responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 42
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»
اللهم صلّ علی محمّد آل محمّد    
الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی

در دو جلسه قبل، دو سه جلسه است به نظرم جلسه سوّم، چهارم باشد که فلسفه احکام داریم صحبت می‏کنیم یعنی دلیل این کار چیه، و در هر جلسه من این را تذکر می‏دهم که نباید منتظر باشیم همه اسرار را همین امروز همه ما بفهمیم. ما پای تلویزیون هستید هر یه چند وقتی یک کشوری، یک دانشمندی، یک مسئله‏ای را کشف می‏کند. دنیا پر از اسرار است، بسیاری از اسرار به مرور زمان کشف می‏شود، اگر خواسته باشی بگویی همه اسرار را من باید بفهمم و الّا عمل نمی‏کنم، مثل کسی، بیماری است که به دکتر بگوید: تا اسرار این نسخه را نگویی من این نسخه را نمی‏خورم پس بمیری، ما باید دارو را مصرف بکنیم و دنبال تحقیق هم باشیم، فعلاً برای اینکه نمیریم به دستورهای کارشناس عمل می‏کنیم ولی خوب مطالعه هم می‏کنیم که چی را بفهمیم «الحمدالله». در عین گفتیم که یک سری دستورات و اسرار توی خودِ روایات آمده که داریم بحث می‏کنیم مثلاً قصاص چرا، قبله چرا، نماز خوف چرا همچین، چراها هم در روایات است، هر جلسه‏ای چندتا چرا را می‏گوییم.
اول: قصاص چرا؟ ادامه بحث دلیل و فلسفه احکام. قصاص چرا؟

قصاص قاتل، عامل حیات و امنیّت جامعه

قرآن می‏فرماید: «و لکم فی القصاص حیوة یا اولی الالباب» یعنی اگر قاتل را به قصاص می‏رساندید قاتل را کشتید جامعه تان زنده است ای که عقل دارید. جامعه‏ای که از قصاص، یعنی آدم می‏کشد و صاف، صاف توی خیابان راه می‏رود این جامعه مرده است. ماچند رقم حیاة داریم: انواع حیات:
1-حیات نباتی نباتات 2-حیات حیوانی حیوانات 3-حیات انسانی 4-حیات عقلی و فکری 5-حیات سیاسی
– حیات نباتات همینکه می‏گوئیم این زنده است. یک درخت انگور را که قیچی می‏کنی هر شاخه‏ای را که می‏کاری همان شاخه تبدیل به درخت می‏شود این پیداست که یک حیاتی در آن است که می‏تواند خودش را رشد بدهد. بعضی از کرمها را قطعه، قطعه می‏کنی باز قطعاتش، خون از بدن ما که می‏رود خودش آب و شیر که می‏خوریم باز بدن خون سازی می‏کند این حیات توی نباتات است
-حیات حیوانی: زاد و ولد توی حیوانات هم هست.
-حیات انسانی: که قرآن می‏فرماید: پیامبر«دعاکم لما یحییکم» پیغمبر دعوت می‏کند برای چیزی که شما را زنده می‏کند. مگر ما مرده‏ایم نه نفس می‏کشیم زاد و ولد هم داریم اما از نظر فکری ممکن است فکر ما مرده باشد. پیامبر (صلّی الله‏ علیه و آله ‏و سلم) می‏آید دعوت می‏کند برای چیزی که شما را احیاء می‏کند. این حیات سیاسی است. حیات، یعنی اگر جامعه نفس می‏کشد معده و چشمش هم کار می‏کند، اما توی این جامعه قاتل راه می‏رود و هیچ کس کاریش ندارد. جامعه از نظر سیاسی مرده است. «ولکم فی القصاص». حالا اگر این حیاة (قصاص نباشد) چی می‏شود؟ گاهی وقتها یک قانونی داریم توی طلبه‏ها می‏گویند: «تعرف الاشیاء باضدادها»: یعنی اگر بخواهی قدرش را بدانی ضدّش را ببین قدرش را می‏دانی.
مثال: می‏خواهی ببینی چشم چیه؟ چشمت را به هم بگذار راه برو، همان یک دقیقه می‏توانی، ما اگر بخواهیم نعمتها را بدانیم، چه کنیم آن وقت قدرش مشخّص می‏شود.
مثال: آب می‏خوریم، اصلاً یک دفعه تا حالا نگفتی «الحمدالله» آب شیرین است.
قرآن می‏گوید: اگر می‏خواهی قدر آب شیرین را بدانی فرض کن این آب تلخ باشد: «لو نشاء لجعلناه اجاجا» عربی هایی که می‏خوانم قرآن است – اگر بخواهم آب را تلخ می‏کنم به چه کسی تلگراف می‏کنی شیرینش کن؟ اگر بخواهیم پائیز که شد درختها را سبز نمی‏کنیم (!!؟ بهار): «ولو نشاء لجعلناه حطاماً» اگر بخواهیم درختها را خشک نگه می‏داریم، به چه کسی تلگراف می‏زنی سبزش کنی. بخواهیم ای پیامبر جبرئیل نازل نمی‏شود. به چه کسی تلگراف می‏کنی نازل می‏کنی جبرئیل نازل شود. «لونشأ لنذهبنّ بالذی او حینا الیک». ما اگر خواستیم بفهمیم قصاص چه نقشی دارد. قصاص را از جامعه بردار، اگر برداریم، آفاتی پیدا می‏شود.
1-اول اگر مردم احساس آرامش نکنند هر کسی برای حفظ خودش مجبور است یک دار و دسته و تشکیلاتی راه بیاندازد. وقتی ببینیم جان من در خطر است یک باندی درست می‏کنم، آن هم، چون کسی به کسی نیست همه همدیگر را می‏کشند. اگر ببینیم واقعاً کسی، کسی را بکشد قصاص نمی‏شود آنوقت همه برای همدیگر حفاظت یک دار و دسته این رقمی پیدا می‏شود. بعد اگر قصاص نباشد افراد عقده ای می‏شوند انتقام می‏گیرند. انتقام هم یکی به یکی نیست. مردم علی (علیه السلام) نیستند که درباره ابن ملجم فرمود: «ضربهً بضربه» (یکی به یکی). مردم خیلی‏ها مثل آمریکا هستند (!!؟؟) به خاطر یک بن لادن راست یا دروغ یک کشور را بمباران می‏کند یعنی اگر قصاص نباشد انتقام وعقده پیدا می‏شود. دیگه جلوی او را نمی‏شود گرفت. اگر قصاص نباشد خود قاتل جرأت پیدا می‏کند. حالا که کشتیم طوری نشد یکی دیگر هم. اگر قصاص نباشد غیر قاتل، باقی مردم هم جرأت پیدا می‏کنند، و هم طرفی که می‏بیند خونش ریخته و قصاص نشده عقده‏ای می‏شود و دست به انتقام و انفجار می‏زند سه، هر گروهی برای حفظ جان خود دار و دسته و تشکیلات راه ‏می اندازد چهار، به هر حال «ولکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب». حالا یه مُشت از اینها ک دروغ می‏گویند. چون دنیای ما دنیای دروغ هاست، در هیچ زمانی در تاریخ بشر اگر کسی بگوید: دروغ به اندازه حالا نبود باور کنید و احتمال بدهید راست می‏گوید.

حّق وتو، ناقض حقوق بشر

حقوق بشر: کلمه‏ای که دروغی به اندازه، دروغ بیشتر نبود، چه بشری، چ حقوقی؟ مثلاً الان 50 سال است فلسطین حقّش از بین رفته. کی چی کرده و این حقوق بشر چه کرده؟ در مقابل تجاوزات بین المللی چه حقّی؟ حق (وتو) یعنی چه؟ یعنی همه نمایندگان کشورها (الف) چهار و پنج کشور می‏گویند: (ب) و حتی (الف) رأی همه را می‏تواند از بین ببرند. (حق وتو) یعنی هر چی بگوئید من می‏گویم کشک. (حق وتو) یعنی گفتن به تمام افکار و مغزها، منطق‏ها بگوید کشک، همه منطق‏ها را روی هوا کند. بزرگترین توحّش است (حق وتو). بنابراین از دروغهایی که می‏گویند. یه مشت از این دروغگوها یه مشت از این حرف‏ها زدند بد نیست برایتان بگویم. زود رد می‏شوم چون کهنه است. می‏گویم: خوب شما قاتل را اعدامش نکن، قاتل که زده، کشته است یه حالت روانی، هیجانی بهش دست داده و این آدم مریض است و مریض را که نباید کشت. می‏گویم خیلی خوب اگر این بهانه است فردا همه مردم مریض می‏شوند، اگر هیجان کافی است که من یک نفر را بکشم همه می‏شوند هیجانی. می‏گویند قاتل را به عوض کشتن یه کارگری، نجّاری و مکانیکی کند، به نفع تولید، تولید برود بالا. می‏گویند بسیاری که دکان و جنس می‏خواهند، سرمایه و مغازه ندارد میزنند یه کسی را میکشند توی زندان هم سالن کار بهشان می‏دهند و ابزار تولید، خیلی از نجّارهاکه توی خیابان را می‏روند، نه دکان دارند و نه ارّه و چوب می‏زند یه کسی را می‏کشد تا آنجا هم سالن و هم ارّه و هم چوب هست. این چه منطقی است مُخ را ببین، اسمش هست دنیای علم، بعضی‏ها حرفهایی که می‏زنند ادّعا می‏کنند دنیای علم است چقدر پوک است. قاتل را بفرستیم کارگری خوب خیلی از کارگرها جا ندارند آدم می‏کشند. هیجانی، همه هیجانی می‏شوند، که نشد. می‏گوید: قاتل که یکی را کشت بد کرد تو هم که او را می‏کشی بد می‏کنی بد به بد. او اول بود، من او را بکشم جلو دیگران کشته گرفتم می‏شود، اجمالاً قصاص یکی از احکام درست اسلام است. باید عمل شود، البتّه حقوق و حساب و کتاب دارد و این هم معنایش خشونت نیست.
ترحم بر پلنگ تیزدندان        ستمکاری بود بر گوسفندان

رحمت یا خشونت براساس عدالت

همه جا هم خوب نیست تنها صفتی که همه جا خوب است عدالت است، عدالت با دوست، با بچّه، با دشمن، با همسایه، با حکومت، بالا دست، عدالت صفتی است که همیشه خوب است. غیر از عدالت تمام صفات همیشه خوب نیست مثلاً سخاوت همیشه خوب نیست، همه جا آدم سخاوت داشته باشد نه بعضی از جاها هم باید مشتش هم باشد عبادت همه جا خوب نیست. یه کاروان از مکه آمدند گفتند: آقا یه کسی توی کاروان ما بود چقدر گریه می‏کرد،هر جا می‏رسیدیم نماز می‏خواند.
حضرت فرمود: کارهایش را چه کسی می‏کرد؟ گفت: من گفت: نمی‏خواست، از زیر کار در می‏رفت برای اینکه ظرف بشوید می‏رفت نماز می‏خواند. بعضی بچّه‌ها می خواهند توی خانه کار نکنند می‏دوند، میدوند، کتابخانه، مادرشان توی صف نانوایی است این آقا مطالعه می‏کند. تحصیل همه جا خوب نیست. امام حسین (علیه السلام) را کربلا کشتند. آمدند توی مسجد کوفه بحث راه انداختند که خون پشه، بعضی از بحث‏های علمی چیز است یادم رفت کلمه‏اش را، سبب مغالطه کردن و گیج کردن مردم است. مثلاً یه کاری می‏خواهند بکنند. فرض کنید یک بازی‏های بین المللی راه می‏اندازند توی همان برنامه که مردم و جوانها فکر او هستند یک کاری را انجام دهند مثل بنده من خودم این کار را انجام می‏دهم مثلاً مطالعه می‏کنم و بچّه یا نوه هایم می‏خواهد مزاحم شود من برای اینکه او را سرگرم کنم انگشترم را در می‏آورم می‏اندازم اون اطاق برو بردار تا این را سرگرم انگشتر می‏کنم خودم مطالعه می‏کنم. خیلی وقتها جامعه ما را به یک چیزی سرگرم می‏کنند که کار دیگری انجام بدهند، از این شیطنتها بوده، در بقیع چهار امام ما، امام سجاد و امام باقر و امام صادق و امام حسن مجتبی (علیهم السلام) گنبد و بارگاه داشت، آنها را خراب کردند، ایران راهپیمایی راه افتاد رضا شاه عکس راهپیمایی را برداشت فرستاد برای اربابهایش گفت مردم راهپیمایی می‏کنند که ما احمد شاه را نمی‏خواهیم رضا شاه را می‏خواهیم اصلاً از چی به چی. قبرستان بقیع ‏را خراب می‏کنند مردم از غم اهل بیت (علیهم السلام) راهپیمایی می‏کنند عکس غم اهل بیت (علیه‏السلام) را رضا شاه می‏فرستد برای اینکه مردم راهپیمایی می‏کنند که ما رضا شاه می‏خواهیم. گاهی وقتها از همه چیز سوء استفاده می‏کنند، تحریف می‏کنند همه چیزی را. یک چیز دیگه بود یک چیز دیگه، (اصلاً 180 درجه نه دو، سه درجه گاهی وقتها مردم منحرف می‏شوند. من به یک کسی گفتم قبله چه جوری است گفت، مثل خودتان کنی انحراف دارد (خنده حضار) گاهی یک کسی کمی انحراف دارد طوری نیست وقتها هم 180 درجه، یعنی کچل،کچل است میگویند زلفی (خنده حضار) هیچی اش به هیچی نمی‏خورد.
فلسفه قصاص: پس ببینید قصاص دستوری است حق، و خشونت هم بعضی جاها درست است.
ولی اصل با رحم است، رحمت سر جایش و خشونت هم، در نماز می‏گوییم «الرحمن الرحیم» هم می‏گوییم «مغضوب‏علیهم» یعنی مورد غضب شده. پس در یک سوره حمد اوّلش رحمت و آخرش مغضوب، البتّه رحمتش بیشتر است، رحمتش 6 تا یکبار در حمد می‏گوییم «بسم الله الرحمن الرحیم» دوباره بعد از «الحمد» می‏گوئیم «الرحمن الرحیم» چهار تا توی قل هوالله هم می‏گوئیم: «بسم الله الرحمن الرحیم». یعنی 6 تا رحم است اما یک مغضوب هم هست با همه نمی‏شود با رحم رفتار کرد. بعضی‏ها اصلاً نمی‏شود، قاتل است آقا با قاتل می‏خواهی چکار کنی… ضمناً همین آقایی که می‏گوید قاتل را نکشید. هیجانی است، بفرستید کارگاه کار کند. همین آقا اگر بچّه خودش را بکشی حاضر است بگوید. چون برادر مرا کشته می‏گوید، هیجانی است. اگر برادر خودش باشد می‏گوید نه تنها خودش را باید کشت. خانه‏اش را هم باید خراب کرد. چون برادر مرا کشته حالا روانشناسی و دامپزشک و جامعه شناس شده امّا اگر جوجه‏های خانه‏اش را بکشی از مغول بدتر است و اسب همسایه ببخشید مرغ همسایه غاز است.

قبله، رمز استقلال از کفّار

قبله چرا؟ دلیل قبله را من اشاره می‏کنم چون بحث قبله را مفصّل کرده‏ایم. یهودیها اینور نماز می‏خوانند و مسیحی‏ها اینور مسلمانها باید یک سمتی نماز بخوانند جزء دین و آن نباشد، قبله رمز استقلال است. چون اوّل هم که ما رو به بیت المقدس نماز می‏خواندیم و قبله اوّل ما بود. یهودی‏ها هی هی می‏کردند، حضرت فرمود، ناراحت شد و آمد به اطراف آسمان نگاه کرد و خدا گفت: چرا این طوری می‏کنی؟ «قد نری تقلب وجهک فی السماء»: و جهت را، صورتت را در آسمان‏ها همچین می‏کنی، یهودیها هی هی بهت می‏گویند: چشم «و انو ائنک قبلة مرضیها» به خاطر به خاطر گل روی تو قبله‏ای می‏دهیم که تو راضی باشی. در هر کجا هستی سمت کعبه بایست که که دیگر یهودیها هی هی بهت نگویند، فبله رمز استقلال است ما اینور می‏ایستیم برای اینکه نه اینور باشیم و نه آنور یا آنور، توی اینور یک امتیازی است این هم مال قبله.
نماز خوف: نماز خوف مثل نماز صبح دو رکعت است منتهی می‏گویند: با کلاه خود و اسلحه باشد یک نماز خاص است. چون فعلاً الحمدالله جنگی نیست نمی‏گویم نماز خوف چگونه است؟ منتهی توی نماز خوف هم که آیه 100 از سوره نساء است من یادم هست که توی تفسیر نور 20 تا از نکته از این آیه کشیدم بیرون. تازه این 20 تا طلبه‏ای که من کم سواد هستم شاید اگر چند تا بوعلی سینا دور هم بنشینند 100 تا نکته بکشند بیرون اینقدر نکته توی این آیات است «الله اکبر» می‏گویی اینقدر حرف دارد قرآن، بعد می‏فرماید می‏دانی چرا؟ اینکار را کردیم، نمازتان را اینطوری بخوانید که دشمن به شما حمله نکند: «فیسلون علیکم میلة واحدة»: اگر نمازهای شما، نمازهای رسمی باشد دشمن به شما. حالا بد نیست یک نکته‏اش را بگو یم فقط، نه اینکه جنگ است فقط ببینید که اسلام چقدر لطیف است آخر لطافت انسان (اسلام) آدم را می‏کشد خیلی لطیف است، ببینید چقدر لطیف است. می‏گوید: نماز خوف آقایان رکعت اول فقط اسلحه همراهتان باشد رکعت دوّم غیر از اسلحه کلاه خود هم باید سر بگیرید، یعنی رکعت اوّل بی کلاه خود بگذارید بگویم، یک صلوات بگویید (صلوات حضار) فقط باید یک خورده تیز باشید که بگیرید چون من می‏خواهم سریع بگویم و شما باید تیز باشید، همه وجودتان هوش باشد که هست الحمدالله.

نماز جماعت در میدان جنگ

ماجرا به این صورت است که که در جنگ حدیبیّه پیغمبر (صلّی الله و علیه و آله و سلم) رفت سر نماز همه مسلمانها هم اقتدا کردند به جماعت. دشمنان گفتند: عجب مراسمی دارد خیلی خوب راحت شدیم. بعداً می‏خواهند نماز بخوانند می‏روند به سجده همه را توی سجده به رگبار می‏بندیم خلاص، عجب طرح خوبیه، جون پیدا شد پیدا شد، خط را پیدا کردیم این در ذهنش آمد به کسی نگفت رهبر دشمن به ذهنش آمد در رکعت بعد همه را رگبار ببندد، فوری آیه نازل شد: پیغمبر دیگر این طوری نماز نخوان، شما فرض کنید که هزار نفرید تا بگوئید «الله اکبر» 500 نفر اقتداء کنند 500 نفر با اسلحه در مقابل دشمن بایستند «غیرالمغضوب علیهم والالضالین»، «قل هوالله»، رکوع و سجود، رکعت دوّم آقایان قصد جماعت نکنند برای خودشان حمد و سوره بخوانند و زودتر از پیغمبر رکوع و سجود، سلام بدهند.بدوند جای آن پانصد نفر و اون پانصد تا خوشان را به رکوع رکعت دوم برسانند منتهی دوّمی‏ها که می‏آیند به رکعت دوّم اقتدا می‏کنند، رکعت دوم هم تا آقا رکوع است آدم باید بگوید الله اکبر فوری خم شود. منتهی گروه پانصد تای دوم کلاه خود سرشان باشد، اوّلی‏ها را می‏گوید «اسلحتهم» و دومی‏ها را می‏گوید «اسلحتهم و حزرهم» کلاه خود هم باشد؟ برای اینکه فاصله رکعت اول و دوم یک دقیقه و دو دقیقه فاصله است و ممکن است توی همین دو دقیقه دشمن طراحی کند از بالا کلّه یک چیزی بهشان پرت کند، رکعت اول گیج اسلحه دارند، رکعت دوّم فرصت فکر برای دشمن هست شما قدرت حفاظت را بیشتر کن.
حالا از این چی می‏فهمیم. بگو آقای قرائتی حالا که جنگ نیست این حرفها را برای چی؟ این حرفها را می‏زنم برای حاج خانم‏ها (حاجیه) یه بار مسجد و یه بار خانه بایست عروسی و دخترت برود (الآن دختر توی خانه می‏ایستند و این حاج خانم پیر می‏رود مسجد. در یک نماز دو رکعتی یک رکعت اون پانصد تا و در یک رکعت، این را می‏گویند تقسیم عادلانه. یعنی ما جمهوری اسلامی درست نکردیم که پنیر و کره تقسیم کنیم. باید پیش نمازی را هم. و الآن من اعلام می‏کنم اینجا، اینجا تمام روحانیونی که در نهادهای دولتی هستند. این را به عنوان پستی که دارم می‏گویم لازم است گوش بدهید، به تمام روحانیونی که در نهادها هستند به فرموده مقام معظم رهبری اینها باید هفته‏ای یک روز باید بروند این دبیرستان بغل، ما داریم توی کلانتری یک طلبه، هر روز برای 20 تا پلیس نماز می‏خواند، پشت کلانتری 800 تا جوان هستند پیش نماز ندارند، این عدالت نیست. کی گفته بچّه‏های (!؟) سپاه هر روز آخوند داشته باشند بچّه‏های پشت سر سپاه آخوند، این کارخانه هر روز آخوند دارد دبیرستان ندارد، یک تقسیم باید شود. اگر طرفدار عدالت هستیم، هفته‏ای یک روز، دو روز بروند، و این قانون هم نیاز به مقرّرات ندارد. من از مقام معظم رهبری پرسیدم توی اداره‏ها نقش دارم یا ندارم فرمود: شما در مسئله نماز در همه جا مسئولیّت داری حتّی که من نماینده دارم و به نمایندگان مقام معظم رهبری هم عرض کردم. جاهایی که، یک کسی نگوید من از تهران ابلاغ بگیرم، این که من الآن توی تلویزیون می‏گویم ابلاغ است. ما باید همه جا دکترها باید تقسیم شوند، در یک خیابان 4 تا روضه خوانی است و در یک جا اصلاً ما با چندتا طلبه بودیم رفتیم در یک روستا. این روستایی گفت اوه، اوه، اوه چه خبره؟ چهار تا آخوند آمده‏اید ما گاهی وقتها یک کسی می‏میرد، یک نفر نیست نمازش بخواند اون هم یک چیزی گفت: البتّه یک چیز بدی گفت (!؟) گفت: تا ما اینجا هستیم هر که می‏خواهد بمیرد، تقصیر خودتان (خنده حضار) است که بی وقت می‏میرید. البتّه حرف طلبه بی خود بودها، حق با روستایی بود و طلبه اشتباه کرد. به هر حال یک تقسیم عادلانه این است، عرض کنم که: خوب ببینید این نماز اسمش نماز خوف است ولی فرمولهای نظامی، حفاظتی، عدالت، در آن است، یعنی سرباز مسلمان باید همیشه با وضو باشد (!؟) چون اگر با وضو نباشد که به نماز دوم نمی‏رسد. از این معلوم می‏شود که سرباز اسلامی باید با وضو باشد و احکام جماعت را باید بلد باشد بعضی‏ها می‏گوید: «بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین»، اون نستعین، مستعین‏ها را بلد نیستم گیج می‏شوند نه سرباز باید احکام را بلد باشد. و همچنین سرباز اسلامی باید چابک باشد که به فاصله یک قل هوالله شیفت عوض کند، ببین چه اصولی؟ تعویض شیفت در نیم دقیقه، آگاهی به مسائل فوری، عدالت حتّی در جماعت، نماز جماعت حتّی در برابر دشمن، معلوم می‏شود در برابر دشمن هم نماز جماعت را از دست ندهیم، جماعت هستی در مقابل دشمن عدالت حتّی در جماعت و تقسیم دو رکعت نماز، تعویض شیفت حتّی در نیم دقیقه، آنها نکاتی است که آدم فکر می‏کند آیه مال جنگ است (!؟ که هست) امّا همه چیز، مثلاً توی بازار یک مشت حاجی بازاری داریم هر روزی می‏روند مسجد شاگرد پسرش هر روز در دکان است. بگو آقا زاده یک روز من می‏روم مسجد یک روز تو، یا من ظهر را می‏خوانم می‏آیم برای نماز عصر تو برو اقتداء کن اینطور نباشد که مسجدی یک قشر باشند ما باید با هم باشیم. قرآن می‏فرماید: «بعضکم من بعض»: – من باید توی نماز جمعه به فوتبالیستها دعا کنم، فوتبالیستها هم بعد از گل زدن همانجا نماز جماعت برقرار کنند، اینطور نباشد که یک گل بزنند و یک قشر هم نماز جمعه بروند، هم اینها اینطور البتّه هستندها، کم رنگ است باید پر رنگ شود. خوب‏
چرا ربا حرام است؟ آقا ربا سر و کلّه‏اش پیدا شده و خیلی‏ها هم روشن.، آخه بعضی وقتها گناه، گناه گناه است ولی بی حیایی در گناه خیلی بد است، مثلاً بعض از گناه‏ها بوده در زمانهای مختلف. اما قرآن می‏فرماید: «فی نادیکم المنکر» منکر یعنی کار زشت همیشه بوده امّا اینکه قرآن حسّاس است می‏گوید: توی جمعیّت روبروی چشم مردم منکر. ربا همیشه بوده امّا آدم اینقدر پر رو بشود که بگوید: آقا یک میلیون اینقدر کمتر باشد نمی‏دهد قشنگ، این طی کردنش (!؟) خیلی بد است. مثلاً برای تبلیغات خوب است پول بگیریم چون بالاخره: یک کسی گفت: شما آخوندها هم پول می‏گیرید گفتم: بله بدهند می‏گیریم، گفت: چرا اخلاص ندارید؟ بهش گفتم: ابالفضل (علیه السلام) توی کربلا مگر برای خدا نجنگید، گفت: چرا قربون ابالفضل بروم، گفتم: همان ابالفضل هم که برای خدا جنگید اسبش جو می‏خواهد. آدم به ابالفضل بروم می‏تواند بگوید برای خدا باشد ولی به اسبش که می‏تواند به او که نمی‏شود گفت: قصد قربت کن جو نخور (؟!) من نماز جماعت را برای خدا بیایم ولی تاکسی می‏خواهد. باید من پول رابدهم به تاکسی که مرا ببرد مسجد رفت و برگشت را کرایه‏ام را بدهید یا ماشین مرا ببرد یا هر وقت، وقت کردم بیایم، اگر تو می‏خواهی هر روز من اسیر تو باشم (!؟؟) سر وقت بیایم و بروم یا پول تاکسی یا خودت یک ماشین بفرست. آدم جالب این است که خودشان تکان می‏خورند یک پول می‏گیرند، سرفه می‏کنند یک پول می‏گیرند، من سراغ دارم آدمی که در یک جا چند تا مسئولیّت داشت. عید که می‏خواست عیدی بردارد، یک سکه بر می داشت برای اینکه رئیس آرد است و (!؟) و یک سکه بر می داشت رئیس اون مسئولیّت هم هستم، می‏گفت: این مال عطسه اون مال سرفه (خنده حضار) یعنی انواع، آنوقت همین آدمی که از 6 جا عیدی می‏گیرد به پیش نماز گیر می‏دهد که شما چرا پول تاکسی می‏گیری. آقا من نماز جماعت می‏آیم هر وقت، وقت داشتم، اگر می‏خواهی هر روز کارهایم را تعطیل کنم بیایم یک ماشین بفرست بیایم. قرآن هم نمی‏گوید از مردم پول نگیرید، می‏گوید ازمردم نگو پول «لا اسئلکم علیه اجراً» آیه قرآن است یعنی من از شما در خواست پول نمی‏کنم، اما اگر دارید که چه بهتر. اگر ندارید هیچی، طی کردنش زشت است. ربا خوب است (!؟) من به شما وام می‏دهم بعد حدیث داریم که اگر کسی به شما وام داد وقتی می‏خواهید بهش پس بدهید خودتان یک چیزی رویش بگذارید. مثلاً من دو میلیون از شما گرفته‏ام وقتی می‏خواهم پس بدهم یک سکه‏ای، کت و شلواری، پتویی، عبائی، قبائی، جارو برقی، یک چیزی بخرم رویش بگذارم.
حدیث داریم: اگر کسی وام به شما داد خودت وقتی پس بدهی خودت یک چیزی رویش بگذار امّا طی کردنش بد است.

آفات ربا خواری در جامعه

ربا خیلی بد است، اما ربا چرا حرام است؟ فلسفه احکام؟میفرماید؟ اگر ربا حلال باشد، «لترک الناس التجارت»: مردم دیگر دنبال تجارت نمی‏روند. و کار تولیدی دیگر نمی‏کنند. «و ما یحتاجون الیه» (و دیگه) مردم کار به نیازهای جامعه ندارند فکر می‏کنند کجا پولشان سود دارد.
-چرا گوشت مرده حرام است؟
حدیث داریم: گوشت مرده «انقطع النسل»: انسان، نسل انسان را قطع می‏کند. «ضعف بدنه» ضعف بدن‏. خون حرام است؟ قساوت دل.

مرد، حق حکومت دارد نه تحکم

چرا مردها در خانه حق حکومت دارند؟: البته فرق است مرد توی خانه حق حکومت دارد نه حق تحکم. این هم بد نیست خانم‏ها بدانند. (تحکم) یعنی زور گویی من مرد هستم و هر چه گفتم باید گوش بدهی، این (تحکم) و ممنوع است. (حکومت) یعنی صلاح اندیشی، مصلحت این است که این کار را بکنم بالاخره وقتی دو نفر هستند یکی باید حرف آخر را بزند منتهی اینکه حق را داده به مرد و می‏گویند: «الرجال قوامون علی النساء» می‏دانید چرا؟ می‏گوید: «بنا انفقوا» خرجی خانه دست اوست. باید منتهی می‏تواند روی مصلحت حرف بزند حق زورگوئی ندارد. آخه گاهی وقتها ما می‏گوئیم مرد توی خانه حق دارد. فکر می‏کند یعنی حق (تحکم) دارد. نه من مرد هستم و تو باید اطاعت کنی، مرد، مرد است اما حق زور گوئی ندارد. خوب می‏گویند وقت تمام شد، حرفهایم تمام نشد. خوب
خدایا! تو را به حق محمد و آل محمد هر چه به عمر ما اضافه می‏کنی به عمر و ایمان و عقل و علم و عمل و اخلاص و عمق و برکت کار ما بیفزا.
خدایا! ناخدای این کشتی حضرت مهدی (عجل الله تعال فرجه الشریف) قلب مطهّرش را از ما راضی بفرما.
خدایا! ما را از یاران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار بده.
خدایا! در زمانی که در زمین و آسمان، در زمین شایعه، در آسمان ماهواره، امواج، اینترنت، نمی‏دونم رادیوهای داخلی و خارجی، ابر و باد و مه و خورشید و فلک، برای ضعیف کردن نسل و بی اعتقاد کردن است چون فهمیدند کسی که می‏تواند به آمریکا سیلی بزند، ولایت فقیه با امت حزب الله است، گفتند یا ولایت فقیه را بشکنیم، نشسته‏اند، جلسه‏ای غرب، در اسرائیل تشکیل شده، چه کنیم برای شکستن شیعه گفته‏اند چهار تا اهرم دارند.
1-عاشورا دارد: نمی‏شود شکست همه گریه می‏کنند و هیجانی هستند، نمی‏شود.
2-غدیر دارد: نمی‏شود شکست، – می‏گوید پس ولایت فقیه را بشکنیم، یعنی اون چیزی که استخوان بندی فکر ما است، عاشورا، غدیر، ولایت فقیه و اینها را رویش فکر کرده.
خدایا! هر که می‏خواهد جمهوری اسلامی را بشکند اگر قابل نیست نابود و خودش را بشکن.
خدایا! به ناشیکاریهای ما توفیق بده جبران کنیم و تدبیرمان جوری باشد، چون گاهی هم دسته گلهایی آب می‏دهیم مردم هم این دسته گلها را می‏بینند، مثلاً 28 شب سحری می‏خورد به هیچ کس نمی‏گوید فهمیدی ما 28 شب سحر خوردیم اما دو شب سحری نخورده فهمیدی چی شد ما سحری نخوردیم. یعنی اگر مردم یک شب سحری نخورند، به همه می‏گویند. مثلاً فرض کنید توی این شهر 30 تا روحانی است 29 تا خوب یکی خراب در آمد، فهمیدی چی شد این هم آخوندهامون بابا 29 تا که خوب است اصولاً اینطوریه که شما آمدی. شهر ما کاشون کلاه سر شما گذاشت بعد بر می‏گردی به همه کاشیها، بابا این دو تا بد بودند. بشر یک جوری است که یک نقطه که دید این را گسترش می‏دهد من تقاضا می‏کنم که افراد را با همدیگر نسوزانید. نکند که به خاطر یک قاضی همه قاضی‏ها، و یک امام جمعه، همه پاسوز هم شوند یکی یکی بررسی کنید هرچی به مقداری که هست باهاش برخوردی موج راه نیاندازیم یک شهر را مسخره کنیم یک صنفی، یک بار دانشگاه یک بار حوزه، دولتی، یک بار شهردارها، هر روزی هم یک فحش به یک سمتی می‏رود. مواظب دینتان باشید.
«والسلام علیکم و رحمةالله»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 42
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست