنك می‌فروشند، به جوان‌هایی كه شغل كاذب دارند به این‌ها نباید كمك كند. حتی اگر این‌ها مستضعف هستند. اگر به این‌ها پول بدهند گدا پرور می‌شوند. باید با اینها مبارزه کرد.
شخصی پهلوی پیامبر آمد. به پیغمبر گفت: وضع من خوب نیست. حضرت فرمود: برو چیزهای داخل خانه‌ات را بفروش و كاسبی كن. گفت: من هیچ چیز ندارم. پیغمبر گفت: هرچه داری. گفت: من فقیر فقیر هستم. فرمود: در خانه‌ات هیچ چیز نیست که با آن كاسبی كنی؟ گفت: نه! هیچ چیز نیست. ناراحت شد و رفت یك پلاس پاره و یک ظرف آورد و گفت: یا رسول اللّه! اینها هم چیزهای خانه‌ام است. گفت: صبر كن. حضرت فرمود: چه كسی حاضر است این هارا بخرد؟ یك نفر از اصحاب گفت: من یك درهم می‌خرم. حضرت فرمود: چه كسی بیش‌تر می‌خرد؟ یك نفرگفت: من دو درهم می‌خرم. حضرت دو درهم را فروخت. یك درهم را به فقیر داد وگفت: آقاجان یك درهم آن را نان و گوشت بخر و به زن و بچه‌ات بده. یك درهم آن را هم یك تبر بخر و بیا. گفت: آقا با یك درهم تبر نمی‌دهند. رفت و یك سر تبر خرید كه دسته چوب نداشت. گفت: یا رسول اللّه! با یك درهم یك تبر بی دسته خریدم. حضرت فرمود: چه كسی یك دسته‌ی تبر در خانه‌اش دارد؟ یكی گفت: ما یك دسته‌ی تبر در خانه داریم. رفت و دسته را آورد. بعد خود پیغمبر نجار شد. این دسته‌ی تبر را با سر تبر با هم میخ كوب كرد و فرمود: این را بگیر و برو هیزم بیاور و بفروش و گدایی نكن.
از این حدیث چه می‌فهمیم؟
1- مردم فقرشان را به مسئول حكومت می‌گفتند.
2- رسول خدا در امداد شغل كلیدی می‌داد. پا می‌داد ولی کسی را بغل نمی‌كرد. چون اگر كسی را بغل كنی، همیشه باید بغلش كنی، اما وقتی به او پا دادی دیگر خودش راه می‌رود.
یك نفر دیگر آمد و گفت: وضعم خوب نیست به من كمك كن. فرمود: كه سرت سالم است. حضرت فرمود: برو تجارت كن. گفت: پول ندارم. گفت: كارگری كن. گفت: دستم فلج است. حضرت فرمود: سرت را بجنبان. سرش را جنباند. حضرت فرمود: خوب سرت كه سالم است باسرت حمالی كن، گدایی نكن.
از این حدیث‌ها چه می‌فهمیم؟ همان چیزی كه در نظر اسلام است. این كه ما به کسی که واقعا توان کار کردن را ندارد و محتاج است کمک کنیم و به فقیرهای حرفه‌ای كمك نكنیم. قرآن می‌گوید: به افرادی كمك كنید كه «یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاء»(بقره/273) دیگران خبر ندارند و خیال می‌كنند كه وضعشان خوب است. در فارسی خودمان می‌گوییم: به کسانی که صورتشان را با سیلی سرخ نگه داشته‌اند. چقدر كمك كنیم؟ یك مقدار عادی. قرآن می‌گوید: مسلمان‌های معمولی كسانی هستند كه «وَ الَّذینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ كانَ بَیْنَ ذلِكَ قَواماً»(فرقان/67) وقتی انفاق می‌كنند هر چه دارند نمی‌دهند. نه كم می‌دهند و نه زیاد می‌دهند. وقتی می‌خواهی پول خرج كنی، میزان دستت باشد. هركاری اندازه دارد. عبادت هم اندازه دارد. ما در روایات داریم «باب الاقتصاد والعبادات» عبادت اندازه دارد. اگر شب به دعای كمیل رفتی، صبح به دعای ندبه نرو. زن و بچه‌ات هم حق دارند. اینطور نباشد شب دعای كمیل بروی، صبح برای دعای ندبه به بهشت زهرا بروی. ظهر نماز جمعه بروی. عصر به دعای سمات بروی. «باب الاقتصاد والعبادات»
شخصی طواف می‌كرد به نفس نفس افتاده بود. حضرت فرمود: چرا اینقدر این بنده خدا را اذیت می‌كنید؟ یك بار پیغمبر در خانه نشسته بود. بچه‌ای آمد و گفت: مادرم سلام رسانده و گفته به پیغمبر بگو: من می‌خواهم پیراهنت را برای تبرك داشته باشم. پیغمبر پیراهنی كه پوشیده بود به او داد و رفت. هنگام اذان ظهر بود که پیغمبر خواست به مسجد برود. پیراهن نداشت. لخت نشسته بود كه آیه نازل شد، چه كسی به تو گفته است كه پیراهنت را بدهی؟ «وَ لا تَجْعَلْ یَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِك وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»(اسراء/29) ما انفاق عمومی داریم كه باید اندازه داشته باشد. البته گاهی هم جای ایثار است.
من به خانه پدر شهیدی رفتم، پدر شهید گریه می‌كرد. گفت: آقای قرائتی برای شهادتش دلم نمی‌سوزد. دلم برای این می‌سوزد كه چقدر خوب بود. پسر من پانزده سال داشت. می‌خواست به جبهه برود وصیت كرده كه من از مال دنیا یك دوچرخه بیش‌تر ندارم. دوچرخه‌ام را بفروش و پول آن را به جبهه بده. آخر این چه وصیت نامه‌ای است؟ من این وصیت نامه را می‌خوانم كلافه می‌شوم. آن‌ها كه یك دوچرخه دارند آن را هم در راه خدا می‌دهند.
كمیته امداد به دختر خانمی حواله داده است كه به ستاد جهیزیه برود و جهیزیه بگیرد. دختر جوانی كه می‌خواهد به خانه داماد برود با مادرش به ستاد جهیزیه می‌رود. به آن‌ها چینی مجانی می‌دهند. دختر می‌گوید: ما كه ملامین داریم، چینی برای یك دختر دیگر باشد. از این دختر خانمها در ایران زیاد است. ولی واقع آن این است كه این دخترخانم صد سال از من طلبه جلوتر است. دختر جوان که بزودی عروس می‌شود، می‌گوید: چینی مجانی را به فلانی بدهید. یك نوع ایثار داریم برای آن‌هایی كه ظرفیت دارند. برادرها ما باید به ظرفیتمان نگاه كنیم. بنابر ظرفیتمان كار كنیم و انفاق كنیم. چون افرادی هستند كه ظرفیت ندارند و بیرون می‌روند و بستنی می‌خورند، چلوكباب می‌خورند، وقتی هم می‌خواهند پول بدهند، مرگ من، جان تو، می‌گویند. پول چلوكباب را كه می‌دهد، می‌گوید: چه غلطی كردیم. كسی كه ظرفیت ندارد از اول كمك نكند. «إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا» به اندازه‌ای كه ظرفیت دارید. اگر نیم كیلو می‌توانی كمك كنی، نیم كیلو كمك كن. اگر یك كیلو كمك می‌كنی ولی می‌خواهی بعداً منت بگذاری و پز بدهی و با خانمت دعوا کنی خوب نیست. بعضی‌ها هیجانی می‌شوند. یك عملی را انجام می‌دهند و بعد غر می‌زنند. باید ببینید که چقدر ظرفیت دارید. به اندازه‌ای كه «لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا» اسراف نكنند. نه زیادی و نه كم «وَ كانَ بَیْنَ ذلِكَ قَواماً»
با چه هدفی باشد؟ هدف از پول دادن چند شكل است. ارزش كارها روی هدف است. چاقوكش و جراح هر دو شكم پاره می‌كنند. از چاقوكش بیست هزار تومان می‌گیرند. به جراح بیست هزار تومان می‌دهند. هدف‌ها به كارها ارزش می‌دهد. بعضی هدفشان خداست. پول هم كه به او می‌دهند، می‌گویند: رسید بدهیم؟ می‌گوید: رسید نمی‌خواهد خدا كه می‌داند.
چند روز پیش یك كسی آمده بود و می‌خواست بگوید که من آدم خوبی هستم. گفت: 20 سال پیش300 تومان خمس داده‌ام. فتوكپی‌اش را هم نگه داشتم. آدمی هست یك میلیون خمس می‌دهد و می‌گوید: اسم نبر. آدمی هست كه چند تومان می‌دهد و می‌گوید: خواهش می‌كنم بگو. آدمی هست كه یك سطل زباله را وقف می‌كند و می‌گوید: بر پدر و مادر كسی لعنت كه خرده كاغذ در آن بریزد.
گاهی هدف‌ها خداست. گاهی خودمان هدف هستیم. گاهی می‌خواهد شكم او را سیر كند. گاهی می‌خواهد وجدان خودش را راحت كند. بد نیست این جا یك مسأله‌ای را بگویم. البته فتوای امام نیست اما درمیان فقها کسانی بودند كه چنین عقیده‌ای داشتند. میگوید: اگر سیدی را دیدی و دلت سوخت، خمس قبول نیست. برای اینكه خمس را برای خدا ندادی. برای این كه جلوی سوز دلت را بگیری دادی. ما در تاریخ فقه چنین چیزی را هم داشتیم.
گاهی آدم پول می‌دهد برای این كه بالا بیاید. گاهی هم پول می‌دهد برای این كه خودش به دل بنشیند. گاهی برای خدا انفاق می‌کند. گاهی برای هوا انفاق می‌کند. گاهی برای سوز دلش انفاق می‌کند. گاهی برای دوست گیری انفاق می‌كند. آدم برای این كه دوست هایش زیاد شوند عیدی می‌دهد. این كار خوبی است. به همین خاطر به آن ولیمه می‌گویند، چون از ریشه‌ی «ولم» می‌آید. چون آدم که بچه دار می‌شود، خانه خرید یا دختر شوهر داد، در عروسی و ازدواج سور می‌دهد به سور آن ولیمه می‌گویند، یعنی او را جذب كرد.
گاهی برای اصلاح ذات البین و برای این كه دو نفر آشتی كنند، پول می‌دهد. امام صادق(ع) در اختیار یك نفر بودجه‌ای گذاشته بود، اگر دیدی دو نفر سر پول با هم قهر هستند، پول را از جیبت بده تا با هم آشتی كنند. برای اصلاح، پول خرج كردن مانعی ندارد. برای رفع تهمت پول خرج كردن مانعی ندارد. رفع كینه از دوستان قدیمی خوب است. دستگیری خوب است. پر كردن خلأها خوب است. خدا هم كه اعلاء است و این‌ها هدف‌های مقدس است.
اما هدف‌های نامقدس هم داریم، مثلاً برای چشم و هم چشمی پول می‌دهد. از روی چشم و هم چشمی یك تومان به دیگری می‌دهد. برای چشم و هم چشمی یك حدیث بخوانم. دو تا قبیله بودند. یكی از قبیله‌ها شتری كشت و آب گوشتی هم داد و پخش كرد. ضمناً یك قابلمه آب گوشت را هم در خانه‌ی رئیس قبیله‌ی دیگر فرستاد. رئیس قبیله گفت: رئیس قبیله‌ی شما برای من آب گوشت می‌فرستد؟ یك لگد به آب گوشت زد و گفت: برو! برای من قابلمه آب گوشت می‌فرستی؟ بعد خودش هم یك شتر كشت. رئیس قبیله گفت: حالا كه او یک شتر كشته من دو تا می‌كشم. آن یكی گفت: من سه تا می‌كشم. روی چشم و هم چشمی رسید تا جایی كه صد شتر كشت و حضرت علی فرمان داد، گوشت این شترها را نخورید، این شترها در راه خدا نحر نشدند. رقابت، تشریفات، كلاه برداری و. . . هدف‌های نامقدس هستند. گاهی آدم برای كلاه برداری پول خرج می‌كند. می‌گفت: داشتم می‌رفتم، یك آدم مقدسی لب دكانش نشسته بود و سبحان اللّه می‌گفت. ما دیدیم خیلی آدم خوبی است. گفتیم: از او یك دست استكان و نعلبكی بخریم، چون خیلی آدم خوبی است. می‌گفت: وقتی خریدیم، گفت: آقامن به روحانیت علاقه دارم، این را قیمت خرید حساب كرد، بعد دیدیم حالا كه این به من علاقه دارد برویم و یك سماور هم از آن بخریم بعد دیدیم روی سماور صد تومان كلاه سر ما گذاشت. گاهی وقت‌ها فندقی می‌رود تا گردو برگردد. هدف‌های نامقدس است كه در همه چیز مطرح است.
روش پول دادن خیلی مهم است، در این رابطه خیلی حدیث داریم. یك طوری پول بدهید كه منت نگذارید. اگركسی كمك كند و منت بگذارد كمك و ثوابش از بین می‌رود. اصلاً اگر كمك نكنی بهتر از این است كه كمك بكنی و نیش بزنی. بگو برادر شوهر، همسر، من از نظر توان بدنی نمی‌توانم زیاد مهمانداری كنم، یا زیاد مهمان نیاور یا اگر می‌آوری دو، سه نفر بیاور. نمی‌توانم از ده نفر پذیرایی كنم. اگر خانم به شوهرش اینطوری بگوید، ثوابش بیش‌تر از خانمی است كه از بیست مهمان پذیرایی كند، بعد منتش را سر شوهرش بگذارد.
یك كسی اسمش مَحرم بود، می‌گفت: من در ماه مُحرم دیوانه می‌شوم. بعد برای خودش شعر ساخته بود می‌گفت: دیوانه شود مَحرم در ماه مُحرم. رفیقش گفت: در ماه صفر هم ده ماه دگر هم. یعنی چه؟ یعنی تو همیشه دیوانه هستی. هم زن‌ها و هم مردها همیشه دیوانه هستند. اگر ظرفیت نداری انجام نده. منت نگذارید، عجب نگیرید.
خدا فقیری را كه پهلوی تو می‌فرستد، حدیث داریم: «إِنَّ الْمِسْكِینَ رَسُولُ اللَّهِ»(نهج‏البلاغه، حكمت 304) یعنی مسكینی كه آمد، فرستاده‌ی خداست. این آمده بار قیامتت را بكشد. تو اگر صدتومان داری، باید روز قیامت جواب صد تومان را بدهی. «فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب» حدیث داریم فقیر فرستاده‌ی خداست. فقیر احترام دارد. قرآن می‌گوید: «وَ یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ»(توبه/104) یعنی وقتی در دست فقیر پول می‌گذارید، قبل از آن كه فقیر پول را بگیرد، خدا می‌گیرد. این صندوق‌هایی كه كمیته امداد برنامه ریزی كرده است، این صندوق‌ها را پر كنید. پیرمرد، جوان، ده تومان، بیست تومان و. . . در آن بریزید. قطره قطره جمع شود وانگهی دریا شود.
حدیث داریم به فقیرپول می‌دهیم، دستتان را ببوسید. وقتی می‌خواهید پول بدهید به بچه پول بدهید تا بچه پول را در صندوق بیندازد، به بچه‌ها یاد بدهید. نگو آقا یك تومان من چه دردی را دوا می‌كند؟ یك برگ زرد در دریا كشتی صد مورچه است. همین‌ها دردهایی را دوا می‌كند. شاید باور نكنید كسانی هستند كه در ماه گوشت نمی‌خورند. قالی روی قالی می‌اندازیم، هزار تومان می‌دهیم عكس خودمان را قاب می‌كنیم، منتی نگذارید، اذیت نكنید. ما كسی را داشتیم كه وقتی می‌خواست خمس بدهد، زمستان خمس می‌داد، بعد وارسی كردیم. خمسش را روزهای برفی به چند سید فقیر می‌داد، بعد هم می‌گفت: این برف‌های خانه ما را هم پایین كن. هم پول خمس است وهم پول برف روبی. «لا نُریدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»(دهر/9) اصلاً در دل هم نباید اراده‌ی تشكر داشته باشد، به همین دلیل می‌گویند: خمس باید پیش مرجع تقلید جمع شود، چون اگر بنده صد تومان به آقا خمس دادم، آقا وقتی من مردم باید بیاید و فاتحه بخواند. اما اگر من خمس را به صندوق بیت المال دادم، فقرا از صندوق بیت المال خمس را می‌گیرند و دیگر بله قربان گوی شما هم نیستند. این عزت است. به همین خاطر از امام استفتا كردند، فرمود: زكات‌ها در كمیته امداد جمع شود و به فقرا داده بشود، خوب است. باید سعی كنیم وقتی پول می‌دهیم یك ملاحظات اخلاقی را بكنیم.
فقیری پیش امام حسن مجتبی آمد، حضرت به او صد درهم داد و پیش امام حسین رفت، امام پرسید: برادرم چند تومان به تو داد؟ گفت: صد درهم. امام حسین50 درهم داد. گفت: چون برادر بزرگ من هستند من ادب كردم و از صد درهم كم‌تر دادم، در پول دادن مراعات كنید. گاهی اوقات در مسجد نشسته‌اند می‌گویند: چه كسی پول می‌دهد؟ همه نفری ده تومان می‌دهند یك كسی می‌گوید: برای بنده هم دو هزارتومان بنویس. این كه می‌گویی: برای بنده هم بنویس، جلوی مردم ده تومان بده، می‌خواهی بیش‌تر بدهی، یواشكی بده طوری كه كسی نفهمد. جایی كه همه ده تومان می‌دهند، تو دوهزار تومان نده. حدیث داریم وقتی به مسافرت می‌روی با هم تیپ خودتان به مسافرت بروید. اگر یك چند نفر مستضعف با یك پولداری به مسافرت می‌روند، پول دار چلوكباب برگ می‌خورد، مستضعف‌ها خورشت قیمه می‌خورند.
كسی خدمت امام آمد، امام راهش نداد. گفت: چرا من را راه نمی‌دهی؟ گفت: امسال هی گوسفند كباب كردی و به حاجی‌ها دادی خوردند و حاجی‌ها را به خاطر این كه سر سفره‌ات نشاندی بله قربان گو بارآوردی. پول دادن باید یك طوری باشد، که مخاطب بله قربانگو بار نیایید. به همین دلیل حضرت علی(ع) شب‌ها انفاق می‌كرد و صورت خودش را می‌پوشاند تا هم شكم‌ها سیر شود و هم بله قربان گو بار نیایند.
شب عید است هفته‌ی گذشته گفتم كه به عیادت بروید، شب عید خیلی از مریض‌ها دلشان می‌خواهد كه خانه باشند. ما یك كارهای غلطی می‌كنیم، مثلاً آقا میرود چند صد هزار تومان خرج مقبره‌ی پدرش می‌كند، در صورتی که با این كه این چند صد هزار تومان، پانصد جوان، به یك نوایی می‌رسند. اگراز علیین است، پیش علیین می‌رود. اگر هم از فجار است پیش فجار می‌رود. «كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفی‏ سِجِّینٍ»(مطففین/7) آخر برای استخوان مرده پدرش مقبره بخرد. در مملكت ما آنقدر دختر جوان هست كه جهیزیه ندارد، قلم و دفتر ندارد، پا برهنه هستند. شب عید لباس ندارد، آن وقت تو برای استخوان مرده هایت كلی خرج می‌كنی؟ این كار را نكنید.
من امسال عاشورا كه هند رفتم، در روز عاشورا دیدم كه عده‌ای از زنان شیعه دارند حسین حسین می‌كنند اما نه روسری، نه مقنعه، نه چادر، هیچ چیز به سر ندارند. این چه حکمتی دارد؟ آخر یك سال عید و محرم با هم قاطی شده بود، هم سینه می‌زدند و هم بشكن می‌زدند. ما نفهمیدیم فلسفه‌اش چیست؟ هم بی حجاب است و هم حسین حسین می‌كنند، آخه این‌ها چه هستند؟ بعد حساب كردم همان زمانی كه اروپا و آمریكا مشغول استعمار كشورهای آفریقایی بودند، در همان تاریخ ما تحت عنوان آثار باستانی عتیقه و كتیبه و كاشی كاری، گچ بری، یك سری پول‌های الكی داشتیم. اگر ما بخواهیم انقلابمان را داشته باشیم، باید فقرا را ریشه كن كنیم. امروز چند چیز را بررسی كردیم. یكی ازفعالیت‌های كمیته امداد كه صحبت شد، دیدیم حتی به بعضی از كشورهای همسایه هم كه پول دار هست، هم برای فقیر یك برنامه‌ای ریخته شد و هم از پول دارها گرفته شد و خرج فقیرها شد. از كارهای خوب جمهوری اسلامی این بود كه اموال غیر از خاندان سلطنتی ملعون، باقی طاغوت شاه‌ها و افراد فراری اموالشان كه مصادره می‌شد به نفع كمیته امداد بود. از كارهای بسیار مثبت بود.
علی بن ابیطالب فرمود: از حلقومتان مال‌های حرامی را كه خوردید در می‌آورم، گرچه مهریه زن هایتان باشد. نمی‌گذارم از گلویتان پایین برود. كمیته امداد را حمایت كنید، پول دارید در قلك بریزید، یك بچه ده‌ها هزار جمع كرده بود و از قلك خود گذشت، نكند از كوچك‌ها عقب بمانید. اگر هر كدام از شما از صندوق‌های كمیته امداد را داشته باشید و پر كنید و اول صبح هم صدقه بدهید. روایت داریم صدقه صبح تا شب بلا را دفع می‌كند، صدقه بدهید.
خدا در قرآن می‌گوید: «إِنَّا لِلَّه»(بقره/156) خداست. «مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّه»(مائده/88) می‌گوید: اگر ندهی روز قیامت طوق بر گردنتان می‌شود. به پیشانی و پاهایشان می‌زنیم و می‌گوییم: این پول‌هایی است كه دلت نمی‌آمد بدهی. وضع خودتان هم خوب نیست. می‌دانم الان همه مملكت ما، كارمندهای دولت واقعاً خیلی حقوقشان كم است، آموزش و پرورش خیلی حقوقشان كم است، نهضت سوادآموزی ما خیلی حقوقش كم است، اما در عین حال برگ زرد در دریا كشتی مورچگان می‌شود.
امام صادق فرمود: به خویش و قوم‌های نزدیك واجب‌تر است. «لَا صَدَقَةَ وَ ذُو رَحِمٍ مُحْتَاجٌ»(من‏لایحضره‏الفقیه، ج‏2، ص‏68) وقتی كه مادرت، پدرت، عمه و خاله و دایی‌ات ندارند، درست نیست كه شما این طرف و آن طرف پول خرج می‌كنی به خویش وقوم‌های نزدیك می‌رسد، به همسایه‌ها می‌رسد. من یك بیستم حرف هایم را هم نگفتم. جایی كه فقیر گیرتان نمی‌آید پولتان را كنار بگذارید. گاهی ممكن است آدم می‌خواهد صدقه بدهد، فقیر پیدا نمی‌كند. حدیث داریم كسانی كه یك بچه‌شان از دنیا می‌رود برای بچه‌های دیگر صدقه بدهند. كمك رسانی از كارهای علی بن ابیطالب است، از كارهای فاطمه الزهرا است. خواهرها یاد بگیرید. فاطمه زهرا شب عروسی پیراهن عروسی‌اش را در راه خدا داد. فاطمه زهرا گردن بندش را در راه خدا داد.
حالا بگو: آقای قرائتی امشب بحث تو به درد ما نخورد به خاطر این كه مال كسانی بود كه پول داشتند، ما بچه دبیرستانی هستیم، ما كه پول نداریم. پول سلمانی را هم از پدرمان می‌گیریم. این هم برای آقازاده‌هایی است كه پول ندارند. آقا زاده‌هایی كه پول ندارید این جمله را عنایت كنند كه: صدقه‌ی بی پول‌ها «أفضل الصدقه اصلاح ذات البین» اگر پول نداری بدهی شب عیدی اگر دو نفر با هم قهر هستند، دعوتشان كن، این دو نفر را با هم آشتی بده. آقا كسی نیست كه قهر باشد، چه كار كنم؟ یك لبخند بزن. حدیث داریم «تبسم الرجل فی وجه اخیه صدقه» اگر به یك مؤمن رسیدی و به او یك لبخند بزنی خدا ثواب صدقه را به تو می‌دهد. اگر پول نداری لبخند را فراموش نكن. این پلیس‌های شهربانی، یك كسی سر چهار راه بایستد و مردم را به منزل راهنمایی كند. راهنمایی كردن ثواب صدقه را دارد.
اگر تیغی و سنگی را در جاده برداری ثواب صدقه را دارد و اگر از كسی پول می‌خواهی طرف ندارد هر شبی كه به آن مهلت بدهی، به اندازه‌ای كه می‌خواهی صدقه می‌دهی.
و اگر شاگرد خوبی هستی همشاگردی‌ات ضعیف است. شب عیدی در ایام تعطیلات، روزی یك ساعت به او كمك كن كه درامتحانات آخر سال تجدید نشود. پس راه قرب به خدا روی هیچ كس بسته نیست. خواهرهای نهضت سواد آموزی و برادرانی كه تشریف آوردید، تشكرمی كنیم، آموزش شما هم صدقه است. شب عیدی یك كاری كنید كه همه‌ی بچه‌ها لباس نو داشته باشند.
خدایا تو را به حق محمّد و آل محمّد رزمندگان عزیز ما را همین شب عید پیروز بفرما. خدایا امدادگران عزیز ما را در جبهه هاو پشت جبهه‌ها امداد بفرما. ضعف هاو كمبودها و نقص هارا جبران بفرما. توطئه هاخنثی، توطئه گران را نابود بفرما و به رهبر عزیز انقلاب سلامتی و طول عمر عنایت بفرما.
نگذارید نماز جمعه خلوت شود. خلوت شدن نماز جمعه یعنی خندیدن آمریكا و نگذارید آمریكا بخندد. خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار. از عمر ما بكاه و به عمر رهبر بیافزا.
«والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 483
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست